ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

انتقام میسترس 10

با قیچی تمام لباسهاشونو پاره کردم و فقط گذاشتم یه شورت به تنشون بمونه . -بچه ها عجب بدنی دارن اینا . سمیرا تو هم باید لخت شی باید یاد بگیری که یک زن هم در جامعه می تونه از خودش دفاع کنه می تونه قوی باشه می تونه کاری کنه که توی سرش نزنن . -خانوم منو از این کار معاف کنین . -ببین تا منو داری نترس . اونو کشوندم به یه گوشه ای و بهش گفتم نترس من نمی خوام که اونا رو بکشم و از بین ببرم فقط می خوام که حساب کار دستشون بیاد و فقط به این فکر نکنن که دنیا مال اوناست و زیر دست اونا . حالا دیگه نوبت حکومت زنان فرا رسیده . ببینم تو از این دو تا اسیری که این چنین خوار و ذلیل در بند کشیده شده می ترسی ؟/؟ واسه چی می ترسی . مگه اونا چند نفرن . دو نفر . هر کدومشون یک نفرن . میگن اگه زنا هرچی قلدر باشن وقتی برن زیر کیر یه مرد نشون دهنده ضعف اوناست . من میگم این اصلا نمی تونه ضعف باشه . در این جا صدامو بردم بالا  تا همه بشنون .. می دونی واسه چی نمی تونه ضعف باشه ؟/؟ شلوارمو کشیدم پایین و کسمو نشون دادم و گفتم واسه این .. واسه این که مردا واسه این آدم می کشن . یه شهر و یک کشور رو به آتیش می کشن . واسه این چک سفید میدن . من یک زن هستم و خصلتم اینه . اما قرار بر این نیست که همیشه یک برده بمونم . کف دستمو گذاشتم رو سر بهزاد . موهای سرشو تا اونجایی که می تونستم از ریشه کشیدم . موهای صافش ریشه محکمی داشت و به این سادگیها کنده نمی شد در چشمای بهزاد کینه و نفرت می دیدم و در چشای تیمور کس خلی . اون شلاق نرمی رو که در هر صورت اثرش بر بدن می نشست رو در دست گرفته و خیلی آروم بر بدن بهزاد و تیمور می نواختم . سعی می کردم خونسردی خودمو حفظ کنم . چون انتقام این جوری بیشتر می چسبه . سمیرا رو هم مثل خواهر خودم می دیدم . سمیرا که تازه لباسشو پوشیده بود از این که یک بار دیگه لخت شه سختش بود . -دختر داری عصبی ام می کنی . خودم وقتی چند تا از لباساشو در آوردم دیگه مجبور شد بقیه شم در بیاره . حالا اون یک بار دیگه لخت لخت بود . -ببین تو یک قدم از اونا جلویی . . . باید نیرو هامو قسمت می کردم . در همون چند ساعت به خیلی ها رسیده بودم . این چهار تایی رو که می دونستم حیلی دم چرخونی می کنند و کاسه لیسی اونا حرف نداره رو بیشتر به اونا می رسیدم . بهرام و بهنام رو گفتم که همین جا باشند . به ا کبر و اصغر گفتم این چند نفری رو که همراه بهزاد بودند رو با خودتون ببرین یه جوری تو جیبشون پول بذارین هواشونو داشته باشین نذارین فکر کنن که یتیم شدن . من هم بابا شونم هم مامانشون . ولی حس می کردم که همه شونو دود می کنم و می فرستم به آسمون . من اون روز رو می دیدم .. با یه شلوارم و یه بلوز یا پیرهن مردونه به تن که از وسط دگمه داشت رو بروی مردان قرار گرفته بودم . دلم می خواست همون اول لت و پارشون می کردم . -بهنام برو  اون دو تا قلاده ای رو که ته دیوار روبرو روی زمین افتاده بر دار بیار می خوام ببینم به گردن اینا میاد یا نه . سگ هر چی بیشتر پارس می کنه کمتر می گیره . از اون سگایی باید ترسید که یک دفعه ساکت شده و ممکنه کار دست آدم بدن . ولی کسی که قوی باشه از هیچ سگی نمی ترسه . یه نگاهی به کس سمیرا انداختم . کمی بزرگ نشون می داد . ولی اهمیتی نداشت . -سمیرا جون اگه دستشویی داری می تونی سر این دو نفر رو به جای کاسه توالت انتخاب کنی . سمیرا سختش بود که بخواد این بر خورد رو با اونا داشته باشه .. واسه یه لحظه عصبی ام کرد . سرش داد کشیدم . اگه می خوای با من باشی باید هر کاری که میگم گوش کنی . قلاده ها رو به گردنشون آویخته بودم . دستاشونو بسته بودم و پاهاشونو آزاد گذاشتم که بتونن رو زمین راه برن . -ببینم تا حالا یه سگ پا کوتاه داشتی ؟/؟ -نه .. -عیبی نداره حالا یه پا بلندشو داری . قبل از این که در همین فضا یه حالی با هاشون بکنیم بهتره یه گشتی در این محوطه بزنیم و حالی ازشون بگیریم و بقیه هم بفهمن که اینجا رئیس کیه . فعلا لباساتو بپوش که خیلی کار داریم .. قلاده بهزاد در دست من و قلاده تیمور هم در دست سمیرا بود . بهنام بهم گفته بود که بقیه هم از این بازیها دارن .. پرسنل با تعجب به این وضعیت نگاه می کردند . -بهزاد رو زمین بو بکش .. مثل یک سگ بو بکش و به دنبال یه تیکه استخون باش . فکر نکن همین جوری بخوای یک زنو آزارش بدی و در ری . خواست که طفره بره ولی کف پامو گذاشتم رو سرش و گفتم نگاه کن که رفیقت چه محافظه کار خوبیه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

باحال بود اما عوضش کن که جذاب تر بشه مثلا یه دفعه بتونن جاشون را عوض کنند و زنه که ارباب شده را بگیرند خیلی باحالتر میشه /حسابی میکننش اما شاید باز بتونه ارباب بشه

ایرانی گفت...

با سلام به دوست خوب آشنا و تشکر از پیشنهادت . البته ارباب بودن زن سرجاشه حالا ممکنه در یکی از قسمتهای جلو تر به تجاوزی صورت بگیره باید دید که به شخصیت اون بر نخوره و به هدف اصی داستان ضربه نزنه . از اونجایی که داستان هفته ای یک بار نوشته میشه ممکنه اگه همچین مطلبی هم بخواد نوشته شه تا ده قسمت دیگه هم طول بکشه . با احترام ...ایرانی

 

ابزار وبمستر