ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم بر سه 88

داری نورای من . داشتی ؟/؟ لذت بردی ؟/؟ -بابایی بابایی تو همون بابای گل و دوست داشتنی و خواستنی منی . چی می شد  که فقط مال من باشی . -من چه می دونستم اون دو تا بچه هام پسر میشن -اون وقت فقط من کافی بودم ؟/؟ -عزیزم عزیزم تو هم که داری  مث دو تا خواهرات  میشی -چی میگی بابا دوست نداری که من حسود بشم  و فقط بخوام که مال من باشی . -عزیز م چرا.. هر مردی دوست داره که عشقش نسبت به یه زن دیگه  حسادت کنه ولی وقتی که دخترا یه حالت عشق و هوسی و دوست دختری پیدا می کنن این جا وضعیت فرق می کنه -بابا تو هم که همش حرف خودت رو می زنی -عزیزم تو جای من . اگه سه تا بچه داشته باشی بین اونا فرق میذاری ؟/؟ دو تا دیگه رو فراموش می کنی -حالا ولش بابا جون من بگو .. این تن بمیره ..منو بیشتر دوست داری ؟/؟ -دختر چرا می خوای از زیر زبون من حرف بکشی . اون دفعه هم گفتم خب تو که می خواستی به دنیا بیای یه هیجان خاصی داشتم . آخه بچه اولم بودی .. -حتما خیلی حرصت گرفت چرا پسر نشدم . -خیلی دیگه یکدنده ای نورا .. -ولی عاشقتم بابایی . هر چی باشم عاشقتم و دوستت دارم و بدون تو نمی تونم زندگی کنم . واقعا دخترم گل کاشته بود . کاری کرده بود که خستگی در سکس اصلا برای من مفهومی نداشته باشه . و فقط دلم بخواد هم چنان باهاش مشغول باشم . حس قشنگ و لطیفی رو که در من به وجود آورده بود فقط به سکس منحصر نمی شد . این حس عشق و سکس و نیازی بود که یک پدر و دخترو به هم پیوند می داد . صرف نظر از هر تابویی که در جامعه بین پدران و دختران وجود داره و من و نو را با این مسئله خیلی عاشقانه و راحت کنار اومده بودیم . هر چند دخترای دیگه  امو تا مدتی دیگه باید ردیفشون می کردم . -بابا اصلا دوست ندارم این شب قشنگ تموم شه . ببینم این دو سه تا دور بین رو خوب تنظیم کردی ؟/؟ بیا چند تا عکس مستقیم هم بگیریم .-عزیز دلم نکنه این عکسها رو برای سایتها بفرستی . -بابا منو دیوونه گیر آوردی . ؟/؟ مثل این که فکر کردی دوست دارم هم خودم و هم تو رو به کشتن بدم .من برای دل خودم می خوام راستی بابا یاد یکی از حرفات افتادم . گفتی دوست داری که هر مردی دوست داره که عشقش نسبت به یه زن دیگه حسادت داشته باشه .. خواهرام که مستثتی هستند . نکنه منظورت اینه که به غیر از ما سه تا زن دیگه ای هم در کاره ها..ها ...ها ..ها ... با. .با ..؟/؟  اگه خبری هست بگو تا نونا و نینا رو هم در جریان بذارم . به موقعش ما سه تا خواهر با هم خوب متحد میشیم -چرا نمونه شو چند وقت پیش دیدم . فقط عزیز دلم واسه من یکی شر درست نکنین .آبروی منو ...-چی بابا حرفتو بزن بزن .. می خوای بگی آبروی تو رو پیش اون خانوم دکتره که می خواست سر همه ما رو قطع کنه بردیم . .. دلت میاد به این عروس قشنگت که اینجا مثل یک کنیز خودشو انداخته توی بغلت و بهت اجازه میده هر کاری که دوست داری باهاش انجام بدی این جوری گیر بدی ؟/؟ من هم برات آشپزی می کنم .. هم رختاتو می شورم و هم خودتم می شورم .. -چقدر واسم ناز می کنی نورا -دخترا اگه بدونن نازشون واسه باباشون خریدار داره همیشه ناز می کنن و خیلی هم نازشونو می برن بالا . کف دستامون رو کمر هم در حال گردش بود . انگشتامو گذاشتم رو سوراخ کون نورای عزیزم . -بابا هم خوشم میاد هم قلقلکم . چیه بازهم هوس کونمو کردی ؟/؟ -از هر چه که بگذریم سخن دوست خوشتر است -حالا کس ما شده دشمن ؟/؟ دستت درد نکنه . زبونت درد نکنه . -عزیزم نو که اومد به بازار کهنه شده دل آزار ؟/؟-بابا عجب چیزی گفتی من یکی حریف تو یکی نمیشم . باشه به افتخار این تیکه پراکنی جالبت یه تجدید خاطره ای هم می کنیم که از یادمون نره از کجا به کجا رسیدیم . قمبل کرد و کونشو نشونم داد تا من کیرمو با سوراخ کون ناز و همیشه دوست داشتنی  اون هماهنگ کنم .-نورا جون خاطرم جمع باشه که از کس دادن  به من سیر شدی ؟/؟ -بابا تو چی تو از کردن کس من سیر شدی ؟/؟-چی میگی عزیزم ؟/؟ مگه میشه من از گاییدن هر نقطه از بدن نورا جونم سیر شم . شب دراز است و قلندر بیدار . تا صبح کلی وقت داریم با هم حال کنیم . -ولی زمان خیلی سریع می گذره . -از این لحظه های خوش و شیرین با هم خواهیم داشت -میگم بابا چطوره سه روز رو به عنوان ماه عسل تعیین کنیم .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر