ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

شیطون بلا 8

-کسری کسری باید سر حالم کنی وگرنه حال تو یکی رو می گیرم . می ترسید که با هام ور بره یا بخواد به جاهای عمقی تری نفوذ کنه . خلاصه گاهی تخفبف میومدم و می ذاشتم هر کاری که دوست داره انجام بده . صورتشو به صورتم چسبونده بود با زبونش صورتمو می لیسید . خوشم میومد وقتی که دید چیزی نمیگم و اعتراضی نمی کنم از بغل لباشو گذاشت رو لبای من . خیلی آروم منو می بوسید و بعد یواش یواش این بوسه های آروم رو با فشار لبها تکمیلش کرد گذاشتم که منو ببوسه . زبونشو در آورد و خواست بذاره تو دهنم که  زبون به زبون با هام حال کنه . از این حرکتش خوشم نیومد  . شاید اگه یکی بود که بهش علاقه داشتم از این کار خوشم میومد ولی نمی تونستم اونو تحمل کنم . دست کسری از جلو روی کسم قرار گرفته بود و با بالاش ور می رفت و کیرش هم که خیلی آروم رو به جلو حرکت کرده گاه میومد به عقب . از این حرکت کیر همراه با  حرکت دستی که روی کسم بود خیلی لذت می بردم . -کسری ادامه بده ادامه بده . فقط وقتی رسیدیم اونجا پیش اون دخترا از این نمیگی که با من بر نامه داشتی  . حالیت شد چی گفتم . با این که زیر کیر اون قرار داشتم ولی دست از رجز خونی بر نمی داشتم .  همچنان خودمو به شب تیره و ماه و ستاره و دریای آرام و صدای امواج سپرده بودم و به کیر لذت بخشی که سوراخ کونمو شکافته و یه حس خوبی بهم می داد که نمی دونستم چه جوری وصفش کنم . هر چند که از صاحبش بدم میومد . ولی از حرکات دستاش که کونمو به دو طرف بازش می کرد لذت می بردم . اون وقتی با سینه هام بازی می کرد حس می کردم که دنیایی از آتیش رو سراغم فرستاده . به زور جلوی احساسات خودمو می گرفتم تا نشون ندم که چقدر تسلیم اونم . نمی خواستم که اون رو بیفته . یعنی پررو شه . وقتی دستشو رو کس خیس من می ذاشت بیشتر با اون بازی می کرد می خواست که نشون بده که من خیلی  حشری هستم به اون نیاز دارم . جرات اونو نداشت که حرفی در این مورد  بزنه . آخه من از ریخت و قیافه اش بدم میومد . هم شبیه یونانی ها شده بود و هم سامورایی ها . هم جوجه تیغی شده بود و هم اسب . معلوم نیست این پسرا بعضی هاشون چقدر کمبود دارند که خودشونو به این شکل و قیافه در میارن . اگه به بعضی ها شون هم بگی کونی لذت می برن . یه عده هم که اصلا کون دادن رو اوج افتخار می دونن وقتی کیری رو توی  کونشون حس می کنند میگن انگاری که یه مسواکی رفته توی سوراخ کونمون داره اونوپاک و ردیفش می کنه . حالا کاری به این نداشتم که کسری کونی هست یا نه  فعلا این من بودم که داشتم به اون کون می دادم . -شری جون خیلی با حالی . -تو هم سعی کن به این دختر با حال حال بدی . -با اجازه شما . شونه ها و کمرمو غرق نوازش کرده بود . من خیلی سنگین شده بودم . کمرم سست شده  در یه حالت خاصی قرار داشت . دوست داشتم برسم به جایی که دیگه نخوام جلو تر برم . به جایی که آخر حال کردن باشه و خیلی از زنای فامیل که با هم در این مورد حرف می زدند من می شنیدم . در این مورد هم مطالب زیادی خونده بودم . می دونستم با این همه لذتی که بردم هنوز به اونجا نرسیدم .  باید لذتی به من داده می شد که اون لذت ادامه داشته باشه . وقتی دستشو روی کسم میذاشت اون لذت درمن به وجود میومد ولی شدت اون در یه حدی متوقف می شد و یه شتاب ثابتی به خودش می گرفت .. -کسری .. کونمو بازم می تونی بکنی . بیا بازم کسمو بخور و به من حال بده . .. اونم که پسر حرف گوش کن و غلام حلقه به گوش من بود در جا کس لیسی رو شروع کرد. این همون چیزی بود که من می خواستم همون آرامش و لذتی که باید بهم می داد . حالا من به کمر روی زیلو افتاده بودم و کمی خودمو به طرف دریا بر گردوندم تا آسمون و دریای سر مه ای رو با هم داشته باشم ..  چند بار لبامو گار گرفتم و با ناله های خفبف خواستم نشون بدم که هوس کمرنگی دارم ولی کسری یه جوری کسمو میک می زد که چند بار با آخ گفتن هایی متوسط که در اصل می تونست فریادی باشه که به گوش  دخترا برسه خودمو تخلیه کردم . دستمو جلو دهنم داشتم .. اوج و اوج و بازم اوج . -کسری سرت رو به کسم بچسبون بچسبون .. بخورش با فشار با سرعت و چرخش . ادامه بده ولم نکن . اون موهای جوجه تیغی نماشو به شدت می کشیدم . گاهی هم نوازشش می کردم . -نهههههه نههههههه پسر پسر .. محکم میکش بزن .. -کس کوچولو رو لذتشو ببر . بخورش . حال بده . پسر هم تا می تونست با اشتها کسمو می خورد . من هم دیگه نتونستم جز این که موهای کسری رو با حداکثر فشار بکشم کار دیگه ای انجام بدم . حس می کردم همین جور دارم تخلیه می شم .. همرا ه با لذتی که ادامه داشت . شاید این همون نقطه ارگاسم باشه ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر