ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ماجراهای مامان زبل 25

واییییی اشی اشی اشی جون من دارم هیجان زده میشم . این چیه که داره رو کیرم می ریزه . راست می گفت آب کیر افشین از کونم در حال ریزش به بیرون بود و چند قطره ای ریخته شد روی کیر اشکان در اون لحظاتی که میومد عقب تر تا دوباره رو به جلو بره طرف کوسم . -اشی اشی جون هیجانم زیاد شده -اشکان کمرم درد گرفته .. افشین همین جا باش جایی نرو . اشکان که از پایین به بالا کوسمو می گایید منم از بالا به پایین با حرکاتی در جهت عکس تماسمو با کیرش بیشتر می کردم -خالی کن خالی کن اشکان . می خواستم زودتر تمومش کنه بااین که هنوز ار گاسم نشده بودم ولی از این که می دیدم اشکان بیحال شده و داره سر بالایی آبشو تو کوسم خالی می کنه کیف می کردم . داشتم به این فکر می کردم که نکنه افشین جونم بدش بیاد کیر کلفت خودشو تو کوس آغشته از منی اشکان خالی کنه ولی اون خیلی خاکی بود . تا اشکان کارشو تموم کرد از همون طرف کیرشو کرد تو کوسم .. آخیش تازه این کیر همونی بود که می خواستم . احساس آرامش می کردم . تازه داشتم معنای حال کردنو می فهمیدم . دستمو گذاشته بودم رو کوسم و داشتم باهاش بازی می کردم . دور و بر کوسم از آب کیر اشکان و افشین پر شده بود . حالا دیگه واسم زیاد مهم نبود که  یکی کیر باشه تو سوراخام یا دو تا . اگه اشکان هم می خواست کیرشو بکنه تو کونم افشین باید در زیر قرار می گرفت تا کارشو راحت تر کنه ولی این اشکانی که دیده بودم و بی حال رو زمین افتاده بود به این زودیها فعال بشو نبود .  ماه منیر و ماهان خودشونو به کنار من رسونده بودند . ماهان هم رو کون ماه منیر سوار بود و داشت کوسشو می کرد . چقدر دلم می خواست اونم باهام ور بره . لبمو غنچه کرده به علامت بوس بوس حالیش کردم که باید هوامو داشته باشه . سرمو به طرفش بر گردونده . ماهان لباشو رو لبام قرار داد . این کار چقدر هوسمو زیاد می کرد . گاهی لباشو از رو لبام ور می داشت و ماه منیر منو می بوسید . همه با هم در حال همکاری بودند . -افشین فدای کیرت .. بزززززن کوسسسسسمو محکم تر دارم می سوزم .. عجب حالی میده . دیگه گاهی نمی فهمیدم این دستهایی که داره با سینه هام ور میره دستای مرده یا زن . فقط بعضی وقتها از تیزی های ناخنها می فهمیدم که اون دستای یه زنه . کیر افشین چاق و تپلی مثل یه موش عروسکی کوسمو گاز می گرفت و بهش لذت می داد . افشین کف دو تا دستاشو گذاشته بود رو کونم و با حرکت دادنای سریع کون گنده ام تماس لبه های کونمو با کیرش زیاد تر می کرد . -بچه ها به دادم برسین . دسته جمعی بهم حال بدین دارم از حال میرم . چرا آبم نمیاد . چرا داغ شدم و همین جوری تو حال خودم موندم . افشین کیرت حرف نداره .. حس کردم که این گروه متحد دلش می خواد که من به اونجایی که دلم می خواد برسم . دستا یکی پس از دیگری میومد رو کار . افشین منو یه پهلو خوابوند رو زمین . و از روبرو و پهلو دوباره فرو کرد تو کوسم و از اون طرف ماهان هم کونمو در قبضه خودش گرفت و دو طرفشو باز کرد و  کیر خشکشو کرد تو ی سوراخ کون تقریبا خشک من که یه خورده  از خیسی آب کیر افشین هنوز خیس بود . پرهام لبامو به لبای خودش چسبوند و ماهان هم از بین بدن من و افشین دستشو رسونده بود به سینه هام و باهاشون بازی می کرد زمین و زمان در حال ور رفتن باهام بودند تا منو سر حالم کنند . زیار و زری هم به جمع اونا پیوستند . دیگه تنها چیزی رو که می تونستم حس کنم که مال کیه فقط کیر هایی بود که توی تنم بود . با این که احساس خفگی می کردم ولی نهایت لذتو می بردم . ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بودند تا این اشرف خانومو به ارگاسم برسونن . دیگه امکان تکون خوردن نداشتم . پاهام شکمم سینه هام همه سست سست شده بودند . لبام هم که در حال بوسیدن یکی از مردا بود . همه جای بدنم از این سکس لذت می برد . حس کردم که آبم داره میاد . دوست داشتم به یکی فشار بیارم . دلم می خواست دستامو دور کمر افشین حلقه کنم ولی پری یه خورده مزاحم شده بود با این حال دستامو به هر بدنی که نزدیک بود چسبونده بودم . دیگه راهی جز ارگاسم شدن نداشتم . بدنمو با فشار  به طرف بالا حرکت می دادم . دلم می خواست پوست تنمو بشکافم و بزنم بیرون . دیگه تحمل نداشتم . ارضا شده بودم . بی نهایت خوشم اومده بود و با فشار بقیه رو از خودم دور می کردم تا یه خورده در حالت ریلکس بعد از ارگاسم قرار بگیرم . قلبم به شدت می زد . دیگه از حال رفته بودم . دسته جمعی رهام کرده بودند . منم در یه حالت کیفوری چشامو باز کرده آروم به همه شون لبخند می زدم -بچه ها خسته نباشین . واقعا از همه شما خجالت می کشم . دیگه حسابی سنگ تموم گذاشتین . هر کسی یه چیزی می گفت .. درهر حال به این نتیجه رسیدیم که هر وقت لازم باشه باید بریم کمک همدیگه و دیگه خودخواهی ها رو باید کنار گذاشت . با همه اینها یکی یکی میومدن رو سرم و منو می بوسیدن . به این بوسه ها نیاز داشتم .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم امشب یه شب رویای بود مرسی دمت گرم
فقط داداشم تو هوس اینترنتی مثلا میشه کمپانی های خارجی به طناز پیشنهاد فیلم بازی کردن بدن

ایرانی گفت...

مجددا سلام داداش دلفین ..تشکر می کنم از توجهت .. سیستم داستان و روند اون به صورتیه که کار به کمپانی نمی کشه و لطافت داستان به همین هیجان اینترنتی بودنشه ولی در مسائل روز و زندگی مسائل دیگه ای پیش میادکه در کنار تصاویر اینترنتی لطف و هیجان خودشو داره ..موفق باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر