یواش یواش دست به کار شدیم . مهران رو اون وسط قرار داددیم .. سمیه که اون جلو قرار داشت و منم پشت سر مهران بودم . چقدر هوس سمیه رو کرده بودم . دلم می خواست که اون مرد که کیر یک شی میل رو برازنده خودش دونسته و اونو پذیرفته `بتونه همون کیر رو برای زنش هم قبول کنه . من می دونستم که می تونم کاری کنم که اونو به طرف خواسته هام بکشونم . مهران کیر شو روی کس زنش تنظیم کرد . شاید سمیه این طور بیشتر دوست داشت . منم که خب باید کون مهرانو هدف می گرفتم . . واسه لحظاتی به مهران حسودیم شد . دوست داشتم که من جای اون می بودم . مثلا اون از پشت می ذاشت توی کونم و منم می ذاشتم توی کون زنش . چه کیفی داره این جوری دو کیره رو حس کردن که من تجربه این کارو داشتم . با فری و هوتن کونی .. با بر و بچه های زندان . آخ که چه کیفی می داد! کیرم واسه رفتن به کون مهران مشکلی نداشت و می تونستم اونو با همون حس و حالی که لحظاتی پیش کرده بکنم تازه با شور و نشاط بیشتری هم بکنم . چون سمیه اون جا بود و وجودش به من انگیزه می داد . مهران صداشو برده بود بالا ...
-آییییییی آخخخخخخخخ ...
سمیه : چیه واسه کیری که توی کونته می نالی یا واسه اونی که توی کس من فرو کردی ...
مهران حرفی نمی زد ...
سمیه : تند تر بکن .. خیلی بی حال نشون میدی ... نکنه کیر شیدا بی حالت کرده ..همین طوره ؟
-نهههههههه ... این طور نیست ...
سمیه خودشو از پشت می زد به کیر شوهرش تا اونو بیشتر به جنب و جوش بیاره ... یه خوبی این که مهران کیرشو کرده بود توی کس زنش و نکرده بود توی کونش این بود که تونست کیرشو تا ته بفرسته و منم تا یه چیزی نزدیک به انتها کیرمو کردم توی کون مهران .. بعد دستامو باز کردم و به خودم این اجازه رو دادم که اونا رو رو سینه های سمیه قرار بدم و با هاشون بازی کنم . حس کردم که مهران جراتشو نداره که به من چیزی بگه . اگه کوچک ترین اعتراضی به من می کرد من کیرمو از توی کون اون مرد بیرون می کشیدم . باید یواش یواش اونو آب بندی می کردم ... سمیه طوری از این حرکت من لذت می برد که وقتی که قصد اونو کردم که دستامو از رو سینه اش بر دارم دستاشو گذاشت رو دستای من و اونا رو به سینه هاش فشرد .. حرکت دستاش رو دستای من نشون می داد که اون از این کار من لذت می بره . نمی دونستم شایدم از این که شوهرش داشت با اون سکس می کرد و خودشم به یه آرامشی رسیده بود لذت می برد . اگه می تونستم فکرشو طوری تنظیم کنم که با هام سکس کنه خیلی عالی می شد . حس می کردم که اگه مهران موافقت خودشو اعلام کنه اونم خیلی راحت بتونه خودشو در اختیار من بذاره .... با هیجان ناشی از فکر فرو کردن کیرم در بدن سمیه ضربات وارده بر کون مهرانو بیشترش کردم . تازه داشتم حس می کردم که چرا مردا به کیرشون می نازن . من مهرانو تسلیم خودم کرده بودم و همین به من قدرت می داد و با استفاده از همین قدرت خودم می خواستم کارای دیگه ای هم انجام بدم .کارایی لذت بخش که انرژی زیادی هم می خواست .
مهران : شیدا حواست کجاست .. بکوبون کیرت رو به کونم . طوری بکن که دردم بگیره . می خوام از خوشی بیهوش شم ...
-شاید سمیه جون ناراحت شه که من دارم کون شوهرشو گشاد می کنم .
سمیه در حالی که یکی از دستای منو گرفته به سمت دهنش برده بود گفت هر کاری دوست داری انجام بده شیدا جون . می تونی اونو جرش بدی . درب و داغونش کنی . با هاش حال کنی . لذتشو ببری .
-عزیزم خوشگلم . من همین حالاشم دارم با هاش حال می کنم .
خلاصه سمیه انگشتای منو دونه به دونه می ذاشت توی دهنش و اونا رو میک می زد ... همین به هم چسبیدنهای ما سرعت کیر من و مهران هر دو رو کند کرده بود . دستامو گذاشتم رو کون مهران . یعنی همون استیل استانداردی که باید می داشتم . حالا راحت تر کیرمو می کشیدم عقب و اونو می کردمش توی کون مهران خوشگله که لباشو گذاشته بود پس گردن زنش و در حالی که به من کون می داد اونو می بوسید .. سمیه : شیدا جون از دستم ناراحت شدی ؟
-نه عزیزم چی شده مگه ..
سمیه : پس واسه چی خودت رو کنار کشیدی ؟
-همین جوری عزیزم . واسه این که راحت تر کیرمو توی کون شوهرت فرو کنم . سرمو به سمت سر و صورت مهران گرفته لبامو گذاشتم رو لباش .. دیگه اینو هم از سمیه اجازه نگرفتم و اونم سرشو به سمت عقب بر گردوند و لباشو رو صورت شوهرش قرار داد ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
-آییییییی آخخخخخخخخ ...
سمیه : چیه واسه کیری که توی کونته می نالی یا واسه اونی که توی کس من فرو کردی ...
مهران حرفی نمی زد ...
سمیه : تند تر بکن .. خیلی بی حال نشون میدی ... نکنه کیر شیدا بی حالت کرده ..همین طوره ؟
-نهههههههه ... این طور نیست ...
سمیه خودشو از پشت می زد به کیر شوهرش تا اونو بیشتر به جنب و جوش بیاره ... یه خوبی این که مهران کیرشو کرده بود توی کس زنش و نکرده بود توی کونش این بود که تونست کیرشو تا ته بفرسته و منم تا یه چیزی نزدیک به انتها کیرمو کردم توی کون مهران .. بعد دستامو باز کردم و به خودم این اجازه رو دادم که اونا رو رو سینه های سمیه قرار بدم و با هاشون بازی کنم . حس کردم که مهران جراتشو نداره که به من چیزی بگه . اگه کوچک ترین اعتراضی به من می کرد من کیرمو از توی کون اون مرد بیرون می کشیدم . باید یواش یواش اونو آب بندی می کردم ... سمیه طوری از این حرکت من لذت می برد که وقتی که قصد اونو کردم که دستامو از رو سینه اش بر دارم دستاشو گذاشت رو دستای من و اونا رو به سینه هاش فشرد .. حرکت دستاش رو دستای من نشون می داد که اون از این کار من لذت می بره . نمی دونستم شایدم از این که شوهرش داشت با اون سکس می کرد و خودشم به یه آرامشی رسیده بود لذت می برد . اگه می تونستم فکرشو طوری تنظیم کنم که با هام سکس کنه خیلی عالی می شد . حس می کردم که اگه مهران موافقت خودشو اعلام کنه اونم خیلی راحت بتونه خودشو در اختیار من بذاره .... با هیجان ناشی از فکر فرو کردن کیرم در بدن سمیه ضربات وارده بر کون مهرانو بیشترش کردم . تازه داشتم حس می کردم که چرا مردا به کیرشون می نازن . من مهرانو تسلیم خودم کرده بودم و همین به من قدرت می داد و با استفاده از همین قدرت خودم می خواستم کارای دیگه ای هم انجام بدم .کارایی لذت بخش که انرژی زیادی هم می خواست .
مهران : شیدا حواست کجاست .. بکوبون کیرت رو به کونم . طوری بکن که دردم بگیره . می خوام از خوشی بیهوش شم ...
-شاید سمیه جون ناراحت شه که من دارم کون شوهرشو گشاد می کنم .
سمیه در حالی که یکی از دستای منو گرفته به سمت دهنش برده بود گفت هر کاری دوست داری انجام بده شیدا جون . می تونی اونو جرش بدی . درب و داغونش کنی . با هاش حال کنی . لذتشو ببری .
-عزیزم خوشگلم . من همین حالاشم دارم با هاش حال می کنم .
خلاصه سمیه انگشتای منو دونه به دونه می ذاشت توی دهنش و اونا رو میک می زد ... همین به هم چسبیدنهای ما سرعت کیر من و مهران هر دو رو کند کرده بود . دستامو گذاشتم رو کون مهران . یعنی همون استیل استانداردی که باید می داشتم . حالا راحت تر کیرمو می کشیدم عقب و اونو می کردمش توی کون مهران خوشگله که لباشو گذاشته بود پس گردن زنش و در حالی که به من کون می داد اونو می بوسید .. سمیه : شیدا جون از دستم ناراحت شدی ؟
-نه عزیزم چی شده مگه ..
سمیه : پس واسه چی خودت رو کنار کشیدی ؟
-همین جوری عزیزم . واسه این که راحت تر کیرمو توی کون شوهرت فرو کنم . سرمو به سمت سر و صورت مهران گرفته لبامو گذاشتم رو لباش .. دیگه اینو هم از سمیه اجازه نگرفتم و اونم سرشو به سمت عقب بر گردوند و لباشو رو صورت شوهرش قرار داد ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر