ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم بر سه 86

بابا بابای خوبم بیار بیار . هیجانو زود تر بیارش . بیارش که من اونو می خوام . می خوام که منو آتیشم بزنی . -نورا تو که الان چند وقته که داری آتیشم می زنی . -بابای گلم اتیش هم می سوزونه و هم می سوزه . -نمی دونم تو خانوم دکتری یا معلم ادبیات . -من اینو از دید گاه تجربی دارم بر رسی می کنم -از دید گاه عشق و هوس چی . شونه های دخترمو توی دستام نگه داشته با عشق به چشاش نگاه می کردم . . می دونستم خودشو خوشبخت ترین دختر دنیا احساس می کنه . به اون چه که خواسته بود رسیده و حالا باید اونو با کیرم هم  به اوج می رسوندم . دیگه از راه دیگه ای نباید دوپینگ می کردم یا مثلا با میک زدن ارضاش می کردم . نوبت این بود که تا آخرش با کیرم گاییده شه . دستامو گذاشتم رو پاهاش . از مچ پا به طرف بالا رو مثل همیشه  مالشش دادم . خیلی آروم روش می کشیدم و اونم عجیب لذت می برد . بازم چشاشو می بست .. -بابا بابا نمی دونی انتظار چقدر شیرینه ..  موج هوس وقتی روی کست در حال چرخشه و هر لحظه منتظری که کیری بیاد و این دایره هوسو دور خودش بگردونه .. یهو یه چیزی با فشار ازش بریزه و آدمو تسکین بده .. بابا می دونی من چی میگم . احساس منو درک می کنی ؟/؟ -آره دخترم .. کیرمو کردم توی کسش . خیلی آروم -حالا برات میگم عزیزم . وقتی که حالا منم کیرمو فرستادم توی کست یه حسی شبیه به حس تو دارم . حالا من واسه این که دیرتر توی بدن داغ و ملتهبت خالی کنم هوسمو می کشونم به عقب ولی بالاخره اونو توی کس خوشگلت خالی می کنم . وقتی که ریختمش اون داخل حس می کنم که آروم گرفتم . تمام اون تنش ها دیگه یهو فرو کش می کنه .. -اووووووووففففف بااااااباااااااااا داری منو می سوزونی کسسسسسسم آخخخخخخخ کسسسسسم آتیش گرفته بگو بگو . بابا بابای گلم وقتی آبتو خالی کردی آتیشت خوابید دیگه دوستم نداری منو برای هوست می خوای ؟/؟ اصلا دیگه هوس منو نداری .. -خوشگل من نورای نازم . دختر عزیزم من در هر حال دوستت دارم . عشق , هوس , عشق و هوس .. همه چی با هم . وقتی آبمو توی کست خالی می کنم و آروم و قرار می گیرم حس می کنم به یه آرامشی رسیدم که انگاری هیچ غمی رو من اثر نمی کنه . لذت همش به این نیست که فقط غرق در هوس برای دسترسی به تن و بدن هم و اعضای جنسی باشیم . هر چند دقایقی یا ساعتی پس از ارضا شدن بازم میشه نسبت به هم تمایل سکسی داشت ولی این اندازه ای داره و هر چیزی هم جای خودشو داره . -بابا .. چقدر مزه میده .. حرفای قشنگت اون کیرت که میره توی کسم و دوباره بر می گرده کاش زود تر بهم می دادی کاش این قدر منو در انتظار نمیذاشتی . نورا حق داشت . هر چی می گفت حق داشت این دختره . اگه واقعا قراره در جامعه ما دخترا یا پسرا تا هیجده سالگی محرومیت از سکس بکشن این که میشه همون ریاضتهای اسلامی . منم پس از مدتها که کس نکرده بودم برام خیلی هیجان داشت که با دختر نازم طرف شم . -همین جوری خوبه بابا . ولم نکن . می سوزه ولی داره آبش می کنه .. اووووووففففففف بابا فشارم بگیر . به جفت پاهام چنگ بنداز . سینه هامو فشارش بده  .. منو ببوس . لبامو گازش بگیر . شونه هامو گاز بگیر . منو بزن کبودم کن . تو بابامی . من مال تو ام . هر کاری که دلت می خواد با هام بکن . هر جور دوست داری . بابا عاشقتم . نورا خیلی حشری شده بود . حال و روزشو نمی فهمید . بهترین حالت ممکنه واسه اون در این لحظات این بود که زود تر اونو به شرایط ار گاسم برسونم و اون بتونه به خوبی  با کیرم به ار گاسم برسه . ولی این تازه آغاز قصه ما بود . آغاز یک شب فراموش نشدنی . شبی که در کنار دختر خوب و خوشگلم باید تا صبح سر می کردم . دختری به زیبایی و شاید زیبا تر و خوش بدن تر از مادرش . دختری حسود مثل اون دو تا خواهرش .  ولی مهربون . دوست داشتنی . درسته که حرف هم زیاد می زد ولی خوش قلب بود . شاید با گذشت تر از اونا بود و هر چه بود دختر من بود . دستمو گذاشتم زیر شونه هاش و اونو به طرف خودم کمی بالا تر کشیدم . بدنمو رو به جلو حرکت داده با سرعت کیرمو تند تر و بیشتر می کردم توی کسش و بیرون می کشیدم . چه حالی می داد . چهره حشری نورا و ضربات پی در پی من و جیغ کشیدنهای اون می دونستم دو تا خواهر دیگه رو به حسرت خاصی برده بود . هر چند می دونستم اونا هم در نوبت بعدی همین هیجانات رو خواهند داشت و نوبت اونا هم می رسه . -بابا لباتو بیار .. منو ببوس .. من بهت میگم گازم بگیر چرا گازم نمی گیری . اگه گازم نگیری من خودم گازت می گیرم . بابا دوست دارم جوجوتو بخورم و میکش بزنم . تو اگه کبودم نکنی من این کارو می کنم . نفس نفس زدنهاش .. تند حرف زدنهاش .. حرکاتش همه از حشر زیادش می گفت . تمام تنش سرخ شده بود . دلم نمیومد کبودش کنم ولی گذاشتم لباشو بذاره زیر شونه و بالای سینه ام و میک بزنه . چقدر این میک زدنهاش هوسمو زیاد می کرد -اوووووفففففف بابایی خوشت میاد ؟/؟  منم خوشم میاد کیرت توی کسمه داره بهم حال میده . بابای بدجنس چرا زود تر بهم ندادی ؟/؟ .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

3 نظرات:

ناشناس گفت...

اين اثر بي نظير ادبي من رو بدجور اسير خودش كرده
خيلي دوست داشتم من به جاي اون پدري بودم كه با دختراش سكس داره
خيلي دوست داشتم اين شاهكار رو در وبلاگ هاي بدون فيلتر منتشر كنم تا مورد تحسين همگان قرار بگيره

ایرانی گفت...

با سلام به دوست گل آشنام . خسته نباشی . امید وارم که حالت خوب باشه . نظرت اگه دیر منتشر شد مقصر سایتهای خارجی هستند که نوشته های چینی و انگلیسی و هندب و...به عنوان نظر و تبلیغات الکی می فرستند به اسپم نظر شما هم رفته بود به اسپم و من در میان 500 تا ششصد نظر خارجی پنج شش تا ایرانی دیدم که یکیش مال شما بود تازه متوجه شدم . لای خارجی ها گم شده بود . باید منو ببخشی . خیلی لطف داری شرمنده ام می کنی . من خودم این داستانو دوست دارم واسه همین به خاطر رابطه محکمی که بین دخترا و پسرا وجود داره نخواستم که شخص غیری را وارد سکس کنم . بازم از لطفت ممنونم . من هزاران بار یا تا اونجایی که بنده رو ببخشی ازت پوزش می خوام . نظرت رفته بود اسپم که خیلی کم پیش میاد اونم لای چند صد تا از این نظرات خارجی های بیکار تبلیغاتی محو شده بود . با احترام : ایرانی

ایرانی گفت...

در نظر بالا کلمه پسرا باید به پدر تبدیل بشه ...ایرانی

 

ابزار وبمستر