ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 126

اسفندیار همچنان سر تا پای منو می بوسید . تصور می کردم که اون خوش تیپ ترین مرد دنیاست تا بتونم از سکس خودم لذت ببرم و به من هیجان بده . همه جامو خیلی با حال و خوشمزه می خورد . خیلی .. فکر نمی کردم پسر خاله من این قدر با حال باشه . هر چند من از نظر مرد کم و کسری نداشتم که به اون مراجعه کنم . ولی در هر حال اون خیلی بهم حال می داد . با این حال نقطه ضعفش در برابر کس بود . نمی دونم به اونجا که می رسید دست و پاشو گم می کرد . به نظر من یکی از علت دست و پا گم کردنهای جوانان ما در مقابل کس  اونم برای بار اولش این می تونه باشه که از بس نهی از منکر شده اونا دیگه ازش ترسیدن به این خاطر که حواست باشه ها اگه از خط خارجش کردی مجبوری بگیری اون دختره رو .. خطرناکه ها . اگه کیرت رو رد کنی و طرف دیگه دختر نباشه آبروی خودت و اونو همه جا می بری .. پدرت رو در میارن .. شاید اسفندیار هم از این جور تر سوها بود -پسر خاله گلم چقدر خوب و با حال کسمو می خوری .. من منتظرم که با کیرت هم بهش حال بدی فقط نترس . وحشت نکن . عزیزم . من دیگه از خط خارج شدم . قرص ضد بار داری هم می خورم . نه این که خدای نا خواسته با مردی رابطه داشته باشم که نخوام بار دار شم . رفتم دکتر یه مشکلی داشتم که این قرصا رو به من تجویز کرد . پس خیلی راحت می تونی با کسم رفیق شی .. اینو که گفتم انگار تحرک و جنب و جوش پسر خاله بیشتر و طبیعی تر شد . -نادیا جون من اصلا هیچ ترسی ندارم .-می دونم پسر خاله کس ندیده کس دوست کس دزد من .. -نادیا جون چقدر خوشگل و با احساس حرف می زنی -ولی حرفای من با این که کیر نداشت همه کیری بود .. بد جوری اونو پیچونده بودم . با لبا و دماغش افتاده بود به جون کس من و ولم نمی کرد ..-آههههههه بخوررررر بخورررررررر اسفندیار .. نادیا که حالا می خواد بهت بده بذار خوب خوب بده .  دو تا لبه رو باهم میک می زد . اونا رو به وسط جمع کرده و یک دفعه می ذاشت توی دهنش . چقدر هم داشتم حال می کردم . بعد لبه ها رو یکی یکی میون دو تا انگشت از  دو دست جمع کرده اونو گذاشت بین دو تا لبش .. -آخخخخخخ اسفندیار اگه بدونی چه جوریه ولم نکن نکن .. حس کردم  به همین حالت می خواد آبم بیاد . انگاری این پسره به خوبی آموزشهای لازمو دیده بود ولی خاک تو سرش که سی ثانیه ادامه نداد وگرنه به همین سادگی ارگاسم می شدم . سرشو بلند کرد و به طرف بالای کس و و ناف و سینه هام رفت . بیچاره نمی دونست . فکر کرد این جوری بیشتر حال میده . خاک بر سرش کنن . من یخ شده بودم ولی رفت رو سینه هام . نوکشونو میذاشت وسط دو تا لباش .. از حال رفته بودم . کسمم داشت جیلز ویلز می شد . ولی هنوز در شوک از دست رفتن اون حالت بودم . -اسفند جونم کف دستت رو بمال به کوسم . انگشتاتو فرو کن اون داخل حال بده حال بده . سرش رو در یه وضعیت خاصی گذاشت رو سینه هام که با مکیدن اصولی چند تا انگشتشو بفرسته توی کس و تند تند اونو حرکت بده و با داخل کس بازی کنه . این کارو خیلی خوب انجام می داد . تند تند انگشتاشو فرو می کرد توی کس . جووووووون جوووووون . می بینی چقدر خیسه . دارم حال می کنم . با این کارش هم بازم لذت می بردم . مخصوصا حالا که نوک سینه هامو به نوبت میون دو تا لباش می گردوند . اون نمی بایستی این حرکت و حالت خودشو قطع می کرد . -اسفند جونم پدرتو در میارم تا من نگفتم نباید انگشتاتو از توی کسم بیرون بکشی . یک بار باید منو ارضام کنی بعد کیرت رو فرو کنی توی کسم . من می کشمت . نمی ذارم کسمو بکنی . قفلش می کنم -نوکرتم نادیا . دخترخاله خوشگلم . تا فردا انگشتامو توی کست می گردونم . -مثل یه کیر باید عمل کنن . -من مثل سه تا کیر عمل می کنم . به خوردن سینه هام ادامه داد و سه تا از انگشتای دست راست خودشو توی کسم می گردوند و تند و تند اونا رو فرو می کرد توی کس و درش می آورد .. -چشام داره در میاد پسر و دارم هلاک میشم . این دیگه چه جورشه . تو دیگه از کجا اومدی . انگاری که از یه دنیای دیگه اومدی . .ولت نمی کنم . ولت نمی کنم . دوستت دارم دوستت دارم . اسفند عاشقتم منو  ارضام کن .. کسم داشت آب می شد . اونو به هیجان آورده بودم . حرفای من بیشتر تحریکش می کرد . کوسم دنیا و دریای آب شده بود . -داره میاد جوووون داره میاد میاد . دستت درد نکنه .. یه خورده صبر کن ولم نکن با کف یه دست دیگه ات روی کسمو بمال بذار آبم بیشتر بیاد بهتر بیاد ... بذار بیاد . دوستت دارم .. همین جور در حال کیف کردن بودم و لذتم تمومی نداشت ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر