ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم بر سه 16

شیطون کلک مگه قرار نبود امشب بخوابی -خب حالا .. آدم کنار باباش بخوابه و بیدار باشه هر دوتاش حال میده . -دختر من چه جوری بهت بگم این اصطلاحات حال دادن و چند چیز دیگه رو که مال آدمای بی خیاله و به سن تو نمی خوره ول کن -مگه غیر از اینه بابا ما داریم حال می کنیم دیگه -اصلا من نمی خوام باهات حال کنم . زور که نیست که -آره جون خودت تو گفتی و منم باور کردم . دستشو از رو شورتم زد به کیرم و گفت درش میاری یا من درش بیارم .. نه این یکی رو باورم نمی شد . درست مثل هفت تیر کشای غرب وحشی حرف می زد . -به یه شرطی باهات ور میرم که زود بگیری بخوابی و دیگه باید به درسات خوب برسی که من دوست دارم دخترم هم در درساش شاگرد اول باشه و هم در اخلاق . متوجه شدی ؟/؟ -شاگرد اولو میشم . اخلاقو هم باید بررسی کنم ببینم تو چی می خوای . ولی زود خوابیدنو بهت قول نمیدم . تازه مگه خودت دلت نمی خواد ؟/؟ منو دیگه گول نزن . -نه نورا من دلم نمیخواد برام نجابت و تربیت بچه مهم تره .. تو میگی خانوم شدی و درسته نزدیک به دوازده سالته ولی اخلاق یه بچه تازه به مدرسه نرفته رو داری . من رفتم شب به خیر .. دیدم با چه تمنایی منو نگاه می کنه و یه پامو لا دو تا دستاش محکم چسبیده نمی ذاره در رم . -چیه عزیز حالا بهم بگو کی دلش می خواد .. دیگه نتونستم  به خودم اجازه بدم که بیشتر از این اذیت شه . رفتم پیشش دراز کشیدم .. -بابا دوستم داری ؟/؟ -خیلی زیاد . بیشتر از خودم و جونم . -از خاله ام بیشتر دوستم داری ؟/؟ -چی شد یاد اون افتادی . -قول میدی این چیزی رو که الان برات تعریف می کنم به اونا نگی ؟/؟ -بهت قول میدم . اگه دختر گلم امروز بهم اعتماد نکنه پس کی و به کی می خواد اعتماد کنه ؟/؟ -مامان بزرگ و خاله نقشه دارن یه کاری کنن تو اونو بگیری . من خودم با گوشای خودم شنیدم . خاله هم فهمیده که من یه چیزایی فهمیدم . چون از این تصمیمش خوشم نیومده و روشونو زیاد نمی کنم واسه همین باهام خوب نیست . بابا تو که نمی خوای با خاله مهشید ازدواج کنی ؟/؟-عزیزم این چه حرفیه که می زنی . تا موقعی که شما دخترای گلم حداقل تو که حالا به سن بلوغ و باروری رسیدی رضایت ندی من دست به همچین کاری نمی زنم . -خوشم باشه بابایی مگه قصد این کارو داری ؟/؟ -عزیزم مرد به زن و زن به مرد نیاز داره .. همین حسی که تو الان داری و یه جوری می خوای با من این آتیشهای زیر خاکستر روی کار اومده اتو خاموش کنی .. منم دارم . تو که نمی تونی تا آخر عمر ازمن بخوای در کنار تو اون کاری رو که یه مرد دیگه باید انجام بده برات انجام بدم -بابا من شوهر نمی خوام . میخوام همش پیش تو باشم و تو هم نباید زن بگیری . هرچی هم بخوای خودم دربست و کت بسته در اختیارتم . چاکرتم مخلصتم .. -مثل این که صحبت کردن باهات فایده ای نداره -مگه دیشب فایده ای داشت که الان داشته باشه ؟/؟ پاهاشو داد هوا و گفت بابا بیا به کار خودمون برسیم و شیطونو لعنت کن -نورا مثل آدم بزرگا حرف می زنی ولی مثل بچه کوچیکا گوش می کنی . یه پاشو گذاشت رو سرم طوری که چاک کونش باز تر شده و من لاپا و اون شورت هوس انگیزشو بیشتر می دیدم . جوراب توری سفید بدن نما پاهای سفید و خوشگلشو قشنگ تر و هوس انگیز تر نشون می داد و من از بوی اون جوراب حس می کردم دارم مست میشم . دستمو بردم بالای جوراب که بعد از اون کون تقریبا لخت و شورت نازکش مشخص بود . جورابشو یواش می آوردم پایین و یه کمی از کونشو غرق گاز و بوسه می کردم و دوباره می کشیدمش بالا . نورا خیلی از این حرکت من کیف می کرد . -بابا بابایی دوستت دارم . ببین چقدر داری حال می کنی ؟/؟ وقتی اون پوست سفید و خواستنی نورا رو زیر جورابش می دیدم بیشتر به هیجان اومده و سعی در لیس زدنش داشتم -عزیزم تو خودت خیلی خوشگل و نازی . پوستت از این جوراب هم زیباتره . جورابو می کشیدم پایین و یه قسمتی از اونو تو دستام جمع کرده میذاشتمش تو دهنم .. دستمو از پشت گرفت و اونو قرار داد رو کونش . -بابا نازش کن . ببین اینجا هم سفیده . من گنده تر و تپل ترش می کنم تا خوشت بیاد از کون خاله هم گنده تر شه دیگه چش چرونی نکنی . -یه نشگون از کونش برداشته و گفتم دختر به کون بقیه چیکار داری خودت می خوای تحریکم کنی ها . من چیکار به کار خاله ات دارم -بابا خودم بهت می رسم . نازم کن . کونمو بمال . شورتمو در آورد.  -دیگه چیکار می کنی نورا بازم که چسبیدی به شورت . من نمی خوام کارو حساس کنم . -اگه حساسش نکنی اون وقت حساسیت های دیگه ای درست میشه . واقعا اگه یکی تو این دنیا پیدا می شد که حریفم باشه همین یه دختر و همین یه نفر بود . . دستمو گذاشتم رو شورت نورا و اونو یواش یواش از پاش در آوردم . سرمو به نورا نزدیک کرده و از پهلو لباشو بوسیده شورتشو گلوله کرده بوش کرده و یه نفس عمیق کشیده و اونو گذاشتم تو دهنم و شروع کردم به جویدن و مزه گرفتن از شورت دخترم . -بابا من چقدر از فیتیش و فوت جاب خوشم میاد . تو که با اینا حال می کنی پس اصلش چقدر واست لذیذه . -لذیذ من ! اصلش واسم خیلی عزیزه . .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

hero گفت...

دستت درد نکنه خسته نباشی .

ایرانی گفت...

سپاسگزارم هروی عزیز ! دست شما هم درد نکنه به خاطر ارسال نظرات قشنگت ...ایرانی

 

ابزار وبمستر