ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

شیدای شی میل 26

هوتن چند بار پی در پی کیرشو می کرد توی کون فروغ و درش می آورد و میذاشت توی کسش . چقدر از تماشای این صحنه لذت می بردم . برای لحظاتی دلم می خواست که منم کس و کون داشتم . اگه من کس و کون می داشتم اون وقت چه احساسی داشتم . من یک شی میل بودم . یعنی اون وقت همین لذتی رو که از کون دادن حس می کردم می تونستم از کس دادن ببرم ؟/؟ یا همین لذتی رو که از فرو کردن  کیرم در کس و کون دیگری حس می کردم به کسم منتقل می شد . ؟/؟ باید همین بوده باشه .  ولی حالا کیری که وارد کونم می شد این نیاز رو برای کیر من به وجود می آورد که  وارد بدن یه نفر دیگه بشه . نمی دونستم برای این چه تفسیری بکنم . فقط همینو حس می کردم که کیرم داخل  کون فری داره حرکت می کنه و  انگشت هوتن هم توی کون منه . از اون طرف هوتن داره فروغ رو می کنه و کیرش داخل کس در حال مانور دادنه . حس کردم که فروغ در حال ار ضا شدنه . -فری برو کمک مامان ..  مامان  ارضا شه اون وقت تو بیا پشتم و منم کیرمو به یه کونی فرو کنم . دلم لک زده برای گاییدن . دوست دارم همراه با گاییده شدن بگام . این جوری خیلی به من مزه می ده . -اوووووففففف شیدا این حالتایی که داری دارم فکر می کنم که تو هم یک گی هستی . همون احساس منو داری . فری دستاشو گذاشته بود رو سینه های مامانش . لباشو رو لبای فروغ گذاشته بود و داشت به مادرش به نوعی حال می داد که هوسشو زیاد کنه . حس می کردم فروغ از این که می بینه این مسائل چه راحت برای پسرش هضم شده با لذت و انتهای هوس خودشو در اختیار هوتن قرار داده . هوتن هم انگشتشو از کون من بیرون کشید تا دو دستی چاک کون فروغ رو باز کنه و با کیرش صفای بیشتری بهش بده . حال من گرفته شد . دوست داشتم کون بدم . یه چیز کلفتی بره توی مقعد من . حسش کنم . به سوراخ کونم یه ورزشی بده . ولی نمی دونم چرا اینا این قدر لفتش می دادند .فروغ دو تا دستاشو محکم می زد به زمین انگاری  شهوتش به اوج رسیده بود ولی هوتن کمرشو محکم نگه داشته و کیرشو محکم تر به ته کسش می زد و حالت قرار گیری کیرشو به صورتی در آورده بود که کیر از کس فروغ بیرون نیاد -آخخخخخخخخ هوتن .. فری ..شیدا .. من دارم می میرم دلم داره از جاش در میاد سوختم . ولم کن بد جنس دیگه حال ندارم .. -مامان زود باش لباتو بده به من . برای چی لبتو ول کردی . این بار هوتن دستاشو دور گردن مادر حلقه زد و لباشو طوری روی لبای فروغ چفت کرد که نتونست در بره .  فروغ عین مرغ پر کنده دست و پا می زد و یهویی خاموش شد .. -هوتن به نگاهی به من انداخت و گفت شیدا می دونم خیلی هوس کیر داری . ببین من و تو الان با هم توی سوراخای روبرومون خالی می کنیم . من میرم جای فری , فری هم میاد جای من .. یعنی شیدا جون تو باید کون هوتن رو بکنی . منم دوست دارم کون بدم ولی فری جون که داشت به تو کون می داد حالا کون تو رو می منه .. در همین لحظه فروغ که از حال رفته بود و غرق در لذت بعد از سکس و خلسه و خماری بود گفت چنین است رسم سرای درشت گهی پشت به زین و گهی زین به پشت .-خب درست ولی فروغ جونو چیکارش کنیم . فری : مامان یه خورده استراحت کنه . وقت و زمانو که از دستش نگرفتن . -راست میگه بچه ها من شما رو نگاه می کنم و لذت می برم . فقط ... فقط .. همه مون منظور فروغ رو گرفته بودیم . فروغ دوست نداشت که ببینه دو تا گی در حضورش کون همو می کنن . یا حداقل این که هوتن کیرشو فرو کنه توی کون پسرش فری . چون اون این طور نمی پسندید ولی ظاهرا اینو قبول کرده بود که پسرش فری و هوتن در خلوت به هم کون می دن و می گیرن . شاید از اونجایی که خودش لذت کون دادنو فهمیده بود دیگه اعتراضی نداشت .. فری اومد پشتم قرار گرفت تا کون منو بکنه من وسط قرار داشتم هوتن هم اومد جلوی من . من توی کون فری خالی کرده بودم و کیرم کمی شل شده بود . -هوتن کمکم کن . من چیکار کنم اگه کیرم الان سوراخ کون تو رو پس بزنه .  -مگه هوس نداری . یه خورده کیرتو از درازا و کله بمال به سوراخ کونم . هوست بر می گرده اگرم بخوای من طور دیگه ای کمکت می کنم . اگه می تونی قلقشو داری سوراخ کونمو به دو طرف بازش کن . اندازه یه سکه درشت قدیمی باز میشه جا داره . اگه قلقشو نداری که چه جوری بازش کنی خودم این کارو برات انجام میدم ولی امید وارم انگشتام در یه حالتی قرار بگیرن که مزاحم فرو رفتن کیر توی کون نشن . هوتن این کار رو برام انجام داد و همون طوری که می گفت  سوراخ کونش گشاد و گشاد تر شد . مثل آغاز یک تونل تاریک بود سر کیرمو گذاشتم به اول سوراخش و با یه فشار فرستادمش به جلو .. -جووووون فدات شم هوتن رفت رفت کیرم رفت جلو -خب شیدا از این جا به بعدشو که خوب واردی نرم نرم اونو فرو می کنی توی کونم . به لذت فکر می کنی . به هر چی که خوشت میاد و دوستش داری فکر کن . اگه از قالب کون من خوشت میاد یه نگاهی بهش بنداز و .. همین کارارا رو انجام دادم . البته این حرفا برام تازگی نداشت ولی وقتی که از زبون یکی دیگه می شنیدم به نوعی ملکه ذهنم می شد . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر