ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 44

اتاقی که درش بودیم یه تخت یک نفره داشت که  به زور دو تایی روش جا می شدیم ولی تخت محکمی بود . من و فتانه خودمونو کنار هم جا داده بودیم کف دست اون بود که اومده بود روی کسم و داشت بهم حال می داد . -طناز اگه دوست داری پیر هنتو در بیارم که خراب نشه .. -هر جور راحتی -عزیزم برای من راحتی تو مهم تره . دو تاییمون با شورت و سوتین افتادیم به جون هم . -ببینم فتان درو از داخل قفل کردی که کسی نیاد ؟/؟ -آره کاملا . -اووووووفففففف پس حالا راحت می تونی شورت منو هم در بیاری و -اگه تو بخوای اون کارو هم می کنم . هر چی تو بگی عشق من . -شورت نازک جیگری براق و کون سفید و گنده من خیلی بهم میومدن . خیلی آروم اونو از پام در آورد و لباشو گذاشت روی اون . ولی وقتی زبونشو در آورد و کشید روش تازه حس کردم که عجب زبون پر حرارتی داره . داغ و خیلی هم سوزاننده . -فتانه فتان جون . زبونتو بکش روی کسم . کسسسسسم .. -دختر تو که این قدر هوست بالاست بیشتر بهم سر بزن . دوای دردت پیش منه .. ووووووییییی ووووووییییی .. دستای فتانه رفته بود رو کسش -ببینم من برات بمالمش ؟/؟ آره این کارو بکنم یا نه ؟/؟-طناز جون من باید بهت حال بدم . خودشو بیشتر به طرفم کشید . جامون تنگ بود . اینجا باید اتاق یک نوجوون بوده باشه که ما داشتیم از تختش استفاده می کردیم . لبای فتانه عشق لزی من اومده بود و لبامو به هم چسبونده و داشت حال می داد . سینه هام هم به سینه های درشت اون مماس شده بود . این دختر چی بود دیگه خیلی به کارش وارد بود . داشت همه جامو آتیش می داد و می سوزوند . چقدر دلم می خواست چند تا دست دیگه هم می داشت و می تونست همه جامو بمالونه و منو از این رو به اون رو کنه . .چقدر این کارای فتانه بهم آرامش می داد . واقعا لز به آدم حال می داد . اصلا به این فکر نبودیم و استرس هم نداشتیم که بیان و ما رو با یک مردی در یک جای در بسته ببینن ولی اگه مهرداد می خواست دنبالم بگرده چی .. هر چند اون باید متوجه غیبت من و فتانه می شد و متوجه می شد که من و اون با هم هستیم . کف دست فتانه اومد رو کس من . چقدر داغ شده بودم .. وووویییییی هر لحظه از تماس بیشتر انگشتای اون با کس خودم بیشتر حال می کردم . دوست داشتم فتانه دستشو تا آرنج ببره توی کسم و منو بلرزونه و وجودمو از درون منفجر کنه . هر چند خودم داشتم منفجر می شدم . تکون نمی تونستم بخورم . خیلی داغ شده بودم . -خیلی به من حال میده طناز این جوری به هم چسبیدن هم یه کیفی داره . من که خیلی حال می کنم . -یه پهلو کردم تا کف دستشو بذاره روی کونم . -فتان جون تو چه طور می خوای منو ارضام کنی . -همون جوری که اون دفعه کردم . فتانه کنیز طناز جونشه . فدا فداشه . تو جون بخواه . راست می گفت معلوم نبود اون چه جوری منو دوست داره و چرا که از جونش واسم مایه میذاشت . شاید که عاشق تن و بدن من شده بود و این عشق به زیبایی جسم و اندام من و عشق اون به لز بینی یه حس معنوی و عاطفی رو هم در اون به وجود آورده که نمی تونست از من دل بکنه . -آخخخخخخخ نههههههه نهههههههه عزیزم فتانه جون .. دارم می سوزم -قربونت طناز .. زیر بغل منو هم که احساس خفگی می کرد و می ترسیدم که بوی بد عرقو گرفته باشه اونو غرق بوسه های خودش کرده بود . -خیلی هوس منو زیاد می کنی . -عزیز دل من اگه  سختته  دوست داری حرکت داشته باشی یه کار دیگه می کنیم -چه کاری فتان جون . -قربون اون تن خوشگل و پری دریایی مانندت بشم من . هیکلت تو دنیا بیست بیسته . به مهرداد حسودیم میشه .. -فتانه نازم عشق من به شوهرم از یه نوعه و عشق من به تو هم از یه مدل دیگه . اینا رو نمیشه با هم مقایسه کرد . -فدای تو طناز که حس می کنی نسبت بهم عشق داری . از رو تخت اومدیم پایین و تشک رو رو زمین پهن کردیم . حالا راحت  تر می تونستیم حرکت کنیم . اون وسط یه قالی هم پهن بود . -خوب شد اومدیم پایین . حالا بدن ناز تو رو کاملا توی دید خودم دارم . کف دستشو می کوبید لای پای من و طوری با کس من ور می رفت که هر وقت هوس کیر می کردم انگشتاشو می دیدم که فرو رفته توی کسم . .-جووووون بکن بکن که دارم سر حال میشم دکتر من . دوای من .. الان خودت استادی . منو حس کن . حس کن که چه جوری می تونم زود تر ار ضا شم . -الان باید از فن کس رو کس و لب رو لب و سینه رو سینه استفاده کنم و تو هم حواست باشه به این که فقط حواست به این باشه و چه جوری حال کنی .. طاقباز شده اون اومد رو من سوار شد . کوس غلتونی رو شروع کرده بود . راست می گفت اون متخصص این کار بود . حس کردم خیلی سریع تر از اونی که می خوام و دوست دارم آبم داره میاد . هر چند یه پنج دقیقه ای رو با یه تکنیک خاصی در  گردوندن کسش رو کس من بود . لبامو هم بسته بود و نمی تونستم دیگه حرفی بزنم ..فقط خیلی آروم لبای خوشگلشو گاز می گرفتم .. . چقدر حالم جا اومده بود .. بازم یه چیزی داشت از کسم می زد بیرون . فتانه متوجه شده بود و حرکتشو زیاد تر کرد .. دیگه رسیده بودم به ته خط .. ولو شدم . ولی دلم می خواست که اونم می تونست ار گاسم شه .. در همین لحظه صدای کف زدنهایی رو از پشت سر خودمون می شنیدیم از حاشیه ستون یکی اومد بیرون .. وووووووووی کیوان بود که کاملا لخت با کیر آویزون شده خودش اونجا ایستاده بود ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

amir jan, deqat kardi k cheqad nesbat be ma kam lotf shodi dige???
mahi yedone az ino ezafe mikoni mard?!!! vali bazam azat mamnoonam, d
dostat, sohrabixt

ایرانی گفت...

سلام سهراب جان ! من ایرانی هستم و امیر عزیز اینجا رو داده دست من و به هر حال مدیریت و نظارت داره ولی به علت مشغله های شخصی خیلی کم میاد در هر حال من به تنهایی می نویسم و منتشر می کنم و پاسخ به نظرات رو در دو سایت امیر و لوتی میذم ورفتن به سر کار و رسیدگی به خونه زندگی هم دیگه در تمامی روز منو خسته و خواب آلود کرده سه ساعت دیگه باید باشم سر کار . بازم اگه فرصت شه بیشتر در خدمت شما گلهای دوست داشتنی خواهم بود و امید وارم به بزرگواری خود مرا ببخشید .دوستتان داشته بیشتر از خود شما دوست دارم که بیشتر در خدمت شما باشم . با احترام : ایرانی

 

ابزار وبمستر