ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 71

اون بار اول خوب نتونست منیره رو دید بزنه . شاید خجالت می کشید و یا این که می خواست کمتر نشون بده که خصلت چش چرونی داره ولی وقتی که به دنبال اون وارد اتاق شد و به بدنش که پشت به او در حال حرکت بود خیره شده بود از این که همسر موقت حاجی داره این جور خودشو نشونش می ده و بدون حجاب جلوش ظاهر شده بود تعجب کرده بود . باورش نمی شد . چه پاهای کشیده ای ! فقط داشت همون ناحیه رو دید می زد .  مسیر نگاهشو از پایین یه طرف بالا ادامه داد . وووووویییییی معلوم نبود این شورته یا دامنه . چه کوتاه بود و عجب مدلی داشت !آب دهنشو نمی تونست قورت بده .. مجتهد کوفتت بشه . هم این دنیا رو می خوای داشته باشی هم اون دنیا رو ؟/؟ حداقل این دنیا رو بذار واسه ما . یا این که بعد از این که کارت با این خوشگله تموم شد بذارش واسه من . من به کی بگم . منیره از اون دعوت کرد که برای خوردن چای و تنقلاتی بره بالا . غضنفر با خودش فکر می کرد این که می خواست اتو رو خا موش کنه برگرده پیش شیخ . یه لحظه که منیره روشو بر گردوند سمت اون و نیمتنه اشو جلو چشاش قرار داد پاهای مرد سست شد و دیگه نتونست ادامه بده -چیه حاج آقا حالتون خوب نیست ؟/؟ به نظر میاد بیمار باشین . -نه نه نهههههه من حالم خوبه . سینه های درشت منیره از کناره ها و از چاک وسط بلوزش بیرون زده بود . نمی دونست چی بگه و نمی دونست چه حرفی بزنه . منیره اومد جلوتر ..-غضنفر که تازه کمی به خودش مسلط شده بود فقط همینو تونست بگه -ببخشید شما زن حاج آقا نیستین ؟/؟ -راستش دیروز وقت صیغه من سرمو یک تکونی دادم ولی اصول اونو چون رعایت نکردم برای همین باطله . الان می خوام وقتی که رفتم پیشش ازش خواهش کنم که دوباره صیغه رو جاری کنه که حلال در بیاییم و از نظر شرعی مرتکب گناهی نشیم . منیره به وقت حرف زدن طوری عشوه میومد که راننده بیچاره واقعا قفل کرده بود و نمی دونست دیگه چی بگه و چه بر خوردی داشته باشه . مرد به خودش جرات نمی داد که بپرسه چرا این جوری می گرده . چرا سینه هاش بیرون زده . اون طبق گفته خودش حالا یک زن آزاده .. می تونه بره به اون سینه های آبدارش چنگ بندازه ؟/؟چیزی بهش نمیگه . یعنی آزاده ؟/؟با ترس و لرز دو سه قدمی رو رفت جلو تر . -من یک زن تنهام و می خوام تمام کار هام بر مبنای اصول و موازین شرعی باشه . منم مثل آقایون نیاز هایی دارم . به قوانین شرع و اسلام احترام میذارم . دین من میگه که اگه می خوای خودت رو در اختیار مردی بذاری باید همه کار ها قانونی انجام شه . باید حلال و حرامی در کار باشه . دیگه جونم چی واست بگه . الان برم یه چای و شیرینی بیارم .. منیره رفت و بر گشت . غضنفر کیر داخل شلوارش رو جابه جا کرد تا اونو زیاد رسواش نکنه . خجالت می کشید . منیره رو خیلی جذاب و تپل و گوشتی دیده بود . هر چند داشت با خودش فکر می کرد این زن در این شهر مذهبی این شهر شهید پرور که کار خانه تولید روحانی داره و هر سال افراد زیادی رو به سراسر جهان صادر می کنه و از این نظر در آمد ارزی زیادی رو از کشور خارج می کنه ...چرا با این وضعیت جلوش ظاهر شده . منیره با چای و شیرینی و بستنی بر گشت -من خودم عاشق بستنی ام . شاید گرمی وسردی با هم ساز گار نباشن . شما هرکدومو تر جیح میدین میل بفر مایین . داشتم عرض می کردم . میگن مردا هر چقدر که بخوان می تونن زن صیغه ای بگیرن . چهار تا زن دائم داشته باشن . خیلی از زنا میگن  که این یک ظلمیه در حق اونا . ولی به نظر من نمیشه گفت یک ظلم . آقایون دارن ثواب می کنند . خانومای بی شوهر رو از گناه نجات می دن . شما چرا این قدر ساکتین . می دونم تعجب  می کنین از این  که منو با این وضعیت می بینین .  دستشو گذاشت رو صورت غضنفر .. مرد حس کرد که لحظه به لحظه داره داغ تر میشه . -اصلا حالتون خوب نیست . این بستنی خیلی خوبه . تب شما رو میاره پایین ..غضنفر در حالی که صداش می لرزید گفت یه چیز دیگه ای تب منو میاره پایین . خواهر منیره !می تونم ازشما یک خواهشی بکنم . ؟/؟ -بفرمایید . اگه میشه قبل از این که برگردید پیش حاجی یک صیغه تکمیلی بین من وشما جاری شه من یک صیغه موقت در موقت برای خودمون بخونم ؟/؟ من و تو .. ...مرد دل تو دلش نبود . الان اگه منیره بذاره زیر گوشش چی میشه . من که مقصر نیستم اون خودش می خواست خودشو بپوشونه به اون چه ربطی داره .-موقت در موقت دیگه چه صیغه ای از این مدل صیغه هاست ؟/؟ -همون صیغه یک بار مصرف رو میگن . از شروع کار تا آخرش یک سرویس کامل باشه . منیره که می دونست همه اینها کس شعراتی بیش نیست و تازه در صورت  اصولی بودن صیغه مگه میشه در یک ساعت متعلق به دو نفر بود گفت حالا غضنفر جون وقت زیاد نیست زبونی یه چیزی بگو منم بله رو میگم . اصلا اول من بله رو میگم بعدا تو خطبه رو بخون . چون رضایت درکاره از ته هم جاری بشه موردی نداره . بعضی چیزا خیلی بی سر و ته هست ولی این  یکی خیلی سر و ته داره .. دست مرد رو گرفت و اونو به اتاق خواب برد .. با موبایلش تماسی با خونه کبری گرفت .. کبری جان یه مشکلی برام پیش اومده که تا یک ساعت دیگه نمی تونم بیام اونجا . . ....ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

5 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عالیه بود مرسی داداشم نظرت چیه کبری به حرف منیره شک کنه یواشکی بره خونه منیره وقتی میره منیره رو میبینه که دار با اون راننده سکس میکنه عصبانی میشه بعد بدون اینکه میره بفهمه میره خونه خودشون وقتی منیره میاد تا با اخونده سکس کنه کبری بهش میگه تا حالا کجا بودی که منیره یه دروغی به کبری میگه که کبری رو بیشتر عصبانی میکنه که کبری به منیره میگه وقت کارت با حاج اقا تموم شد من باهات کار دارم که منیره بعد از سکس میره خونه خودشون تو استخر داره شنا میکنه که کبری میاد شروع میکنه با منیره دعوا که این چیکاری بود کردی من خودم دیدمت که تو داشتی با اون راننده سکس میکردی تازه به منم دروغ گفتی داداشم منظورم اینه که سختگیریهای اون زنه رو که گفته بودم خود کبری انجام بده

دلفین گفت...

راستی داداشم یک عروس هزار داماد هم عالی بود داداشم نمیشه کاری کرد وقتی زنه از شوهرش طلاق گرفت با پسرش و دوستای پسرش سکس کنه یا سکس پارتی بگیره

ایرانی گفت...

سلام دلفین جان خسته نباشی . در مورد یک عروس و هزار داماد که در دو قسمت دیگه تموم میشه و من فقط قسمت آخرشو ننوشتم . هدف داستان چیز دیگه ایه و دیگه شیره داستان کشیده شده و بهتره که در این نقطه تموم شه و اما در مورد کبری .. البته در پایان این قسمت منیره برای کبری تلفن زد و من قسمت بعدی اونو برای هفته بعد نوشتم یک دروغ تحویلش داد که دیگه کبری نمی تونه بیاد اونجا البته اگه بخواد بیاد می تونه ولی به نظر من اگرم بفهمه که منیره با غضنفر سکس کرده جای ناراحتی نداره هدف کبری این بوده که شوهرش مجتهد بشه داره میشه وگرنه در این مورد خود منیره که اهمیتی برای کبری نداشته و با همون یک سکس منیره با اخوند بهاری درجه اجتهادی ملا شریف صادر شده و منم داستانو در قسمت بعدی فکر کنم در آخرای سکس منیره و غضنفر بسته باشم . دیگه زیر و رو نمیشه و فرصت نمیشه باشه برای قسمتهای بعد یه جاهایی لایی جا میدیم . این پیشنهاد های زیبا از بس زیاد شده گاهی چند تا با هم در یک :. 8 حنه کنار هم قرار می گیره . در مورد یک عروس و هزار داماد مسئله ای به نام طلاق وجود نداره ..شاد و پیروز باشی ....ایرانی

دلفین گفت...

داداشم مرسی که روشنم کردی وفقط داداشم بجای یک عروس و هزار داماد که تموم شد چه داستانی قراره بزاری من که میدونم داستانه بعدی هم قشنگه فقط اگه توش یه مامان با حال یا یه زن سن دار هم باشه عالی میشه

ایرانی گفت...

دلفین جان خسته نباشی . من سعی می کنم داستانها در یک حالت تعادلی باشه خسته کننده نشه . مثلا سکس با بابا داریم . مامان داریم . مذهبی و زن میانسال داریم . اگه از یک اندازه ای بگذره داد بعضی ها به حق در میاد . مثلا من مامان تقسیم بر سه رو چند قسمت دیگه تموم می کنم در جا یه مامان دیگه جاش می ذارم. الان به غیر از گی چندش آور همه مدل داستان داریم . لز داریم شی میل داریم میسترس داریم . بعضی از مطالب و ایده های زیبا رو میشه در داستانهای به دادم برس شیطان ..مامان زبل و هر کی به هرکی جا داد . فکر کنم تا بر و بچه های هر کی به هرکی بخوان برن فضای باز ده قسمتی بکشه . این دو تا بسیجی به اتفاق صد نفر بقیه در کوه و دشت های اطراف اردبیل و آذر بایجان و سرعین حسابی معرکه می گیرن میشه کلی مطلب نوشت .. به جای یک عروس و هزار داماد بیشتر احتمال داره یک داستان سکسی احساسی بذارم ولی مثلا اگه می شد یکی از داستان های یک بار در هفته رو برای بار دوم در اون ساعت منتشر کرد هم بد نمی شد .. شب خوبی داشته باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر