ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

انتقام میسترس 12

لیسش بزن بهزاد . انگشتای پامو بخورش . خوب خاک گیری کن . ببینم دهنت تمیز هست ؟ /؟ بهروز یکی یکی انگشتامو می لیسید . -باید بیشتر بزنمت و لت و پارت کنم ولی حرکت تو رو با یه حرکتی مثل حرکت خودت  جواب دادم . موهای سرشو کشیده و  سرشو به  طرف خودم بالا آوردم . .  در نگاهش نفرت موج می زد . -ناراحت نباش به موقعش از کیرت هم استفاده می کنم بدون این که معناش این باشه که یک زن داره میره زیر ستم یک مرد . -ولی هر چی باشه و بشه بازم تو یک زن هستی . نمایان گر بی قدرتی و ضعف . زنی  که بازم به کیر نیاز داری .. خون منو به جوش آورده بود . -مگه قرار نبود لال شی . تو از من شکست خوردی مگه کیرت دوباره سر حال اومد که این قدر بلبل زبون شدی ؟/؟ نگاه کن . اون تیمور خانو  نگاه کن که چه جوری داره با سمیرا جان راه میاد ؟/؟ خیلی راحت شاخ و شونه هاشو شکستم . می دونه اگه دست از پا خطا کنه سر و کارش با تیغ تیز شیماست . بهزاد : تیغ شیما باید با  سنباده من تیز شه . -اینو شاید راست گفته باشی . تو با کیرت کس منو تیز می کنی و من با همون کس تیز شده بلای جونت میشم . ببینم سر حالی . درد کیر که نداری ؟/؟ خیلی رو داری پسر . من اگه جات بودم از خجالت می رفتم خود کشی می کردم . -بهت نمیاد  ادای لات ها رو در بیاری . -اگه واسه همه شکلات باشم واسه تو یکی لاتم . خیلی پررویی آق بهزاد . مرد ندیدم مث تو یکی نامرد باشه ولی من زنی مانند  یک مرد هستم خصلت جوانمردی دارم . پاشو وایسا یه بار دیگه بهت فرصت میدم که منو شکست بدی . نمی خوام بعدا بهم بگی که من به نامردی زدم ناکارت کردم و کیرت رو از کار انداختم و پیروز شدم . تو یک موجود کثیف و نا جوانمردی من که نباید مثل تو باشم . هنوز سینه هام می سوزه و درد می کنه .. من و بهروز رو بروی هم قرار گرفتیم . من تکنیکی تر بودم و اونم قدرت بدنی زیاد تری داشت . در مقابل حمله های اون مقاومت می کردم . در یکی از این حملات پاشو رو هوا گرفته و با وجود این که یه مشتی سبک بهم زد ولی با لگد محکمی که به قفسه سینه اش زدم اونو نقش زمینش کردم .. -پاشو بهزاد من یه افتاده رو نمی زنم . در مرام زنای جوانمرد همچین رسمی وجود نداره . نه از پشت ضربه می زنند و نه  به یک افتاده ستم می کنند . از جاش پا شد . به طرفم حمله ور شد اما خستگی و در د و خشم بهزاد سبب شده بود که فکرش خوب کار نکنه . با کله اومد طرف شکم من ولی من با لگد همچین به کله اش کوبیدم که این بار دمر شده به روی زمین افتاد . قدرت من در پاهام بود و قدرت بر تر اون در دستاش ولی این بار دیگه نتونست از جاش بلند شه . -بهزاد خان من و تو از تیمور و سمیرا خیلی عقب افتادیم . من که خجالتم میاد از سمیرا جان . ببین چقدر پیشرفتش خوبه ؟/؟  دختر تو خودت یه پا میسترس قدرتمند  بودی و من خبر نداشتم ؟/؟ سمیرا یه نگاهی بهم انداخت انگاری که  یه دنیا حرف در وجودش داره ولی پیش این مردا نمی تونه یا نمی خواد که بر زبون بیاره . می دونستم که ازم ممنونه . ولی از این هم می ترسه که نکنه از اون جایی که من دست تنهام بعدا همه چی تغییر کنه . تیمور عین یک سگ همه جای بدن سمیرا رو می لیسید .. -باز کن دهنتو می خوام تودهنت بشاشم تیمور .. باز کن بی شعور .. لذت می بردم از این که سمیرا رو این جور با سیاست می دیدم . موهای سر بهروز دمرو شده رو کشیده و گفتم پسر چشم کورت رو باز کن به صحنه نگاه کن تا چند دقیقه دیگه  تو هم باید از این کارا بکنی . واقعا عاقل تر از این تیمور خان خود تیمور خانه . تا دید که نمی تونه در مقابل من کاری از پیش ببره فوری با مرکز هماهنگی کرد و رهبری این تشکیلات رو سپرد به من . مگه ما کم می خوریم . اگه شما ها با من کنار اومدین که اومدین وگرنه مثل یک سگ هار هر دو تاتونو میندازم بیرون . با این گرونی و بیکاری در جامعه خیلی راحت می تونم جای شما آدم استخدام کنم . .اشکشو  در آورده بودم .  لباساشو رو تنش پاره کرده  منم که لخت شده بودم گفتم حالا هر جوری که دوست دارم به من حال میدی . فکر کنم این فعالیتی که من داشتم و این چند تا لگدی که بهت زده باشم یه خورده کسمو عرق چین کرده باشه وایسادم و اون در یه حالت زانو زده شروع کرد به لیسیدن کسم . عجب زبون پهنی داشت این زبون دراز -پسر! انگاری قبل از این که از شکم مادرت درآی   کوس لیس بودی ولی یه کمی محکم تر تند تر . بازم موهاشو کشیده داشتم و کسمو به روی دهنش فشار می دادم و با حرکات سریع خودم می خواستم لذتمو بیشتر کنم . حس کردم گردنش درد گرفته مجبور شدم دست از سرش ور دارم . اون به خوبی می دونست چه جوری سر حالم کنه ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

4 نظرات:

ناشناس گفت...

مستر فرهاد ارباب و اسپنکر و فلک کننده حرفه ایی هستم
09305184383

ناشناس گفت...

امیر گفتم جالبش کن /کاری کن مردا بتونن پیروز بشن حسابی بکننش بعد باز زنه پیروز بشه جالب تر میشه/ اینطوری الکی داره ادامه پیدا میکنه

ایرانی گفت...

با سلام به دوست گل آشنا .. داستان رو که نمیشه زود تمومش کرد . در هر حال باید حاشیه داد یه خورده طولانی ترش کرد .تازه حجم این داستان در هر قسمت کمه و یک دفعه هم نمیشه پرید رفت روی یک موضوع . شاید در چند قسمت آینده از پیشنهاد جالب شما هم استفاده کنم . که زوری بشه و بعد انتقام جویی توسط زن داستان . در هر حال محور اصلی داستان اینه که شیما میسترس بوده قهرمان داستان بوده در نهایت پدر مرد ها رو در میاره و باند قاچاق رو متلاشی می کنه . هدفش اینه و در این میانه سکس های اسلیوی انجام میشه که راستش خودم اصلا از این مدل سکس ها خوشم نمیاد . هر وقت از ماهواره می بینم که یه کانالی داره این فیلمها رو یعنی اسلیوی رو پخش می کنه درجا عوضش می کنم . بیشتر شلبه نمایش و جوک و پانتومیمه . حالا حساب کن با این بی اعتقادی چه جوری می نویسم . احتمالا در شش هفت قسمت دیگه از پیشنهاد زیبای شما استفاده میشه ولی در حال حاضر می خوام از عنصر میسترس اسلیو لزبینی زن -زن هم در چند قسمت استفاده کنم از میسترس بودن شیما و اسلیو بودن خود خواسته سمیرا .. بعد به مسائل دیگه می پردازم . چون به این زودی نمی خوام داستانو تمومش کنم . خیلی ها از میسترس اسلیو لز بینی خوششون میاد . من نمی تونم فعلا یک داستان دیگه رو به میسترس اسلیو اختصاص بدم و دیگه در همین داستان لایی جا میدم . درکل قدرت این داستان در دست زن و شیماست . متشکرم به خاطر پیشنهاد و نظر گرم شما .....ایرانی

ایرانی گفت...

مستر فرهاد خسته نباشی . پیام تو به طور اتومات رفته بود به اسپم و من تازه متوجه شدم . ببخشید انتشارش دیر شد . دستت درد نکنه ...ایرانی

 

ابزار وبمستر