ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 130

بمالون . بمالون عزیز دلم . فدات شم پسر خاله گل من .. داشتی می گفتی من حرفتو قطع کردم -آره نادیا جون . مثل من خیلی ها هستند . حالا من قیافه ام این جوری بود و دختر ا باهام حال نمی کردند . حتی اونا یی که از نظر ظاهری هم ردیف من بودند .. دختراشو میگم گرایش زیادی بهم نداشتند . در هر حال با این سختی کشیدنها خودمو رسوندم به امروز .راستش فکر نمی کردم تو باهام راه بیای . دیگه ناامید ناامید شده بودم . -ووووویییییی بکن کونمو بکن . هر کاری داری می کنی که خیلی زرنگی . خیلی خوب داری بهم حال میدی . کلفتی کیر اسفندیار رو در خودم حس می کردم . فوق العاده لذت می بردم . اصلا دردم نمیومد . سرمو بر گردوندم عقب تا چهره اونو به وقت گاییده شدنم ببینم . ببینم که چه جوری داره باهام حال می کنه و  از این که به هر حال  یه کار نیک دارم انجام میدم لذت ببرم . ولی نگاه کردن من به پسر خاله گرامی همان و چسبیده شدن لبای گرم و کلفتش رو لبای من همان . بازم چه جور داشت منو می بوسید . حس کردم داره خفه ام می کنه . از بس اشتهای خودشو نشون داد که منو هم به اشتها آورد و هوس منو زیاد کرد . کمرمو داشت و کیرش رو می آورد بیرون و دوباره می کردش توی کونم . -سینه هامو بمالون . ولم نکن اسفند جونم . ولم نکن . حالا دو تا دستاشو گذاشته بود روی بر جستگی کونم و به شدت داشت با اونجا ور می رفت . لباشو از رو لبام بر داشته بود . پشت گردن و صورت و شونه و زیر گوشمو به آرومی می بوسید .اون باید خیلی فیلم دیده باشه که به این راحتی داره منو میگاد . دلم نمی خواست  دست از کون کردن من بر داره .  لحظه به لحظه بیشتر از کون دادن کیف می کردم . -جااااااااان اسفندیار خوب داری کونمو آتیش می کنی -خوشم میاد دختر خاله که می تونی با کیر من و با تن پسر خاله ات کیف کنی . تو شوهر نداری و منم زن ندارم . حالا که قبول نمی کنی که زنم شی می تونی بیشتر بهم برسی . هر وقت که نیاز داشتی و کست می خارید بیای پیش پسر خاله ات یک کیر ناقابلی داره که تقدیم تو بکنه . خنده ام گرفته بود .انگار داشت میوه تعارف می کرد . -عزیز دلم چند بار بهت بگم آدم وقتی بخواد با یکی باشه از پیش بر نامه نمی چینه . حتی من اون وقتا که شوهر داشتم مثلا نمی گفتم بیا امشب با هم سکس کنیم . دو تایی مون صبر می کردیم که شب بیاد اگه تمایلی داشتیم که با هم سکس می کردیم . در غیر این صورت هیچ .. تازه شاید من دوست پسر گرفتم و اون یعنی اسفندیارحسادتش شد از این که من با یکی دیگه باشم هر چند که اگه بخوام کلک بزنم خیلی کارا می تونم انجام بدم .. ولی شاید وجدانم قبول نکرد که خیانت کنم . نمی دونستم اسفندیار به حرفام گوش می کنه یا نه چون خودم از این طرز حرف زدن خسته شده بوده سر خودمو خورده بودم چه برسه به اون . فکر کنم دیگه خودشم یادش رفته بود که چی ازم می خواست . چون پهلوهامو سفت و سخت چسبیده بود و همین جور با سرعت و فشار داشت منو می گایید . عضلات سوراخ کونم با این که یه سستی و بی حسی خاصی داشتند به شدت از این مدل گاییده شدن لذت می بردند . می دونستم این سوراخ کون زن هر قدر هم گشاد شه بازم اون توان و قدرتشو داره که به کیر مرد حال بده . چقدر نرم و روون حرکت می کرد این کیر سفت و شق پسر خاله عزیزم . ولی یه لحظه حس کردم بیش از اندازه لغزنده و خیس و چسبناک شده . حرکات کیرش نشون می داد که با لذت توی کون من خالی کرده . -جاااااااااان جاااااااااان . بهتر از این نمی شد . عجب عشق و حالی . -اسفند تا می تونی بهش آب برسون . نذار آب بره . چاق و تپل ترش کن . -یعنی میشه بازم بهش برسم ؟/؟ -آرزو بر جوانان عیب تیست . کی فکرشو می کرد که یه همچه روزی به نام امروز بهش برسی . پس بازم می تونی برسی . خواستن توانستن است . اون در حالی که کیرشو پس از خیس کردن همچنان تا وسطای سوراخ کونم می فرستاد داخل و می کشید بیرون گفت خب من فردا هم می خوام . یک هفته دیگه هم می خوام آیا می تونم بهش برسم ؟/؟ -عزیز دلم حالا که اعتماد به نفست قوی تر شده می تونی خیلی راحت هر کی رو که دوست داری تورکنی . حالا زیاد هم خوشگل نبود موردی نداره . مهم اینه که کیرت اشتها داره و می خواد تغذیه شه . .با این حرفام حسابی سر حالش کرده بودم . ولم نمی کرد . رفت کیرشو شست و دوباره یک سرویس کامل بهم حال داد . می خواست آخرین تلاشهاشو هم انجام بده که نشون بده در سکس بهترینه و هر وقت که من نیازی جنسی داشتم با مراجعه به اون بتونم نیاز های خودمو تامین کنم . و خیلی خوب هم تونست اینو بهم ثابت کنه که قدرتمنده ولی نادیا تنوع طلب بود .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر