پری چه زوزه ای می کشید .
-اوووووووواوووووووو ..
اشرف : آدمو به یاد زوزه شغال میندازه .
-آخخخخخخ تو که مثل یه روباه ناله می کنی .. من دارم میثم جانو هیجان زده اش می کنم که بتونه مردانگی خودشو بیشتر نشون بده . اون باید باعث افتخار ولایت خودش بشه . ما باید کاری کنیم که این مدل رزمایش در همه جای ایران راه بیفته ..
اشرف : صبر کن پام به تهران برسه . حتما در این زمینه اقداماتی می کنم . همه جا تبلیغات می کنم .. میگم پری جون من از این میثم امتحان گرفتم ..
میثم : چرا روحیه منو کسل می کنین . من شهره جونو کنارم داشتم زن خودمو باهاش حال کردم . اشرف جونو هم گاییدم دیگه خسته شدم ..
اومدم و زیر گوش میثم گفتم . پسر با دم شیر بازی نکن . تو الان پیش پری از این حرفا می زنی اون تو رو رفوزه می کنه . چرا میگی که با کردن اشرف خسته شدی و زوارت در رفته . الان کسی که وارد این مجالس میشه بایدنگاه کنه به این پنجاه تا زن . طوری برای ورودی خودش امتحان بده که مثل این که می خواد هر پنجاه تا زنو با هم بکنه .
پری : بلند تر حرف بزن ما هم بشنویم . البته از اونجایی که میثم جان مهمان افتخاری ما هستند با نمره حداقل ده هم که شده اونو قبولش می کنم . ولی اگه بخواد پشت سرم چیزی بگه رفوزه اش می کنم و الان هم عصبانی ام کرده .
در همین لحظه پدر بزرگ آرمان شوهر پری جون اومد جلو .. کیر میثم رو دید که در کس زنش فرو رفته .. چشاش کمی تار شده بود . عینک زد و خم شد تا محل ورود کیر میثم به کس زنشو ببینه.
-پری واسه چی این قدر از این کیر گله داری . این که خیلی جوندار و آبدار نشون میده .
-درسته آرمان جون . من و تو پنجاه ساله که با همیم . به اندازه کافی با هم سکس کردیم . ولی سکس وقتی لذت داره که هر دو طرف اونو با میل و لذت و تحرک انجام بدن . من بی حالی این آقا رو نمی خوام . انگار این جناب داره ناز می کنه . یعنی نوازش می کنه .. میثم کیرت رو بکش بیرون تا ببینی گاییدن یعنی چه .
میثم خودشو کشید کنار . من با تمام خستگی ام واسه این که تزمادر بزرگو خراب نکنم و آبروی خودمو هم محفوظ داشته باشم پری جونو طاقبازش کردم و کیرمو گرفتم جلو صورتش ساک بزن عزیزم تا خوب واسه کس خوشگل و تپلت تیز شه . پری مثل یک بچه حرف شونو اطاعت می کرد . وقتی جمعیت کنجکاوی رو که گرد ما جمع شده می دیدم بیشتر تشویق شده انگیزه ام بیشتر می شد .
-آخخخخخخ آریاااااااااا جوووووووون به این میگن عشقبازی . به نوبت پاهاشو رو شونه ام انداخته اول از کف پا تا روی کسش دست می کشیدم . مچ پاشو خم می کردم و انگشتای خاکی اونو می ذاشتم توی دهنم .
-اوووووفففففف آریا آریا تا صبح باید مال من باشی . مال مادر بزرگت .. مال خودم .. اشرف : چه حالی می کنه این پری . کس پری مثل کس جوون یک جوون , برفک زده . چه برفکی هم زده ! شبیه برفهای سنگین زمستون رو کوه دماونده .
شهره نتونست خودشو نگه داشته باشه اومد جلو زبونشو گذاشت رو محل ورود کیر من به کس پری . این جوری زبون زدن به کیر من براش سخت بود . اگه من از پشت می کردم توی کس پری جون شهره راحت تر می تونست کس پری و کیر منو لیس بزنه .. میثم خودشو رسوند به زنش شهره ..
-عزیزم سفارش ما رو به آریا و پری جون بکن .
از قرار معلوم این همه زنی که دیده بود رو اون اثر گذاشته بود .
اشرف : بچه ها اصلا متوجه هستین که ما الان نگهبان نداریم ؟ اگه دشمن کمین بزنه ما چیکار کنیم ؟ این جا همه واسه خودشون لختن یا مثل ما نیمه لخت یا این که قسمتهای حساس بدنشون مشخصه . اگه دشمن خودشو به ما برسونه اسلحه رو از چنگ ما در بیاره .. ؟
پری صداشو آورد پایین تر منم گوشمو به دهنش نزدیک تر کردم.
-آریا به نظرت این عقلش سالمه ؟ الان اسرائیل و امریکا کجا بود خودشونو از رادار ایران رد کنن و بیان درست به این چمنزار و ما کس و کون و کیری ها رو دستگیر کنن . به نظر تو این عقلش پارسنگی نیست ؟
-این عقلش اگه سالم بود که اونو رئیس بسیج زنان ایران نمی کردن . تازه از نظر جندگی سردار شده .
لبمو گذاشته بودم رو لبای کلفت پری جون . خوشش میومد لباشو می مکیدم .پری جون قمبل کرد تا وقتی از پشت کس پری خوشگله خودمو هدف می گیرم شهره بیاد و زبونشو بکشه رو کیر من یا کس پری جونو لیسش بزنه ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
-اوووووووواوووووووو ..
اشرف : آدمو به یاد زوزه شغال میندازه .
-آخخخخخخ تو که مثل یه روباه ناله می کنی .. من دارم میثم جانو هیجان زده اش می کنم که بتونه مردانگی خودشو بیشتر نشون بده . اون باید باعث افتخار ولایت خودش بشه . ما باید کاری کنیم که این مدل رزمایش در همه جای ایران راه بیفته ..
اشرف : صبر کن پام به تهران برسه . حتما در این زمینه اقداماتی می کنم . همه جا تبلیغات می کنم .. میگم پری جون من از این میثم امتحان گرفتم ..
میثم : چرا روحیه منو کسل می کنین . من شهره جونو کنارم داشتم زن خودمو باهاش حال کردم . اشرف جونو هم گاییدم دیگه خسته شدم ..
اومدم و زیر گوش میثم گفتم . پسر با دم شیر بازی نکن . تو الان پیش پری از این حرفا می زنی اون تو رو رفوزه می کنه . چرا میگی که با کردن اشرف خسته شدی و زوارت در رفته . الان کسی که وارد این مجالس میشه بایدنگاه کنه به این پنجاه تا زن . طوری برای ورودی خودش امتحان بده که مثل این که می خواد هر پنجاه تا زنو با هم بکنه .
پری : بلند تر حرف بزن ما هم بشنویم . البته از اونجایی که میثم جان مهمان افتخاری ما هستند با نمره حداقل ده هم که شده اونو قبولش می کنم . ولی اگه بخواد پشت سرم چیزی بگه رفوزه اش می کنم و الان هم عصبانی ام کرده .
در همین لحظه پدر بزرگ آرمان شوهر پری جون اومد جلو .. کیر میثم رو دید که در کس زنش فرو رفته .. چشاش کمی تار شده بود . عینک زد و خم شد تا محل ورود کیر میثم به کس زنشو ببینه.
-پری واسه چی این قدر از این کیر گله داری . این که خیلی جوندار و آبدار نشون میده .
-درسته آرمان جون . من و تو پنجاه ساله که با همیم . به اندازه کافی با هم سکس کردیم . ولی سکس وقتی لذت داره که هر دو طرف اونو با میل و لذت و تحرک انجام بدن . من بی حالی این آقا رو نمی خوام . انگار این جناب داره ناز می کنه . یعنی نوازش می کنه .. میثم کیرت رو بکش بیرون تا ببینی گاییدن یعنی چه .
میثم خودشو کشید کنار . من با تمام خستگی ام واسه این که تزمادر بزرگو خراب نکنم و آبروی خودمو هم محفوظ داشته باشم پری جونو طاقبازش کردم و کیرمو گرفتم جلو صورتش ساک بزن عزیزم تا خوب واسه کس خوشگل و تپلت تیز شه . پری مثل یک بچه حرف شونو اطاعت می کرد . وقتی جمعیت کنجکاوی رو که گرد ما جمع شده می دیدم بیشتر تشویق شده انگیزه ام بیشتر می شد .
-آخخخخخخ آریاااااااااا جوووووووون به این میگن عشقبازی . به نوبت پاهاشو رو شونه ام انداخته اول از کف پا تا روی کسش دست می کشیدم . مچ پاشو خم می کردم و انگشتای خاکی اونو می ذاشتم توی دهنم .
-اوووووفففففف آریا آریا تا صبح باید مال من باشی . مال مادر بزرگت .. مال خودم .. اشرف : چه حالی می کنه این پری . کس پری مثل کس جوون یک جوون , برفک زده . چه برفکی هم زده ! شبیه برفهای سنگین زمستون رو کوه دماونده .
شهره نتونست خودشو نگه داشته باشه اومد جلو زبونشو گذاشت رو محل ورود کیر من به کس پری . این جوری زبون زدن به کیر من براش سخت بود . اگه من از پشت می کردم توی کس پری جون شهره راحت تر می تونست کس پری و کیر منو لیس بزنه .. میثم خودشو رسوند به زنش شهره ..
-عزیزم سفارش ما رو به آریا و پری جون بکن .
از قرار معلوم این همه زنی که دیده بود رو اون اثر گذاشته بود .
اشرف : بچه ها اصلا متوجه هستین که ما الان نگهبان نداریم ؟ اگه دشمن کمین بزنه ما چیکار کنیم ؟ این جا همه واسه خودشون لختن یا مثل ما نیمه لخت یا این که قسمتهای حساس بدنشون مشخصه . اگه دشمن خودشو به ما برسونه اسلحه رو از چنگ ما در بیاره .. ؟
پری صداشو آورد پایین تر منم گوشمو به دهنش نزدیک تر کردم.
-آریا به نظرت این عقلش سالمه ؟ الان اسرائیل و امریکا کجا بود خودشونو از رادار ایران رد کنن و بیان درست به این چمنزار و ما کس و کون و کیری ها رو دستگیر کنن . به نظر تو این عقلش پارسنگی نیست ؟
-این عقلش اگه سالم بود که اونو رئیس بسیج زنان ایران نمی کردن . تازه از نظر جندگی سردار شده .
لبمو گذاشته بودم رو لبای کلفت پری جون . خوشش میومد لباشو می مکیدم .پری جون قمبل کرد تا وقتی از پشت کس پری خوشگله خودمو هدف می گیرم شهره بیاد و زبونشو بکشه رو کیر من یا کس پری جونو لیسش بزنه ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر