ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ستاره امید


باز هم تنهای تنها ,  گاه به دور دستها گاه به زمین می نگرم . هنوز آفتاب غروب نکرده , هنوز چمن های سبز با نور زرد خورشید سرخ می درخشند . هنوز آن تخته سنگی را که بر روی آن نشسته بودی و به گذر آب می نگریستی به خاطر دارم . حال آن تخته سنگ تنهاست همچو من . هیچکس نمی خواهد تنها بماند . حتی او که نیازی به تنها ندارد تنها را آفریده است تا تنها نماند . او رفته است و سرودن از غمها و نالیدن از درد تنهایی دردی را دوا نمی کند . نوای نی چوپان به گوش می رسد . اورا نمی بینم . شاید اوهم چون من تنها باشد . شاید برای محبوبه ای می نوازد که تنهایش گذاشته .. نگاهی به زمین و نگاهی به آسمان انداختم . نمی دانستم خورشید رخشنده و زندگی بخش را بزرگتر بدانم یا مورچه هایی را که در حال کشیدن سوسک مرده ای بودند تا آذوقه زمستانش کنند . نه ! من تنها نیستم . تنها نیستم . خورشید با من است مورچه ها با منند .. نوای چوپان با من است . چمنها با منند .. من تنهایی خود را با آنها قسمت می کنم .. من عشق خود را با آنها قسمت می کنم .. من خدای قسمت ناپذیر را با آنها قسمت می کنم . من تنها نیستم . پرستوها با منند . جوجه هایی که به دنبال مادر روانند و آب روان جویهایی که نمی دانند مقصدشان کجاست . من همچو آن جویها می روم . در تنهایی , دور از تو, دور  از صدای محبت تو .. صدایی که به من بگوید که دوستم می دارد . دور از صدای خنده های تو .. دور از گرمای بوسه های تو .. تنها با یک لبخند همچو ستاره ای که به ناگاه خاموش شد از کنارم رفتی .. گناه من آن بود که دوستت داشتم . گناه من آن بود  که با عشق تو دور از گناه , تنها به تو می اندیشیدم . گناه من آن بود که به تو وفادار بودم . کاش در کنارم بودی تا بار دیگر به تو می گفتم که  پاداش احساس و عاطفه من این نبوده است . کاش در کنارم بودی تا  بار دیگر به تو می گفتم که این پاسخ نوا و ندای قلب پاک من نبوده است ... لحظات را می کشم .. دیگر نوای نی به گوش نمی رسد . چوپان رفته است . صدای زنگوله ها را نمی شنوم . خورشید هم می رود تا تنهایم بگذارد . مورچه ها را نمی بینم .عشق من کجایی ؟!دلم گرفته .. حتی دیگر لبخند خاموش تو را نمی بینم . دیگر نوای ناله های مرا نمی شنوی ؟/؟ دیگر قلب مهربانت به حال من دل نمی سوزاند ؟/؟ خداوندا محبت بین من و او کار تو بود چرا پشیمان گشته ای . بازهم با غروبی دیگر سنگینی غم بر قلبم نشسته است . من مانده ام و غروبی که هر لحظه بر اندوهم می افزاید .. خداوندا او را به من باز گردان .. گفته ای که بر اشکهای نیمه شبان دل می سوزانی . مگر غروب را تو نیافریده ای ؟/؟ من در غروب اشک می ریزم . من تو را فریاد می زنم من از تو می خواهم که او را به من باز گردانی .. خداوندا تو خود می دانی که به آن بی وفا وفادار بوده ام . تو خود می دانی که با صداقت و پاکی و سادگی خود عشق خود را تقدیمش داشته ام . دلم گرفته نمی دانم چرا نمی آید . چرا تنهایم گذاشته .. چرا دیگر نمی گوید که دوستم می دارد . چرابه  نغمه های عاشقانه من  که آن را چون نسیمی دلنشین می دانست  گوش نمی دهد . برزمین خدا نشسته سر در میان زانوان با چشمانی اشکبار به آسمان خدا می نگرم . اولین ستاره .. ستاره ای که به من لبخند می زند . ستاره خندان .. ستاره ای که از امید می گوید . ستاره ای که می گفت من تنها نیستم . به یاد آوردم لحظه ای که اولین ستاره را با هم دیده بودیم . همین ستاره بود ستاره عشق من و تو .. اشک امانم نمی دهد  چشمانم دیگر ستاره ای نمی بیند  . باچشمانی باز و بسته تنها سیاهی شب را می بینم  . خداوندا تو خود گفتی که دلشکستگان را دوست می داری .. به تو پناه آورده ام . چشمان  اشکبارم را می گشایم .. احساس می کنم  که تنها نیستم . ستاره آسمان را در میان چشمان خود می بینم  . بوی تو را احساس  می کنم .. در دل آغاز شب , درسکوت دشت تنهایی , چشمان اشکبار تو را می بینم که چون ستاره ای می درخشد . چشمان تو همچون ستاره می خندد  . همچون ستاره امید . ستاره امید صدای مرا به گوش خداوند دلشکستگان رسانیده است . وقتی که  با کورسوی امید , ستاره و خدای ستاره را فریاد زدم تو به سوی من باز گشتی .. نه این یک رویا نیست .. احساس کردم که خورشید همه جا را نورانی کرده .. آغوش خود را برای من گشوده ای .. بیا تا بار دیگر در آغوشت گیرم .. می ترسم که از تو بپرسم که آیا برای همیشه خواهی ماند ؟/؟ در آغوشت کشیده ام . بوی تو را بوی تنت را بوی عشق را با تمام وجود احساس می کنم . می دانم که دیگر ترکم نخواهی کرد می دانم که دیگر تنهایم نخواهی گذاشت . این را ستاره امید و خدای ستاره امید می گوید . این را احساس گرم تن گرم تو می گوید  و من این را از بوسه ای داغ بر لبان داغ تو احساس می کنم . دوستت دارم ای ستاره زمین و آسمانم . دوستت دارم .. دوستت دارم .... پایان .. نویسنده .. ایرانی 

8 نظرات:

ایرانی گفت...


آره داداش عزیز وگل خسته نباشی .. درپاسخ به نظرات گرم و پرشور خوانندگان محترم سایت لوتی و در ذیل چند داستان پیامهایی داشته که امیدوارم قبول زحمت فرموده منتشرش فرمایی 1-درداستان خانم مهندس روشنک : با تشکر از اهورا ی عزیز کوروش گرامی ارسلام نازنین ساتر دوست داشتنی وفرهاد گل که با نظرات گرم و راهنمایی سازنده خود بنده راشرمنده فرموده اید امیدوارم بتوانم با ارائه آثاری با کیفیتی بهتر , بهتر وبیشتر در خدمت شما نازنینان باشم 2-ماجراهای مامان زبل : فریبرز نازنین از پیام گرم و محبت آمیزت سپاسگزارم . شاد و سربلند باشی ...ایرانی 3-داستان مامان تقسیم بر سه : مریم نازنین وعزیز از پیام و نظر گرم و دلگرم کننده شما نیز در ذیل داستان مامان تقسیم بر سه ممنونم .امید وارم که با داستانهای بهتری در خدمت شما خوبان باشم .. ایرانی .. درنهایت از همه نظر دهندگان عزیز تشکر نموده واگر نامی را از قلم انداخته ام به بزرگواری خود بنده را عفو بفرمایید . پاینده و پایدار باشید ... ایرانی

ایرانی گفت...

با تشکر از آره داداش گل و زحمتکش که نظراات و نوشته های روز اینجانب را در سایت لوتی منتشر کرده ای ..جیگر گرامی هم پیام و ایده های ارزشمندی در ذیل داستان مامان تقسیم بر سه داشته که پاسخ من به این صورت می باشد .... استاد جیگر ارجمند !از توجه عنایت و راهنماییهای ارزنده شما بسیار سپاسگزارم .پیشنهاد ها و ایده های شما کاملا منطقی و صحیح می باشدومن با شما هم عقیده ام اما به خاطر خروج از کلیشه ای شدن داستانها و در نظر گرفتن سلیقه های مختلف بهتر است که گاهی هم سنت شکنی کنیم . احساس و هوس یا عشق و هوس را با هم در آمیزیم . با توجه به گوناگونی داستانها و سوژه های مختلف بهتر است که در ابعاد بسیار به این داستانها پرداخته شود . داستانهایی وجود دارد که مادر در عین سکس با پسر یک قدیس برای او محسوب می گردد و آن داستان هیجان خاص خودش را دارد مانند داستان پرواز هوس . در داستانهایی هم مانند کرسی داغ هوس وهرکی به هرکی نوعی لجام گسیختگی و بی تفاوتی در خصوص رابطه مادر با سایرین به چشم می خورددریکی خیانت وجود دارد و در دیگری خیانت مفهومی ندارد ..درهر حال باید به همه سلیقه ها توجه داشت و خلاقیت و تنوع و نو آوری را از یاد نبرد . باید نشان داد که می توان در تابو شکنی ها نیز پیرو نوعی اخلاق و قانون بود . درنهایت باعث افتخار من است که استاد گرانمایه ای چون شما به ارزیابی نوشته های بنده بپردازد . شاد کام باشید ...ایرانی

ایرانی گفت...

خوانندگان و دوستان عزیز سایت خودمون یعنی امیر! دو روزیه یا چند روزیه که از شما خبری نیست . من گفتم نکنه این فایل ارسال نظر اشکال داره ..خب ستونش نشون داده نمیشه در اصل قضیه تاثیری نداره . از دو مسیر خواننده و نویسنده نظرمو فرستادم به مشکل بر خورد نکردم .. با این که در سایت لوتی عضو نیستم وافتخار می کنم مستقیما در خدمت شما باشم ولی الان هم زبانان ما در سایت لوتی شور وحال بیشتری نشون میدن ومن فقط دارم به طور غیر مستقیم به نظرات اونا جواب میدم . درهرحال شاد و سرحال و تندرست باشید ...ایرانی

ناشناس گفت...

امیر سکسی و ایرانی جان سلام
من یک آرشیو کامل از داستان های سکسی موجود در نت دارم از تمامی سایت ها از آویزون تا داستان های به روز حال و به نظر من بهترینشان داستان های تو هست پس لطف کن و داستان های نیمه تمام سایت را کامل کن ؛ لست داستان های ناتمام را در زیر نوشته ام
1- شرم آزرم
2- ستایش جاوید
3- دخترم دوستت دارم
4- سکس خونوادگی آرزو
5- سکس من و مامانم و مستاجرمون
6- پری
7- تلافي
8- غریبه
9- مثلث عشق
10- دست بالای دست
11- سکس در شهر کرد
12- رمان دو نيمه سيب
ضمنا پس از تکمیل داستان ها در صورت امکان برای من ارسال کن
با تشکر مانی

boy_mahdi@rocketmail.com

ناشناس گفت...

امیر سکسی و ایرانی جان سلام
من یک آرشیو کامل از داستان های سکسی موجود در نت دارم از تمامی سایت ها از آویزون تا داستان های به روز حال و به نظر من بهترینشان داستان های تو هست پس لطف کن و داستان های نیمه تمام سایت را کامل کن ؛ لست داستان های ناتمام را در زیر نوشته ام
1- شرم آزرم
2- ستایش جاوید
3- دخترم دوستت دارم
4- سکس خونوادگی آرزو
5- سکس من و مامانم و مستاجرمون
6- پری
7- تلافي
8- غریبه
9- مثلث عشق
10- دست بالای دست
11- سکس در شهر کرد
12- رمان دو نيمه سيب
ضمنا پس از تکمیل داستان ها در صورت امکان برای من ارسال کن
با تشکر مانی

boy_mahdi@rocketmail.com

ایرانی گفت...

با سلام خدمت مانی عزیز و تشکر از لطف و توجهی که به این مجموعه داری ...داستانهای شرم آزرم ..مثلث عشق و دست بالای دست به نویسندگی اینجانب می باشد که نیمه تمام هم نیست و تمام و کمال منتشر گردیده است و به پایان رسیده ..داستان ستایش جاوید هم یکی از دوستان عزیزمون چند قسمتی رو از ماجرای واقعی خودش برای ما ارسال داشته بود که الان 9 ماهه ازش خبری نداریم شخصی به نام جاوید ..بعضی از این داستانها چون مربوط به قبل از اومدن منه و یا این که در اختیار امیره من اطلاعی ازش ندارم و به غیر از یک مورد که داستان خانم مهندس روشنک بوده سعی می کنم داستان نیمه تمام دیگه ای رو که مال نویسنده دیگه ای باشه ادامه ندم چون هم سبک کار به هم می ریزه هم فرصتی ندارم چون نیمه کاره های روز خیلی زیادند هرچند تا اونجایی که می دونم یکی دو قسمت از داستان آرزو مونده دست امیره و دو نیمه سیب هم دست اونه وفکر کنم یه سایت دیگه تا آخرشو گذاشته اگه همونی باشه که یه خواهر برادر بودند و آخرش غم انگیزه ..مانی عزیزم بازم متشکرم که بهمون افتخار دادی . شاد و پیروز باشی ...ایرانی

m گفت...

ایرانی ( قلم طلا ) و نازنینم
امیدوار خوب و خوش خرم و سرحال باشی امیدوارم توانسته باشم در این چند ماه به تمامی دوستان نشان دهم که می توان به صورتی درست و انسانی نیز کپی برداری نمود و نه تنها کسی را از خود نرنجاند بلکه قلب های زیادی را نیز به این وسیله به هم نزدیک کرد من نزدیک به بیش از 15 ساله در سایت های مختلف سکسی چرخ میزنم و بیشتر هم از داستان ها استفاده می کنم و بجز تعداد محدودی اون هم نظر فعالیتی نداشتم تا جریان کپی برداری های درد آور و دل سرد کننده بعضی از کار بران مرا واقعا درگیر خود کرد و بر آن داشت تا فعالیتی هر چند کوچک را آغاز نمایم و در این میان باعث آن شد که با گل نازی چون شما آشنا شوم آری ایرانی نازم دوستت می دارم و برایت بهترین ها را آرزومندم ، امید که در سایه اهورای ایران زمین همواره پیروز و پایدار باشی .
با عشق آره داداش aredadash

ایرانی گفت...











آره داداش گل وبسیار با مرام و زحمتکش و قانونمند !همان گونه که بار ها گفته ام آنچه که بیشتر از خود داستانها ارزشمند است رفتار و اخلاق انسانی و دوستیها می باشد ودرعصری که بیشتر انسانها با خود خواهی خود سعی درخود نمایی دارند دوستان خوب و با فرهنگی چون تو با تواضع و فروتنی نشان داده اند که خود خواهی ها و تکبر راه به جایی ندارد . آن چنان که امروز اثری از قانون شکنانی به نام ایکس و ایگرگ که مرا آزرده اند وجود ندارد در حالی که از صمیم قلب خوبی آنان را می خواسته ام و می خواهم . چون هدف ما رضایتمندی هموطنان و هم زبانان نازنین بوده است . اما آنان این را نمی دانسته اند و یا نمی خواستند که بدانند . من و شما هیچیک نفع مالی بابت فعالیت خود نداریم اما به دست آوردن دل هزاران هزار هم وطن بسیار زیبا تر و ارزشمند تر از سود و نفع مالی می باشد . شاید قانون شکنان از این حرکت شایسته شما دلخور شده باشند .درهر حال عنوان کاربر نمونه درخورشماست و آن چه بیشتر از این نمونه بودن نموداری می ارزد این است که نمونه دلها و خوانندگانی با اندیشه ها و عقاید گوناگون باشید .حتی آنهایی که با سلیقه هایی خارج از حیطه داستان برای بهتر شدن کیفیت کارها پیشنها د داده انتقاد می کنند با نحوه کارتان آشنایی داشته دوستتان می دارند . یک مدیر , یک نویسنده , ویک کارگردان تا انسان نباشد و انسانیت پیشه نکند فعالیت هایش ارزشی ندارد ومن از شما و از مسئولین سایت لوتی سپاسگزارم که در این زمینه همکاریهای لازم را به عمل آورده اند هرچند درسال گذشته واوایل امسال به علت وجود کاربران خاطی وعدم رسیدگی به این مسئله دلخوریهایی به وجود آمد ولی دردرجه اول قانون مداری شما و کینگ صفر پنج عزیز و چند کار بر دیگر مبارزه ای سود مند درراستای کپی برداری اصولی بوده است چون واقعا این حق یک نویسنده است که حداقل با یادی از نامش این دلگرمی را در او ایجاد کرد که برای ارائه آثاری بهتر تلاش نماید . مثلا من تا نیم ساعت دیگر داستانی به نام یکی یدونه را منتشر خواهم کرد حال گذشته از کیفیت , من حداقل ده ساعت برای نگارش و ادیت آن وقت صرف کرده ام انصاف نبوده که یک خلافکاری بیاید و سیصد و شصت سطر ایمیلی را کپی کند و نام ایرانی را حذف نماید وگرنه دعوای دیگری نداشته ایم . من فقط دو سال است که با سایتهای سکسی آشنا شده ام و باعلاقه و اندک توانی که در نگارش مطالب غیر سکسی داشته ام قلم خود را با نگارش مطالب سکسی وفق داده ام . درهر حال شیوه پسندیده شما مورد ستایش همه قانون مداران می باشد امید است که با تداوم این دوستی ها و با تفاهی اینچنینی روز به روز دلهای بیشتری را به یکدیگر نزدیک گردانیم و نشان دهیم که عشق همچنان سلطان قلبهاست . بادرود مجدد به تو آره داداش دوست داشتنی .. پایدار , پاینده و پیروز باشی ... ایرانی

 

ابزار وبمستر