ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

پسران طلایی 19

وقتی ملیسا خودشو یه دور بر گردوند تا طاقباز شه و چهره سینا رو به وقت سکس ببینه پسر از این کارش هیجان زده شده و کیرشو گرفت جلوی صورت ملیسا و می خواست به اون نشون بده که چه چیزی در غلاف داشته . ملیسا به دیدن این کیر به خوبی متوجه شده بود که تا حالا چه چیزی رو از دست داده . هر چند وقتی این کیر رفته بود توی کسش اینو با تمام وجودش حس کرده بود  وقتی تمام بدنش به یه ارتعاش و برق گرفتگی خاصی رسیده بود . سینا سعی کرد که با نگاهش روی ملیسا نفوذ خاصی داشته باشه . ملیسا یه لحظه حس کرد که این شوهرشه که داره با یه محبت خاصی به اون نگاه می کنه . وقتی کف دست سینا رو روی کس خودش احساس کرد اون وقت بیشتر دلش می خواست که پسر,  اونو درآغوش بگیره . سینا به خوبی فهمیده بود که ملیسا دیگه افکار مزاحمی نداره که بخواد مانع سکسش بشه . دستاشو روسینه های زن قرار داده بود .  سر کیرشو هم به کس چسبوند و با چشای خمارش نشون داد که در اوج هوس به سر می بره . حالا که خودشو قانع کرده بود که تسلیم پسر شه با لذت و حشر خاصی به ادامه سکسش فکر می کرد . سینا لباشو غنچه می کرد و ملیسا بهش چشمک می زد . اون طرف مهشید هنوز خواب بود . می دونست که وقتی بیدار شه می تونه فیلم عملیات رو ببینه که پیشرفت اون در چه حدی بوده . لذتی رو که از چشیدن کیر سینا و هماغوشی با اون نصیبش شده بود اونو در یه حالت ریلکس و سبکی خاصی قرار داده بود که دوست داشت ساعتها بخوابه هر چند که بازم نیاز به این داشت که زیر کیر سینا باشه و سر رسیدن ملیسا مثل یک خروس بی محل حالشو گرفته بود . لحظه به لحظه بدنهای دو تن به هم نزدیک تر می شد . سینا سر کیرشو کرده بود توی کس ملیسا .  لبای ناز ملیسا رو که با روژ بر جسته تر نشون میداد به لباش چسبوند . زن حشری زبونشو در آورد اونو  در تماس با زبون در حرکت سینا قرار داد . ملیسا چشاشو بسته بود و به حرکت کیر سینا در کسش فکر می کرد و تماس سینه های پسر که خیلی نرم همراه با حرکاتی وسوسه انگیز  حرکت می کرد  . دستاشو دور کمر سینا حلقه کرد اونو محکم به خودش فشرد تا به سینه هاش فشار بیاد و به کسش . -جوووووووون .. هر چی خوشگلی و هوسه و تازگیه در تو یکی جمع شده ملیسا ..  سینا داشت با خودش فکر می کرد که همیشه از این شانسا گیرش نمیاد که یه کس با حال و ناز رو بکنه و تازه دویست و پنجاه تومن هم گیرش بیاد . شاید به جای ملیسا  یه زن هفتاد ساله میومد و حتما هم از این مشتریا به گیرش میفتاد . سینا خودشو آورد بالا تر دستاشو رو کناره های سینه قرار داده اونو به طرف بالا و طرفین حرکت می داد . و همراه با اون سرعت گاییدن ملیسا رو زیاد تر کرده بود . زن اصلا به این فکر نمی کرد که مهشید ممکنه از راه برسه .. -سینا نمی تونم  سر جام بند شم . نمی تونم .. اگه بدونی چقدر خوشم میاد . دلم می خواد همه کاری باهام انجام بدی .. منو ببوس .. یه بار دیگه بغلم کن . حرفای قشنگ بزن .. -ملیسا چی بگم بگم تو خوشگل ترین و سکسی ترین زنی هستی که تا حالا دیدم ؟/؟ -اینو از ته دلت میگی ؟/؟ -آره عشق من .. ملیسا با شنیدن این حرفش یه لحظه به یاد جمشید افتاد . آخه اونم از این عبارت زیاد استفاده می کرد . دیگه به شوهرش فکر نمی کرد . حتی شنیدن حرفای عاشقونه از زبون سینا  هم هوسشو زیاد می کرد . -منو ببوس . گازم بگیر . نشگونم بگیر . بزن اون کیر کلفتو به آخر کسسسسسم  .. چیکار می کنی زود باش پسر . سوختم سوختم .. سینا کناره های کف دستشو به دندونای ملیسا سپرد تا اونو با هوس گازش بگیره و خودشو کنترل کنه . در عوض امونش نداد . سرعتشو به همون صورت که ملیسا می خواست زیاد کرد . زن حس می کرد که لحظه به لحظه بدنش بیشتر داره می سوزه .. حتی توان حرف زدن نداشت و این که به سینا بگه به همین صورت و سرعت ادامه بده .  در این لحظات سکوت بهش آرامش می داد و لذت بخش بود . حالتی که دوست داشت تا ساعتها ادامه داشته باشه .  با این که عاشق شوهرش بود  و از سکس با اون لذت می برد ولی سینا خیلی زود تر و سریعتر از جمشید اونو به این حالت رسونده بود .. یه دستشو رسونده بود به پس گردن سینا و محکم فشارش می گرفت . سینا با این که سوزش و درد خاصی رو در پس گردنش حس می کرد ولی به همون تندی کیرشو می کوبوند به کس ملیسا . تازه با دندوناش همچنان  در حال گاز گرفتن دست سینا یود . ثانیه هایی بعد وقتی که آروم شد سینای بی طاقت گذاشت که کیرش ثابت در کس ملیسا باقی بمونه . وقتی با اولین جهش کیر قطرات منی رو روانه کس ملیسا کرد بقیه آبش هم طی حرکتی نرم وارد کس ملیسا شد . .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر