ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

یک عروس وهزارداماد32

ناصر جون .. ناصر جون .. کوسسسسم .. کوسسسسم .. فقط تو می تونی اون جوری که من دوست دارم سر حالش کنی . . کوسمو باز کرده و اطرافشو طوری لیس می زد که نشون می داد خیلی بهش نیاز داره و من تونستم واقعا ثواب  زیادی ببرم از این که دست یک جوان محرومو گرفته اونو به نوایی برسونم . چهار تا از انگشتاشو گذاشته بود روی کوسم و طوری اون قسمت بالا رو می خاروند و خارشش می زد که همراه با میک زدن کوسم سبب شد که دیگه نتونم جلو فریاد خودمو بگیرم . -آهههههههه ... ناصررررر .. نههههههه .... بچه .. بچه بیدار میشه -اووووووففففف .. شکوه جون .. پس من چیکار کنم که افتادم توی یه دنیا نعمت و عشق و حال و فراوونی -کدوم فراوونی اینجا که فقط مال منه -همون همه چی داره .. من چیکار کنم شکوه این تویی که فعلا داری بچه رو بیدار می کنی . راست می گفت من نمی تونستم جلو خودمو بگیرم . به وقت سکس و گاییده شدن باید جیغ می کشیدم تا سبک می شدم . لبامو به هم فشار می دادم تا دهنم باز نشه . مشتامو گره می کردم . ناصر اومد رو من . کیرش به بالای شکمم چسبیده بود و حالا دستامو دور کمرش حلقه زده و پشتشو با کف دستام خیلی آروم و با هوس نوازش کرده  یواش یواش می رفتم بالاتر و از گردن دوباره به طرف پایین حرکت می کردم .. -منو ببوس ببوس ناصر لباتو بیار بچسبون بهم . داغم و داغ ترم کن . منو بسوزون . تشنه ام . بیارش . می خوام هوسو رو لبام و از لبات بچشم . تمام تنم همراه با کوسم یه پارچه هوس شده منو به آتیش کشیده بود . کیر ناصر همچنان بالای کوسم گیر کرده بود . -شکوه عزیزم سرتو بالاتر بگیر تا لبای خوشگلتو داشته باشم . دستشو هم رو کیرش گذاشت و اونو به طرف کوس تنظیمش کرد . جاااااااان هیجان فرو رفتن یه کیر دیگه تو کوس .. لذت زندگی به همین میگن . یه لحظه فکرم رفت پیش اون  عشق از دست رفته ام کامران . اگه اون زنده می بود کارم به اینجاها نمی کشید . من با عشق خودمو تقدیم و تسلیم کسی می کردم که با تمام وجودم دوستش داشته جز اون به مرد دیگه ای فکر نمی کردم حالا غرق در سراب هوس همین جوری پیش می رفتم . داشتم با دنیا می جنگیدم می خواستم بهش ثابت کنم که تونسته پیروز شه .. کامران دلم واست تنگ شده . باور کن من زن هرزه ای نیستم . من باید انتقام تو رو بگیرم . یا تو یا هیچکس دیگه . ضربه کیر ناصر و حرکت اون به طرف کوسم رشته افکارمو پاره کرد و منو از دنیای رویا ها به واقعیات کشوند . -ناصر جوووووون بزززززن کیرتو بزززززن بززززززن . کوسسسسسسم آتیش آتیشششششه فقط با کیر تو آروم میشششششه .. پسر هوسباز حشری تو بغل من از حال رفته بود فقط خودشو حرکت می داد . کیرش توی کوس من و لباش رو لبام بود اون دستایی که دور کمر من حلقه شده شل شده بود و نشون می داد که داره اون بالا بالاها دور می زنه . دستمو از یه تیکه فاصله ای که بین تن من و اون قرار داشت به روی کوسم رسونده وهمراه با کردن ناصر با روی کوس بازی می کردم . . هوس زیادی خواب به چشام آورده بود چقدر این لحظه ها رو دوست داشتم . می دونم همه زنا از لحظه های سکس و این که به اوج هیجان و شهوت برسن خوششون میاد . چون اونا رو طوری سر حال و تنظیمشون می کنه که حس می کنن می تونن با اون دل آسمونو بشکافن . ناصر کف دستشو گذاشته بود پشت دستم و همراه با حرکت من دستشو پشت دست من حرکت می داد و این جوری هم خودش حال می کرد هم به من حال بیشتری می داد . وقتی یه دستشو گذاشت رو سینه ام دیگه طوری بی اختیار شده بودم که که لباشو گاز می گرفتم و با دندونانم پدرشو در آورده بودم ولی دلم سوخت یه خورده تخفیف اومده بالبام میکشون می زدم . یه دستمو هم گذاشته بودم پشت سرش وسرشو بیشتر به صورتم می چسبوندم . هرلحظه حشری تر می شد و یه لحظه سیستم رو زیر و رو کرد کیرشو از کوسم کشید بیرون و لباشو از رو لبام برداشت و منو یه دور بر گردوندتاکون تپل منو تو دیدش داشته باشه . دستاشو گذاشت رو کون سفت و پر هوس و هوس بخش من و به سرعت اونا رو می گردوند . می دونستم اونم مثل بقیه مردا از این که اونو با یه لرزش ژله ای تو دید خودش بندازه خیلی کیف می کنه .. -ناصر حالشو ببر کیف کن . به منم حال بده . ببینم چیکار می کنی با خودم گفتم  بذار مردا هوس باز باشن . بذار کیرشون به دیدن ما شق شه . مگه ما زنا همینو نمی خوایم . ما خودمونم داریم حال می کنیم . تامردای هوسباز نباشن که ما نمی تونیم طعم شیرین هوس و زندگی رو بچشیم . اون وقت ما زنا باید بیفتیم به جون همدیگه -ببوس ببوس ماچش بده ناصر ..هرجوری عشقته و باهاش حال می کنی حال کن .. چقدر با هوس و عشق و با تمام وجودش کون و کپل منو لیس می زد . خیلی آروم و به نرمی برشهای کونمو به دو طرف باز کرد و نوک زبونشو رو سوراخ کونم حرکت می داد . . -وووووویییییی ناصر ناصر .از نوک پا تا به کوسسس و از مغز کوسسسسس تا به سر همه جامو به آتیش کشیدی . اون چند تا انگشتشم کرده بود تو کوسمو مثل کیر کوسمو می گایید .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر