ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 128

لبهای کلفت پسر خاله رو لبام قرار گرفته بود و کیر کلفتش رو هم فرستاده بود توی کسم . چشامو بسته بودم تا   تا چهره زمخت  اسفندیار منو از هوس نندازه .. ولی دیگه تسلیم اون شده بودم خودمو به طرفش حرکت دادم و لحظه به  لحظه هوسم بیشتر می شد . کیر و کمر اسفندیار سست نشون می داد . محکم کمر پسر خاله امو نگه داشته و اونو سخت به خودم فشارش دادم .. . در حال بوسیدن من یه لحظه لباشو کشید کنار . -نادیا نادیا ..نهههههه نههههههه .. خیلی ترسیده بود و هول کرده بود .. -داره میاد داره می ریزه .. -خالی کن ! تو هوس ریختن داری و منم هوس جمع کردن .. نترس بار دار بشو نیستم -اووووهههههه دختر خاله این چه حرفیه . من که آرزومه بچه دارت کنم تا شاید این جوری بگیرمت و به آرزوم برسم .. با این که علاقه ای به اون نداشتم و می دونستم که هیچوقت نمی تونم دوستش داشته باهاش ازدواج کنم ولی از این حرف اون خیلی خوشم اومد و با لذت بیشتری خودمو تسلیم اون کردم . -بیا جلو جلو جلوتر .. حالا دوست داشتم تو چشاش نگاه کنم . فکر نمی کردم که دیگه در این عالم باشه .  دیگه شیر آبو باز کرده بود .. -آههههههه اسفند چه خبرته .. از کجا داشتی این همه آب رو . -سالهاست که واسه تو نگهش داشتم .. -پس اونایی رو که با دستت خالی می کردی چی ؟/؟ -اونا واسه صبر و تحمل من بود برای رسیدن به همچین روز هایی . .حالا من حس می کنم صبرم نتیجه داشت .. -آره خوشگل من گر صبر کنی زغوره حلوا سازی . -امید وارم عسل تو رو غوره نکنم . خیلی دلم می خواست اسفندیار کسمو میک بزنه ولی هر چی آب داشت توی کس تشنه من خالی کرده بود . -جاااااان از این بهتر نمی شد . کیرشو از توی کس من بیرون کشید . و می خواست که کس منو در همون شرایط لیس بزنه که نذاشتم . تا می خواستم بگم اسفند جون این آب کیرت ممکنه بر گشت کنه دیدم زبونش رو گذاشت روی کس من و میک زدن رو شروع کرد . دیگه هوس زیادی نذاشت بگم زبونت رو از روی کسم یر دار که ممکنه آب کیر خودت رو نوش جون بکنی . نمی دونستم چرا به گاییدنش ادامه نداد ولی حس کردن که اون به ار ضا کردن من با میک زدن کسم اعتقاد خاصی داره و شاید هم براش خیلی خوشمزه و شیرین باشه واسه همین دیگه مسئله رو ندیدگرفتم . -بیابیابیا ولم نکن . ولم نکن . بخورشششش کوسمو بخورش .. -دختر خاله .. چقدر آب کس شما سفته .. .. سرمو خم کردم و دیدم کمی از آب کیرش در حال بیرون ریختنه و همونو داره چه جور با هوس  زبون می زنه و می فرسته طرف دهنش .. -اوووووففففف بخورشششش لیسش بزن . میکش بزن .. این هوس منه .. ببین چقدر هوس دارم که داره از م همین جور می ریزه پسر خاله -چقدر شبیه منی مرداست . اصلا این همه فیلم که دیدم این جوری ندیدم .. -اوووووففففففف چی داری میگی . گفتم که این یک هوس و هوس زیاده . با این حرفا مخشو کار می گرفتم ادامه دادم عزیزم اگه از این چیزا در فیلمها نمی بینی علتش اینه که اونجا همش فیلمه با یک جنبه تجاری به قضیه نگاه می کنن . واسه همین اگه به هوس هم بیان در حد معمولیه . دیکه مثل اسفندیار گلم نیستن که از جون واسه زنی که دارن می کنن  مایه بیان ارزش قائل شن . برای همین حرفام بود که پسر خاله کسمو بیشتر به هم جفت و باز می کرد تا اونو راحت تر میکش بزنه و تمام خیسی کس  من و کیر خودش همه رو خورد .  بازم اون جوری شده بودم . -نادیا بکش بکش هر چقدر دوست داری موهای سرمو بکش . مثل اون وقتا که بچه بودیم وبازی می کردیم و تو همش موهای سرمو می کشیدی . . خوشم میومد که تو با من ور بری . به یک جای تنم دست بزنی. من دوستت دارم دختر خاله -اگه دوستم داری اون قدر کسمو می خوری تا ار ضام کنی . بعدش دوباره میای رو کسم و اونو می کنی . -یه کار دیگه هم می تونم بکنم ؟/؟ -هر کاری که دوست داری بکن . نمی خوام تو عقده ای شی و حسرت چیزی رو بخوری . می دونستم خیلی علاقه داشت که سوراخ تنگ کونمو بگاد ولی من بیشتر وقتا اولین چیزی رو که موقع کون دادن بهش فکر می کردم دردش بود . البته حالا مثل اون اوایل اون قدر تنگ نیستم که خیلی سختم باشه . اسفندیار از زیر کس تا روشوطوری با زبون پهنش لیس می زد که اگه این حالت چند ثانیه ای بیشتر ادامه  می داشت منو بیشتر به آخر خط نزدیک می کرد ولی اون می تونست در این شرایط از زبون زدن سرعتی استفاده کنه . تا خواستم بهش بگم خودش سرعت رو زیاد تر کرد . دستمو گذاشتم جلوی دهنم تا فامیلا رو از خواب بیدار نکنم ولی سرشو گذاشته بود لاپام و با سرعت مشغول بود ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی         

4 نظرات:

ناشناس گفت...

Hello Dear, are you truly visiting this web site daily,
if so then you will definitely obtain pleasant experience.



Feel free to surf to my webpage :: Desktop Wallpaper For Macbook :
: Foerdernetz.De ::

ناشناس گفت...

سلام
واقعا عالی
نوشتن این همه قسمت و حفظ پیوستگی فقط از یه نویسنده چیره دست برمیاد
خسته نباشی

ناشناس گفت...

Quality posts is the secret to invite the visitors to go to see the website,
that's what this web page is providing.

Here is my web page :: desktop wallpaper for macbook pro free *ddux.org*

ایرانی گفت...

از محبت و نظر لطفته دوست خوب و آشنای من . این که با بزرگ منشی خود به نیمه پر لیوان نگریسته به من روحیه داده وقت گرانبهایتان را به مطالعه این داستان اختصاص می دهید برایم به دنیایی می ارزد . دست گلتان درد نکند . با نهایت احترام و بیشتر از دنیایی سپاس .....ایرانی

 

ابزار وبمستر