ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هر کی به هر کی 252

عفت  شروع کرد به پشتک وارو زدن و بعدش که کاملا می ایستاد و سر پا می شد طوری سر پا می شد که مردا بی اختیار واسش سرو دست می شکستند . افراد میانسال و مسن چقدر دوستش داشتند فکر کنم بیشتر عاشق رقصای عربیش بودن . معلوم نبود این آهنگ های ناب  و شاد عربی رو از کجا آورده بودن .
-عفت تو نوبت نگهبانیته  . بازم  شروع کردی ؟
 مردایی که دور و بر عفت بودن مشتهای گرده کرده شو به طرف اشرف دراز کرده فریاد می زدند جنگ جنگ تا پیروزی .. اونا به طرف عفت رفتند . دیگه سر و صدای اشرف تاثیری نداشت که فریاد می زد عفت نگهبانه . دو تا از مردا کیرشونو گرفته بودن طرف اشرف می گفتن شلوغش نکن فر مانده جرت میدیم . اشرف هم واسه این که پیش اون دو تا تازه وارد کم نیاره دیگه ادامه نداد . اون دو تا هاج و واج به جمعیت نگاه می کردند . زبونشون بند اومده بود . نه تر کی حرف می زدند و نه فارسی . اصلا یه چیزی جلوی اونا رو گرفته بود . گوشه و کنار هر کدوم یکی رو چسبیده بودند و بر نامه تلنبه زنی داغ داغ بود .  بالاخره میثم زبون باز کرد و در حالی که به تته پته افتاده بود به من گفت ..
 -آقا آریا رزمایش کاروان راهیان نور همینه ؟
-میثم جان جامعه ای که همه با هم برابر باشن همینه دیگه . ما می خواهیم نشون بدیم که اگه فردا پس فردا دنیا رو اشغال کنیم و بگیریم و صدای آزادیخواهی ملت ایران را به تمام جهان برسانیم شرایط همونی میشه که این جا می بینیم و این از اثرات انرژی هسته ایه که هسته درونی ما رو قوی کرده داریم جانفشانی می کنیم .
  مخ میثمو کار گرفته بودم و اونم اصلا سر در نمی آورد که من چی دارم میگم .
شهره : ببخشید آریا جون این جوری که  بیشتر تحریک کننده هست . این کارایی که اینا دارن انجام میدن زنا محسوب نمیشه ؟
-نه عزیزم زنا از نظر شرعی یه حد و حدودی داره .. یک شاکی باید وجود داشته باشه . شوهر زن و  زن شوهر باید ناراضی باشه و کتبا مراتب شکایت خودشو به قاضی شرع اعلام کنه و یا به مراجع قضایی .
 شهره رو دیگه بیشتر از شوهرش گیج کرده بودم .. عفت چه صحنه جالبی درست کرده بود دو تا از پیر مردا که از نو احساس جوانی کرده و کیر سیزده چهار ده سانتی خودشونو یک تیر برق حساب می کردند دو تایی داشتن عفت رو از کس و کون می کردن . عارف پسر عفت هم خودشو رسوند طرف مادرش .
-شهره جون می بینی ؟ اون عارف پسر عفته . چه حالی می کنه که مامانشو زیر کیر دو نفر دیگه می بینه . روز اولی که مامانشو می خواستیم وارد گود بکنیم خیلی عصبی بود ولی نرم نرمک تونستیم هر دو تا شونو بیاریم توی خط. قبلش کاری کردیم که پسره مامانو بکنه ..
 شهره : بازم باید ببخشید این چه ربطی به مانور داره و اسرار ی که شما با خودتون به این جا آوردین ؟ به نظر شما اسرائیل می خواد  به این جا حمله کنه ؟
 --نه ما باید برای مقابله آماده شیم . اگه یک مادر پسرشو می کنه و بر عکس .. علتش این نیست که بی بند و باری در جامعه رو رواجش بدیم بلکه بیشتر به این دلیله که  از اون جایی که سکس با محارم در تصور نمی گنجه با این کار نوعی مقاومت و شکیبایی برای کنندگان کار به وجود میاد .
 این همه روضه خونی واسه اون دو نفر کردم و کلاس گذاشتم . میثم رو کرد به اشرف و گفت .
-من هم می خوام یک بسیجی باشم و به کشورم خدمت کنم .. در این مراسم و رزمایش شرکت کنم .
-میثم جان شرکت کنندگان در این مانور همه شون فامیل هستند ..
شهره : بنی آدم اعضای یکدیگرند .
 -اونو دیگه پری جان می دونه و کار شناسش که زنا رو چک می کنه .
 میثم : شهره کی به تو گفته که تو هم بخوای عضو شی.
-فکر کردی میثم که من می ذارم تو تنها و بدور از من بری و ثوابشو ببری ؟ من هم دوست دارم در این امر خیر شرکت کنم .
 اشرف : کارشناس و مجوز دهنده خانوما بغل دستت وایساده.
 -آریا ؟
 -بله خودشه اون زنا رو می کنه و بعد امضا می زنه که می تونن عضو بسیج هسته ای یا سکس گروهی شن   . البته مادر بزرگش پری هم باید امضا بزنه .
-پس شما چی ؟
-خب این بر نامه رو چون اونا بنا گذاشتند قانون اساسی اونو خودشون پایه گذاری کرده من نقش اجرایی رهبریت و نظارت رو دارم . تا اونجایی که من می دونم اونا چون در سفرن عضو موقت و مهمان قبول می کنن . وگرنه باید فامیل می بودین .
 می دونستم که اشرف هم داره چرت و پرت میگه ..
 شهره : من که قبلا امتحانمو به آریا جون پس دادم .
-تو خیلی چیزا دادی . ولی تا نیت نباشه کار درست نیست . از وقتی که تصمیم گرفتی باید به پری اطلاع بدی و آریا با تو حال می کنه به تو امتیاز میده ..
-چون من تازه امتحانش کردم اگه بر نامه ای هم بشه همین جوری قبولش می کنم .. شهره : باید امتحان بگیری من از بی عدالتی خوشم نمیاد .
 وای عارف کیرشو فرو کرد توی دهن مامانش .. چند نفری افتادن رو سر عفت ولی اون عین یک شیر حریف همه شون بود ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

1 نظرات:

ناشناس گفت...

I simply started reading and I’m glad I did. You’re a fantastic blogger,
one of the best that I’ve seen. This weblog without any doubt has some facts on topic that I
just wasn’t aware of. Thanks for bringing this stuff to light.


my site :: how to get rid of acne scars fast,
statejournal.com,

 

ابزار وبمستر