ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانواده خوشبخت

ما قبل از این که خانواده خوشبختی بشیم خودمون خوشبخت بودیم . البته نام فامیل بابام خوشبخت بود . بابام یه هتل رستوران با چند طبقه تالار یا یه تالار چند طبقه داشت که واسه کرایه اون سر و دست می شکستند و گاهی وقتا که چه عرض کنم همیشه واسه این که واسه یه شب به کی کرایه اش بدیم پارتی بازی می کردیم . خلاصه این جور زندگی مرفه داشتن یه سری معایبی داره و یه سری مزایایی . مادر رفاه بودیم و هرچی که می خواستیم برامون فراهم بود . من و خواهرم دوتایی مون تو درس خوندن تنبل شده بودیم . شده بودیم که چه عرض کنم  همون بگم تنبل بودیم بهتره . به زور فارغ التحصیل شدیم و دیگه ادامه ندادیم . من که رفتم خدمت و دلم به این خوش بود که وقتی بر گردم رستوران بابا هست . مامان پروین من که فدای کون گرد و قلمبه اش بشم وازاین نظر ارث خوبی به آبجی پردیس داده 45 سالشه و خونه داره . بابا پرویز منم یه سال ازش بزرگتره . من پرهام خان که تازه از خدمت بر گشتم 21 سال دارم و آبجی پردیس منم یه سال گنده تر از منه ولی هیکلش چند سال گنده تر از من نشون میده . خلاصه از بس بابا مامان توی این تالار ها صحنه های نیمه لخت و لخت و بی خیال نشون دیدند تو خونه مارو آزاد گذاشته و خودشون زیاد اهمیتی به این نمی دادند که ما جوونا چه هیجاناتی ممکنه داشته باشیم . واسه همین همیشه یه حس عجیبی نسبت به پردیس داشتم و دلم می خواست باهاش سکس کنم . اون که دختر بود و باید یه چیزایی رو رعایت می کرد . البته تو خونه مون که فیلم سکس و سوپر رو دسته جمعی نمی دیدیم ولی از اونایی که میگن مبتذل و ماچ و بوسه و صحنه های هیجانی و نیمه سکسی داشت رو با این خواهر گلمون و گاه کنار بابا ننه مون تماشا می کردیم . بعضی وقتا کوس خلی من و خواهر جونم هم گل می کرد و از بیکاری بعد ار دیپلم می نشستیم این روابط عاشقانه یا سکسانه رو تفسیر می کردیم . من خیلی هات تر بودم تا این که تونستم قلق پردیس رو بگیرم و یه سری ماچ و بوسه هایی هم باهاش رد و بدل کنم . به سینه هاش دست بزنم . تحریکش کنم . ولی اون تا یه حدی باهام همراهی می کرد و نمیذاشت اونو از کون بگام . حتی یه بار کیرمو از پشت شلوار مالید و آبم توی شورت خالی شد ولی بی انصاف نکرد که درش بیاره و دست نوازش بر سرش بکشه . خیلی مزاحم و موی دماغش می شدم . عین کنه بهش چسبیده بودم . نه تنها از دوست دختر زده بودم بلکه نمیذاشتم پردیس بیچاره هم دوست پسر بگیره و حالی بکنه . حسود بودم . مامان و بابا هم تو خونه خیلی راحت و آزاد می گشتند . مامان طوری جلوی من می گشت که آدم فکر می کرد اون معشوقه منه که دوتایی باهم کنار یه ساحل خارج از کشور داریم قدم می زنیم . البته داخل خونه هر چند بیرون و تو مهمونی ها یه خورده بیشتر رعایت می کرد ولی عشق به خواهرم سبب می شد که توجه زیادی به مامان نداشته باشم . هرچقدرهم خودشو می کشت که برم تو حموم پشتشو کیسه بکشم یا لیف می گفتم مامان از این کار خوشم نمیاد به پردیس بگو -عزیزم به هیکل پردیس نگاه نکن دستاش قوت نداره -مامان اون که خیلی تپله -هرچی باشه دختره . درهر حال هیشکدوممون نمی رفتیم که اونو بمالیم . حتی بابا هم یکی دوبار از من و خواهرم خواست که تو حموم اونو مشت و مال بدیم کون گشادیمون میومد . اینا یه سری چیزایی بود که باید برای بیان چیزای بعد بیان می شد .. عشق پردیس منو کشته بود . همیشه تو رویاهام و فانتزیهای سکسی خودم می دیدم که کردم تو کونش ولی این بابای ما دوازده سیزده میلیون پولشو خوردند و نتونست واسه من معافی بگیره و من رفتم خدمت . منتها اینو تونست جور کنه که چهل پنجاه کیلومتر دور از تهرون خودمون خدمت کنم . یه جایی تو یکی از پلیس راههای هراز . آخ که چقدر دردناک بود وقتی که تو چند ماه آخر خدمتم این پردیس ما با یه جوجه فوکلی به اسم امین ازدواج کرد . امین باباش از اون کله گنده ها بود و خود پسره هم می گفتند که تو واردات و صادرات ید طولایی داره . راست هم می گفتند . اما چه واردات و صادراتی ! از افغانستان جنس می آوردند و یه خورده که نیاز داخلی رو تامین می کردند بقیه شو از راه ترکیه به اروپا صادر می کردند . شب عروسی خواهرم داشتم از غصه دق می کردم . -آبجی داری میری و آخرش بهمون یه کون ندادی -خفه شو پرهام . من دارم شوهر می کنم . دیگه حق نداری از این شوخی ها بکنی مخصوصا پیش اون . هیچی اون رفت و من دست و پا چلفتی نتونستم آخرش کیرمو نشون خواهرم بدم . هرچند چند بار دستمو کرده بودم لای شورتش و با کوس خیس و سوراخ کون و حتی سینه هاش هم ور رفته بودم و چند بار هم بوسه لب به لب ازش گرفته بودم ولی با وجود حشر زیادی که داشت سعی می کرد از یه حدی جلوتر نره . چند ماه آخر خدمت برام مثل چند سال می گذشت . هربار که میومدم مرخصی شیطنتم یه جورایی گل می کرد . یه بار تو اتاق بابا اینا بالای ویترین و جایی که زیاد گیر ندن یه دوربین و هارد رو طوری جاسازی کرده بودم که حدود پونصد گیگ فیلم ذخیره کردم که از این میزان شاید پنجاه گیک اونم به دردی نبود ولی زده بودم به هدف ..هرچند زوایای سکس مثل فیلمهای سکسی شفاف نبود ولی از هیچی بهتر بود و صدای کاملا واضحی هم داشت . همون یه هارد کفایت می کرد .. این جریان رو هم فعلا میذاریم بمونه تا برسیم به بعد از خدمت . خدمت تموم شد و وقتی بر گشتم دیدم این خواهرمون پردیس خانوم که حالا 22 سالش بود تلپ شده و سر خونه زندگیش نمیره .بالاخره کاشف به عمل اومد که این امین خان در صادرات شیشه و کراک و تریاک و انواع و اقسام مواد دست داره اونا رو اول وارد می کنه بعد صادر . یه بار که خودش شخصا دوکیلو شیشه همراهش بوده دستگیر میشه و الان تو زندانه و حکم اعدامش هم اومده . اول تا آخر یک ماه هم با این خواهرمون زندگی نکرده درجا رفته زندان و این پردیس هم شده تاکسی بر گشتی . ..-مامان چرا اینو از اول بهم نگفتی .. -فکر می کردیم اگه بهت بگیم خدمت بهت سخت می گذره روحیه ات کسل میشه . .. راستش من داشتم با دمم گردو می شکستم . کون لق امین و زنش کرده . همچین اعدامش کنن که جنازه اش بره هفت طبقه زیر زمین . خون جوونا رو تو شیشه می کنند . عوضی حالا خواهر ما رو گرفتن چی بود .. تازه ما باید به این آبجی خودمون که شوهرش قرار بود اعدام شه دلداری هم می دادیم . چیکار می شد کرد . باید یه جورایی دوباره ور رفتن با اونو شروع می کردم . قبل از شنیدن این جریان شوق و ذوق کار کردن در رستوران و ور دست بابا بودن و تیکه پاچه های خوشگلو دید زدن رو داشتم ولی حالا دیگه نه .. -مامان روحیه پردیس کسله اگه اشکالی نداره من به مدتی رو سر کار نرم باشم کنار پردیس بهش روحیه بدم یه موقع خدای نخواسته این آبجی ما کار دست خودش نده و قبل از شوهرش نره اون دنیا .. -زبونتو گاز بگیر دیوونه .. ولی این جور حرف زدن من کار خودشو کرد و مامان که رو بابا تسلط داشت کاری کرد که اونم اصراری نداشته باشه به این که من برم رستوران .. این تا اینجای قضیه . مفت خوری من شروع شده بود . واسه خواهر جونم سیستم کامپیوتری ردیف می کردم . بهش سایت های سکسی و داستانهای سکسی رو معرفی می کردم ولی خودم به وقت خوندن این جور داستانها از طرف اون کنارش نمی نشستم اما در یه مورد دوست داشتم که در کنارش باشم و اون تماشای فیلم سکسی مامان و بابا بود . من از این هارد چند صد ساعته یه گلچین یا همون کیر و کوس چین شش هفت ساعته گرفته تبدیل به دی وی دی کردم . یه شب که من و پردیس تو اتاقم بودیم و داشتیم یکی از فیلمهای ماهواره ای رو می دیدیم بهش گفتم خواهر گلم یه چیز هیجانی دوست داری ببینی ؟/؟ -کدوم کانال نشون میده ؟/؟ -کانال پرهام . -احمق حتما بازم از اون فکرا تو کله اته . -ازتو انتظار نداشتم که این جور باهام بر خورد کنی . -خب حالا قهر نکن داداش بگو چیه . -من یه فیلم سکسی چند ساعته از عملیات تو رختخوابی مامان بابا گرفتم .. چشای پردیس از هیجان گرد شد . خب داداش اون فیلم کجاست . بده من برم تو اتاق خودم ببینم . -نه پردیس فقط یه شرط داره -چه شرطی -با هم بشینیم و ببینیم -مگه تو قبلا ندیدی -نه در کنار تو دیدن یه حال دیگه ای داره -آخه من نمی خوام تو دوباره تحریک شی و یه فکرایی تو سرت بیفته -فکر می کنی الان از اون فکرا تو سرم نیست ؟/؟ -خیلی هیز و دریده ای پرهام شرایط منو درک کن و این حرفا رو بزن . -پس من در چه شرایطی باید از این حرفا بزنم . اون موقع که شوهر نداشتی یه جور مرض داشتی و بعدشم یه جور دیگه . سر کار خانم بفرماین من باید چیکار کنم ؟/؟ -برو زن بگیر .. -من دوست ندارم . تو که شوهر کردی چه تاج گلی به سرت زدی ؟/؟ بی اعتنا به خواسته پردیس رفتم و دراز کشیدم . صدام در نیومد . منتظر بود یه عکس العمل مثبتی در مورد دادن فیلم از طرف من ببینه نشد که نشد . -پرهام اگه فیلمو به من ندی ببینم میرم به بابا مامان میگم -برو بگو فکر می کنن تو قاطی کردی . مدرک داری ثابت کن . مثل این که مغزت تکون خورده ها .. پردیس دید که حریف من یکی نمیشه . یه چند دقیقه دیگه هم صبر کرد و آخرش تسلیم شد و گفت برو بیار ببینیم دیگه . راستش خودم هنوز خوب فیلمو ندیده بودم . از بس دنبال کارهای ادیت و حذف جاهای زائدش بودم . دونفری تماشا کردن هیجان بیشتری داشت . یه چشمم به فیلم بود و یه چشمم به صورت خوشگل خواهرم که با شلوارک و یه تاپ چسبون و پاهای لختش منو کشته بود . مامان و بابا یه خورده که با هم ور رفتند بابا خودشو انداخت رو مامان .. می خواستم یه خورده مخ پردیس رو کار بگیرم . -آبجی به نظرت یه خورده کلاسیک کار نمی کنن ؟/؟ خواهرم هنوز هیچی نشده چشاشو باز و بسته می کرد .. با بیحالی جواب داد خب عادت کردن دیگه .. پررویی کردم و گفتم پردیس جون حتما شما مد جدید کار می کردین .. -خفه شو بچه پررو -اییییی نگاه نگاه . بابا انگاری داره میره حموم . چه جوری خودشو لخت کرد و شورت مامانو هم کشید پایین ولی این یه تیکه رو داری پردیس ؟/؟ این قدر حالیشه که باید کوس مامانو بلیسه . چه جورم داره کوسشو میک میزنه -داداش خجالت بکش . -خواهر ما داریم دوتایی این فیلمو می بینیم خجالت نمی کشیم حالا از حرف زدنش خجالت بکشم ؟/؟ اینم از اون حرفاست ها . اینجا یه حرفایی بین اونا رد و بدل می شد که به خوبی نمی فهمیدم که چی دارن میگن . ولی دوتایی شون در حال شیون هوس بودند . بابا کیرشو در آورد . دوربین ثابت هم این بدی رو داره که جسم باید خودشو با اون میزان کنه و اونا هم که نمی دونستن و نمی خواستن که ازشون فیلم گرفته شه ولی یه لحظه کیر شق شده بابا مشخص شد . -پردیس کیر بابا رو داری ؟/؟ ببین رفت رفت رفت تو کوس مامان و.. ولی مال من ازش بلند تره و کلفت تر .. اگه بخوای نشونت میدم . ولی این یه تیکه رو شهامتشو نداشتم . می ترسیدم قهر کنه بره . بابا خودشو رو مامان حرکت می داد و بالا و پایین می کرد و اونم جیغ می کشید . یک ربع تو همین حالت مشغول بودند . باباپرویز : ببینم پروین راضی شدی -نمیدونم مرد ولی دلم میخواد .. -نگاه کن آبجی مامان از اون کلک هاست فکر کنم ارگاسم شده داره سر بابا کلاه میذاره که دوباره بشه .. این یه تیکه رو پردیس باهام راه اومد . -به نظر من ارگاسم نشده . چون حالتی که نشون بده به این درجه رسیده تو فیلم مشخص نبود . من یه زنم و حالت زنا رو خوب متوجه میشم . -چه عجب ! بالاخره نمردیم و در مورد یه مسئله ای مشاور ما شدی . بابا مامانو برگردوند کمرشو بالا آورد -می خوام بذارم تو کونت -تو این کون ما رو گاییدی . ول نمی کنی . -تو که کیر نداری زن بفهمی وقتی این کیر میره تو یه جای تنگ و چسبون چقدر به آدم مزه میده . دست پردیس از رو شلوارک با کوسش ور می رفت و منم از رو شورت با کیرم بازی می کردم منتهی کف دست راست آزادمو گذاشتم پشت دست چپ خواهرم که آزاد بود . حرارت هوس اون به من سرایت کرده بود . جفت پاهاشو به هم فشار می داد . دلهره عجیبی داشتم . .منتظر بودم که منو خیطم کنه ولی اون دست منو گرفت و گذاشت کنار اون دستش و رو شلوارکش . من که دیدم این جوریه کف دستمو با فشار بیشتری رو کوس پوشیده پردیس فشار داده و هر چند دور یه بار چنگش می گرفتم راستش زیاد به فیلم توجهی نداشتم . حواسم فقط به کوس خواهرم بود .. واسه اولین بار یه حرکتی از خودش نشون داد که تعجب کردم با شور و نشاط  و حرص خاصی شلوارکشو پایین کشید . و اونو از پاش در آورد . اون شورت نازکش که از پهلوها قاچای درشت کونشو نشون می داد به خوبی مشخص شده بود . بازم با یه حالت محافظه کارانه ای با قضیه بر خورد می کردم . کوسشو این بار از رو شورتش چنگ می گرفتم و باهاش حال می کردم . -نگا پردیس . بابا تو کون مامان آب ریخت . یه منظره جالبی درست شده بود که آب کیر بابا از کون مامان در حال جاری شدن بود . -پرویز من می خوام بازم نتونستی ارضام کنی . خیلی شل شدی . تو که می دونی من اهلش نیستم . ولی خیلی از زنا هستند که اگه ارضا نشن میرن زیر کیر یه مرد غریبه می خوابن تو یه خورده هوامو داشته باش دیگه .. اونا دوباره مشغول شدند و من هم به همون حالت رو کوس پردیسو می مالیدم . -داداش چیکار می کنی .. -ببخش خواهر دستمو می کشم -نه منظورم این نبود راستی راستی داری بی عرضه میشی ها این همه شعار می دادی شیر می کشم پلنگ می کشم من باید بهت بگم . دستمو گرفت و اونو بردتوی شورت و گذاشت رو کوس لختش -نههههههه پردیس .. -آرررررره یه خورده چنگش گیر بدون هیچ فاصله ای . تو دیگه امروز شیطون شدی این فیلمو گذاشتی که حالمو بگیری خوبم موفق شدی .. می دونی که یه زنی که یه چند وقتی به کیر خوردن عادت کنه دیگه محاله که از ش دست بکشه . واسه اینه که میگن زنای بیوه مثل یک آتیشن . اگه نزدیکشون بشی خاکستر میشی -حالا خواهر می خوای داداشتو خاکستر کنی ؟/؟ -فعلا که تو داری منو می سوزونی . .. با این حال من فقط منتظر می شدم تا خودش پیشنهاد حرکت بعدی رو بده . این بار دیگه هراسی نداشتم که یه خورده به عمق کوسش نفوذ کنم و یه انگشتمو بردمم تو کوسش و به طریق زمین به هوا توی کوس فرو کرده و اونو از داخل در قسمت شمالی کوس قرار داده و با انگشت شستم از بیرون روی قسمت بالا یا از نظر جغرافیایی همون شمال کوس فشار آورده و دو تا انگشتو با یه فاصله ای که قسمت درونی و بیرونی کوسو پوشش می داد رارو هم می غلتوندم . -نهههههه داداش پرهام کوسسسسسم کوسسسسسسم .. نکن .. جیغ می کشم .. -بکش بکش .. پردیس تو که جیغ منو در آوردی . بچسب بهم . بچسب . .. گستاخ تر شده بلوزشو در آورده و حریصانه قبل از این که سوتینشو در بیارم لبامو گذاشتم رو سینه هاش و سینه و سوتین دوتایی رو با هم شروع کردم به جویدن و از اونجا لبای ناز و آبدارشو شکار کرده اون به سختی از پشت سوتین خودشو باز کرد و بلوزشو که زیر گردنش آویزون شده بود از سرش خارج کرد . کار به جایی رسیده بود که لباس زیر منو هم در آورده بود . بوسه هامو یکی پس از دیگری بر پیکرش وارد می کردم . طوری حشریش کرده بودم که در فاصله چند ثانیه ای که از جام پا شدم تا در اتاقو از داخل قفل کنم تحمل نداشت و ازم انتقاد کرد . شورت پردیسو از پاش در آورده و کوسشو گذاشتن تو دهنم . باز با انگشت شست و سبابه همون کارو انجام داده و بالای کوس خواهرو داغ داغش کردم و زبونمو هم در همون حالت رو کوسش می کشیدم . خیسی کوسشو چشیده و می خوردم . اون تیکه از گوشت داغشو میذاشتم تو دهنم و با یه مکش خاص اونو به آخر هوس رسونده و لبامو باز می کردم . دستاش رو سرم بود و کوسشو با فشار بهم می چسبوند . حس کردم که دوست داره دستشو به کیرم برسونه ولی پوزیشن من و اون طوری بود که نمی شد این کارو انجام بده . برای همین پاهاشو گذاشت رو شورتم و کیر کلفت و ورم کرده منو با کف پاش می مالید . البته پاش با کیرم در تماس مستقیم نبود . این کارش بیشتر آتیشم می داد . حرکت بعدیش بسیار سوزاننده تر و امیدوار کننده تر بود . پاهاشو گذاشته بود بالای شورت و اونو می خواست کنار بده و پاشو در تماس مستقیم با کیرم قرار بده کاری که برای اولین بار می خواست انجام بده . داشتم دست و پامو گم می کردم . -درش بیار تو که منو کشتی دیوونه ام کردی درش بیار . منم که لختم . این چیه پاته .. با یه دست شورتمو کشیدم پایین تا خواهرم که عین مجنون سر به بیابون گذاشته شده بود کف پاشو بی واسطه رو کیرم بماله -جااااااان جااااااان چه حالی میده .. کیر داداشو عشق است .. بازی پای اون با کیر من رو کوس خوری من اثر گذاشته بود . تسلط کافی نداشتم . یهو عین برق گرفته ها از جاش پرید . اونی که از کیر من فراری بود و با هزار منت از رو شلوار بهش دست می زد دهنشو انداخت رو کیرم و اونو فرو کرد تو دهنش .. حریص و وحشی شده بود . میک و لیس و گاز زدن همه رو باهم رو کیر من پیاده می کرد . با گاز زدنهاش به خودم می پیچیدم ولی تحمل می کردم تا اثر منفی رو اشتیاقش نذارم . یواش یواش حس کرد که باید باکیر من مدارا کنه .. حالا من زیر بدن اون سست بودم . -پردیس فدای اون دهن جادوییت بشم من . . اون سکان کشتی سکس ما رو تو دستای خودش گرفته بود . بازم یه پرش دیگه انجام داد پاهاشو از وسط باز کرد و با اشاره انگشت بهم گفت که زودتر کیرمو بفرستم تو کوسش -پردیس این خودتی ؟/؟ خود خودتی ؟/؟ -پرهام خودتو لوس نکن . مگه نمی بینی که چه جوری دارم از حال میرم ؟/؟ آره این خودمم . خود خودمم . چیزی هم تو سرم نخورده . فقط این کیرته که الان باید بخوره تو سر کوسم . باخودم گفتم  این دیگه بهشت زندگی منه . همون چیزی که سالها در جستجوی اون بودم . زودتر بفرستمش تو کوس خواهرم تا پشیمون نشده . کوسی که فکر نکنم یک ماه هم کارکرد داشته باشه . همون جوری که از شکلش مشخص بود داخلش هم تنگ بود هرچند گاهی اوقات ظاهر و درون کوس با هم فرق می کنند ولی بیشتر وقتا شبیهند . چند بار با سر کوس پردیس بازی کرده و کیرمو با یه ضربه سرنگی کردمش تو کوس ناز خواهرم و پس چند بار حرکت سرنگی ضربات چکشی خودمو وارد کردم . -داداشششش داداششششش بزززززن امونم نده . جرررررم بده .. محکم تر آخخخخخخخخ .. کف دستمو کاملا صاف کرده وسطشو گذاشتم رو سینه های  درشت و یکدست خواهرم و با چرخش اونا هوسشو زیاد تر کرده و از زیر به گاییدن ادامه می دادم . نوک سینه هاش تیز تیز شده و هوس از بدن تازه و پوست لطیف و بریان شده پردیس می بارید و هیجانش منو هم به اوج هوس رسونده بود . یه پاشو بلند کرده و رون پارو گذاشتم رو دهنم . اون پاهای خوشگلشو تا جایی که در تیر رس دهنم بود لیس می زدم . چقدر تن و بدن تازه ای داشت . -پرهام تو چقدر حریصی -پردیس تو به  کی میگی تو که یه ماهه تو فراوونی بودی و یه چیزی نصیبت شده منو بگو که دلمو شکسته رفتی شوهر کردی .. رفتم سراغ اون پاش .. تمام بدنشو به تسلط خودم در آورده بودم . کیرمو تا ته کوسش فرو کرده و تا آخرا بیرون کشیده و به خیسی هوس روی کیر که سر چشمه اش از کوس پردیس بود نگاه کرده و لذت می بردم . -پرهام از کیف کردن من کیف می کنی ؟/؟ -آره خواهر نازم همه جوره باهات حال می کنم . دیگه جایی نبود که انگشتامو وارد کوسش کنم . کیرم فضای کوس خواهر جونمو اشغال کرده بود . اگرم می خواستم انگشت تو کوسش فرو کنم همون یکی دو سانت ورودی اولشو می تونستم فرو کنم . واسه همین دستمو یه خورده از کوس پایین تر برده با سوراخ کونش بازی می کردم . دستامو از جفت رونهای پاش یواش یواش رسوندم به قسمتهای بالاتر . دهنشو مثل یه جوجه پرنده گرسنه باز می کرد . اگه اون لحظه کیرم آزاد بود می کردم تو دهنش ولی فکر می کردم باید لب بخواد و همینم بود . لبامو گذاشتم رو لبش و دستامو دور کمرش حلقه زده و در آرامشی خاص کیرمو می کردم تو کوسش و می کشیدم بیرون . نمی تونستم با سرعت این کارو انجام بدم چون آبم داشت میومد . نمی دونستم شرایط اون چه طوره . بار دار نبود ولی اگه می شد چی ؟/؟ می تونست اونو به شوهرش حواله بده . .. بهتره ریسک نکنم . بهتره اونو ارگاسمش کنم تا مزه کیر من همیشه تو مغز کوسش باقی بمونه و بازم ازم بخواد که باهاش از این کارا بکنم . پاهاشو دور کمر و باسن من قلاب کرد و به شدت بهم پیچید ولم نکرد . -داداش داداشششش منو کشششششتی وووووییییی کوسسسسسم آبش آبششششش داره میاد داره میاد ولم نکن خودتو کنار نکش .. من دیگه نمی تونستم کاری بکنم که آبم نریزه . هرچی خواستم خودمو کنار بکشم نتونستم . -بریز خالی کن . نترس .. دو روز مونده به پریودم .. نترس .. خالی کن . به خواهر تشنه ات آب بده بریز تو کوسم .. اجازه داری که خالی کنی .. نیازی به اجازه نبود . وقتی که خواهر جون حشری من داشت باهام از این حرفا می زد آب کیرم  تو جاده و تونل کوس خواهر خوشگله ام بود . -جووووووون پردیس پردیس .. توعمرم این جوری حال نکرده بودم . -منم همین طور پرهام . اگه قول بدی پسر خوبی باشی همیشه بهت از این حالها میدم . تو بغل هم دراز کشیدیم .. ازم خواست که یه بار دیگه فیلم سکس بابا مامانو بذارم تا ببینه . باهم نشستیم و دیدیم . یه فکر عجیبی به ذهنم رسید .. از اونجایی که اون شوهر کرده بود و به غیر از کیر من کیر دیگه ای هم بود که تو کوسش رفته باشه می تونستم وجود یه کیر دیگه رو توی وجود اون تحمل کنم . به ویژه اگه اون کیر کیر بابام می بود و شرایط طوری فراهم میومد که منم تو کوس مامانم فرو کنم . وقتی موضوع رو با پردیس در میون گذاشتم که با بابامامان یه حال و سکس چهار نفره داشته باشیم اولش ترسید و گفت -دیوونه حالا می خوای در مورد خودمون هم بهمون اعتراض کنند .. -پردیس من رگ خواب مامانوتو دستام دارم می دونم چه جوری ردیفش کنم . اونا رو یه جوری آب بندی می کنیم که اگه یه وقتی ما رو سرگرم سکس دیدند یه جوری با این قضیه کنار بیان و وقتی هم که خودشونو با این مسئله وفق دادن اون وقت  اونا رو می کشیم طرف خودمون و چه شود . یه چیزایی رو بهش یاد دادم و اونم خیلی هیجان زده شد . واسه این که بیشتر تهییجش کنم رفتم روسایت امیر سکسی و یه داستانی رو که پدر و پسر و دختر و مادر با هم قاطی شده بودند و در این داستان از یه خانواده خوشبخت صحبت می شد رو با هم خوندیم . -ببین چه باحال میشه پردیس این یه داستانه ولی ما داریم واقعیش می کنیم . چند مدل سکس تو کار ما وجود داره . پدر با دختر و پسر با مادر و برادر با خواهر و زن با شوهر و یه حالت ضربدری هم داریم و اون هیجان زیادش برای تو و مامان یعنی زنای صحنه اینه که  دوتا به یکی هم میشه . یعنی من و بابا هم می تونیم دوتایی تو رو بکنیم . .. بااین حرفام طوری خواهرمو حشری و هوسی کرده که اراده اش که قوی شده بود هیچ مجبور م کرد که یه بار دیگه باهاش عشقبازی کنم . از اونجایی که مامان اول می رفت حموم من باید نقشه امو پیاده می کردم . و از اونجایی که اخلاقشونو می دونستم  یعنی اخلاق بابامامانو اگه از همون اول بی مقدمه متوجه سکس من و پردیس می شدند شاید بهشون شوک وارد میومد .. درهرحال من تصمیم گرفتم که اونا رو به یه حالت از تشنگی برسونم و کلنگ سکس دسته جمعی رو بکوبم . مامان و بابا عادت داشتند که شبا قبل از خواب می رفتن حموم . اول مامان می رفت و بعد بابا . شب بعد منتظر شدم که مامان بره حموم .. وقتی رفت داخل درزدم .. تعجب کرد از این که صدای منو می شنید . -مامان چه طوری -از خبر گرفتن شما بد نیستم . من آخرش می میرم و یه آرزو بدل میشم که پشتمو یه لیف بزنی . خیر کیسه کشی رو خوردیم -مامان نوکرتم . توجون بخواه . کیسه هم می کشم برات لیف هم می کشم . اوخ که چقدر هر دوی این کار ها مخصوصا کیسه کشی خفه ام می کرد ولی برای به هیجان رسوندن مامان مجبور بودم این کارو انجام بدم . مامان دمرو افتاد کف حموم و منم با کیسه افتادم  به جونش . از پشت گردنش یواش یواش رسیدم رو کونش .. . اونجا رو ولش نمی کردم و با یه حرکتای وسوسه انگیزی چشای مامان جونمو خمار می کردم .  دوتا قاچ کونشو به دو طرف باز کرده و کیسه رو طوری می کشیدم که یه خورده با کوسش هم در تماس باشه -آخخخخخخ -چیه مامان می سوزه .. -نهههههه تنم گرم میشه خوشم میاد .. -مامانی من مشت و مال هم خوب میدم ها . -دستت درد نکنه اگه این کارو بکنی قبل از لیف خیلی می چسبه . -فقط مامان جون اونجایی رو که گوشت و بر جستگی بیشتری داره بهتر می تونم بمالونم .. -بازم دستت درد نکنه اتفاقا همونجا ها خیلی گرمم می کنه . اگه بدونی تنم چقدر کوفته هست . مامانو با یه حالتی که می دونستم خیلی خوشش میاد و هوسی میشه ماساژش می دادم . چون اولا نقطه حساس زنا رو می دونستم و بعدشم تو فیلم می دونستم که مامان هم مثل هر زن دیگه ای از این که به کون و سینه هاش دست زده شه خیلی خوشش میاد . سینه هاشو هم از پهلو تو دستام می گردوندم و باهاش حال می کردم .. به کون و دو تا رونای پاش که می رسیدم اونو از وسط بازشون می کرد . دلش می خواست که من رو کوسش دست بکشم . یه بار این کارو انجام دادم . کوس درشتی داشت و ورم روش نشون می داد که حشرش زده بالا . سریع رفتم لیف رو آوردم و این بار با لیف افتادم به جون مامان .. چقدر بدنش نرم و ژله ای شده بود . کیرم شق کرده بود و دلم می خواست همونجا فرو کنم تو کون یا کوسش ولی با خودم گفتم یه خورده صبر کنم بهتره . نقشه ام این نبود که اینجا اونو بگام . این کار باید در یه محیط دیگه ای صورت می گرفت . خارج از حموم و وقتی که ما چهار تا اعضای خونواده گرد هم اومده باشیم . یکی در حمومو می زد . بابا پرویز بود . زود باش زن .. در حموم باز بود وای خدا کنه بابا متوجه کیر شق من نشه . هنوز زود بود که دستمون رو شه . -مرد یه چند دقیقه ای صبر کن . معلوم نیست امروز آفتاب از کدوم طرف در اومده که پرهام داره پشتمو لیف می زنه .. -پس پرهام جان بعد از تو می تونه پشت باباشو هم لیف بزنه . زیر گوش مامان گفتم من خسته میشم بهش بگو از پردیس بخواد ..-مامان هم که تسلیم من و حرفام بود گفت به دخترت بگو این کارو انجام بده -اووووفففف اون این روزا دل و دماغ درست و حسابی نداره .. اصلا تو چرا این کارو نمی کنی -زشته مرد -اوه ببخش عزیزم .. ظاهرا اونا می خواستند ملاحظه من مجرد رو بکنن و باهم نرن حموم . ولی بابا خودش اکثرا با شورت تو خونه می گشت و مامان هم با شورت و سوتین . رو حموم دو نفره رفتن حساسیت داشتند -بابا جون من از پردیس خواهش می کنم که  بیاد کمکت .. . مامان با این که دوست نداشت از زیر دست من پاشه ولی از اون جایی که از غرغرهای شوهرش خسته شده بود بلند شد و گفت از این به بعد یه خورده زودتر میام حموم که بیشتر گرمم کنی . اومد جلوتر و لبامو بوسید و خودشو بهم چسبوند . هرچی خواستم خودمو عقب بکشم نتونستم . وسط تنش و اون کوسشو از داخل شورت رو شورت و کیر ورم کرده و باد کرده داخل شلوارم می مالید . هر طوری بود خودمو از دستش خلاص کردم . این مامان حشری رو که من می دیدم ممکن بود وقتی پردیس میره تو حموم بیاد سراغ من . چون بد جوری با چشاش داشت بهم می گفت که اونو بکنم . به خواهرم گفتم که در حمومو باز بذاره از حاشیه در ببینم که اون بابابا چیکار می کنه ولی منصرف شده بودم . چون می ترسیدم هم مامان منو تحت نظر داشته باشه و هم این که باید یه جورایی خودمو قایم می کردم تا پردیس از حموم در آد . بیرون که اومدم سریع واسه یه نیم ساعتی رفتم بیرون  که شیطون تو جلد مامان نره . اون جوری که خواهرم واسم تعریف کرد اون درجا واسه بابا لیف می زنه و شورتشو هم از پاش در میاره و رو کیر پدرو صابون مالی می کنه و با دستاش اونو می مالونه . اولش بابا ناز می کنه و از زشتی کار می گه ولی بعد  یه کیفی بهش میده که نمی تونه چشاشو باز کنه . پردیس هم که کارشو خوب بلد بود چند بار که پی درپی کیر بابا رو دست مالی می کرد ولش می کرد .. -خب پدر چون ظاهرا اینجات هم تمیز شده . دیگه من بابابای خوشگلم که از این حرفا ندارم . خیلی تیز شده . ببینم نکنه به دختر یکی یه دونه ات نظر بد داری ؟/؟ شیطون بلا . -پردیس این چه حرفیه که می زنی . این لعنتی خاصیتش طوریه که یه دست بهش می خوره دراز می شه . -ولی اینی که من می بینم بابا جونم به این زودیهابخواب نیست . مگر این که حالا که رفتی بیرون مامانی بخوابوندش .-دختر شیطون شدی ها . از وقتی که عروسی کردی دمت زد بیرون . -ولی بابا من بد بخت شدم . تو این جوری راجع به من قضاوت می کنی ؟/؟  خلاصه بابا رو بد جوری حشریش کرده بود . طوری که  خواهر جونم رفت زیر دوش و خودشو آب کشید و در حال خارج شدن از حموم بود همچنان کیر بابا شق بود و با التماس خاصی به دخترش نگاه می کرد . مرحله بعدی نقشه ما مر بوط به زمانی می شد که بابا باید از حموم در میومد . من و پردیس مشغول شدیم . -آهههههههه بزن داداش کوسسسسمو بترکون -واااایییییی عجب کوسسسسسی بگیر کیرمو دوای دردته . دوای افسردگی خواهر گلمه . طوری صدامونو بالا برده بودیم که دیگه ریسکو به جون خریده و قصد داشتیم بابا مامانو به طرف خودمون بکشونیم و اونا خیلی سریع اومدن طرف ما . مامان با همون وضع همیشگی خودش و بابا هم با یه شورت . دو دستی می زدن به سرشون . من و پردیس هم مثلا مثل یکه خورده ها از هم جدا شدیم . -چیه بابا مامان تعجب کردین ؟/؟ مگه من چه گناهی کردم که اول جوونی باید سر نوشتم به این صورت در بیاد . اگه داداش نبود من الان خودکشی می کردم . مگه ما چیکار می کردیم . چرا تو جامعه ما وقتی یه برادر این جوری میاد کمک خواهرش شما همش به دیده یه هرزه بهش نگاه می کنین . بابا دستاش می لرزید .. پردیس به فیلمش ادامه داد . -من خودمو می کشم . شما ها به جای این که به فکر من باشین منو فراموشم کردین . از بس این خواهر ما عجله داشت هنوز هیچ اعتراض شفاهی از طرف پدر و مادر نشده پیشدستی کرد و دفاعیات حمله نشده رو عنوان کرد . -مرد! من نمی خوام دخترمو از دست بدم . ولی پرهام ازت انتظار نداشتم که نیازتو با خواهرت رفع کنی . -مامان من به خاطر اون این کارو کردم . چیکار کنم . بعضی وقتا آدم باید چششو رو خیلی چیزا ببنده . همین پردیس چند بار اومد پیش من و گفت من دوست دارم بابابا باشم و اون مثل زنش بهم برسه .. بهم گفت داداش از نگاههای تو معلومه که تو هم همین احساسو راجع به مامان داری ولی من انکارش کردم -پرهام راستشو بگو تو همچین احساسی راجع به من داشتی که می خواستی  با من باشی ؟/؟ رفتم جلوتر تا واسش ناز کنم . -چیه مامان . بیا بزن زیر گوشم . بزن .. بگو دیگه پسر نداری . چیکار کنم جلو هوس خودمو نمی تونم بگیرم . چشای مادر از خوشحالی و هوس برق می زد . پدر اومد تا چند تا فحش بارم کنه مادر جلو شو گرفت و گفت مرد اون دختر به تو احتیاج داره برو ببین یه وقتی کار دست خودش نده . اگه اون خودشو بکشه من تو رو می کشم . برو زود باش . پدر رفت  به دنبال پردیس . مامان اومد جلو .. یهو بغلم زد و گفت .. کنیزتم پسرم خودم بهت می رسم . بذار بابات بره خواهرتو شفا بده . کاش زودتر بهم می گفتی . اگه بدونی چقدر دلم هواو هوس کیر تو رو داره .. بیا بغلم . طوری خودشو بهم چسبوند که ولم نمی کرد . بذار بابات با پردیس حال کنه  . شورتمو از پام در آورد و شورت خودشم همین طورکشید پایین و درش آورد . -مامان بی مقدمه ؟/؟ الان بابا بیاد ناراحت میشه . -اون هیچ غلطی نمی تونه بکنه . تازه تو پسرمی غریبه که نیستی . جرات نمی کنه کاری بکنه .. چند ساله که دیوونه ام کردی و امروز تو حموم بیشتر از هر وقت دیگه ای آتیشم زدی . وااااییییی چقدر تو حموم دلم شکست . هر لحظه منتظر بودم کیرت بره تو کوسم . ولی حالم گرفته شد . دیگه منو تو خماری نذار .  مامان قمبل کرد و گفت زود باش زود باش کیرتو بفرست تو کونم تا بابا که اومد ما رو میون کار انجام شد ببینه . همین کارو هم انجام دادم . کون درشت و تپل مامانو زیارت کرده و از پشت با یه ضربه جانانه کیرمو تا ته کوسش فرستادم . دستمو کشیدم رو کمرش و سوتینشو که آخرین باز مانده شی ء خارجی رو تنش بود رو در آوردم و به یه طرفی پرت کردم که درست افتاد رو صورت بابا که همراه با پردیس از روبرو اومده بود . دست پردیس رو کشید و وقتی من و مامانو به اون صورت دید داشت شاخ در می آورد . -نههههه نهههههه زن تو چیکار کردی . -حرف زیادی نزن برو به دخترت برس . زودباش . مگه نشنیدی پرهام چی گفت . پردیس عاشق باباییه .. خواهرم آغوششو واسه پدرش باز کرد و گفت پدر جونم اونا غریبه نیستند . مامان داره به داداش کوس میده تو هم کیرتو فرو کن تو کوس من . خسته نشدی از بس یه راهو گرفتی و رفتی ؟/؟ بابای خوشگل و جوونم نمی دونی که چقدر دوستت دارم . چه شبهایی که خوابتو نمی دیدم . حالا توبیداری هستم و تو هم روبروی من . دوستت دارم . تورو از همه دنیا بیشتر دوست دارم .. نمی دونستم خواهرم این حرفا رو از ته دلش می زنه یا از فیلمشه . طوری هم بلند بلند حرف می زد که من و مامان دوتایی مون می شنیدیم . مادرم دوست داشت که منم از این حرفا تحویلش بدم ولی هنوز تو شوک حرفایی بودم که خواهرم به پدرم زده بود . تازه اگه پیشنهاد من نبود که همچین بر نامه ای ردیف نمی شد . بابا که کوس جوون دیده بود زورش همچین زیاد شد که خواهر نازمو گرفت رو دستاش و اونو یه دور گردوند و خوابوندش رو زمین . شورتشو کشید پایین و از پشت کرد تو کوسش . -آخخخخخخ بابابابا جونم . کیر بابا شفای همه دردهامه . از این به بعد همیشه باید این قرص خوابتو به من بدی تا بخورم و بخوابم . -نازتو بخورم دخترم عسلم . شیرینم .. قندم . رو کیر بابا خیسی کوس پردیس نشسته بود و نشون می داد که اون با تمام وجودش زیر کیر بابایی قرار گرفته . خب عشق یک دختربه پدرش و بالعکس یه چیز طبیعیه و این عشق که در مسیر غیر اصلی خودش بیفته ممکنه به یه هوس آتشین و سکس هم منجر بشه . بابا رو به جلو وپردیس هم به طرف پشت , وسط بدن خودشونو به حرکت در آورده بودند و منم کمر مامانو گرفته و دلم می خواست با عطش و هیجان زیاد اونو زودتر از خواهرم به ارگاسم رسونده و در این عرصه رقابتی زود تر پدرمو شکست بدم . مامان چه اندامی داری .. عین یه لیموی آبدار و پوستت هم عین یه هلوی پوست کنده . با هر ضربه ای که به کون مامان می زدم تا کیرم به ته کوسش برسه کونش مثل یه ژله می لرزید . بابا یه نیم نگاهی به من و مامان داشت -پسرم طوری ننه اتو بکن که یه چیزی هم واسه ما بمونه . این جوری که داری اونو به عرش می رسونی فکر نکنم دیگه کیرما سلیقه اش بگیره .. -پدر جونی هر کیری جایگاه خودشو داره . همونجوری که صورت آدما مختلف آفریده شده تو کوک کیر ها اگه بری هر کیر با کیر دیگه فرق می کنه .. -داداش این چه حرفای کیریه که داری می زنی بذار حالمونو بکنیم . مامان جونو رو زمین ولو کرده و افتادم به جونش . هر جای بدنشو که در تیرسم بود می لیسیدم و یواش گازش می گرفتم -کبودم کن گازم بگیر . بابات که همین جاست . دیگه مخفی کاری هم نداریم . گازم بگیر تا من بیشتر حال کنم . خواهش می کنم . نوک سینه های مامانو می مکیدم و یواش با لذت خاصی آروم گازش می گرفتم . مامان حشری حشری شده بود . اونو پس از سالها به آرزوش رسونده بودم . شاید بابا همین امروز به این فکر افتاده بود که با دخترش سکس کنه شایدم از قبل تو فانتزی های خودش همچین تصوری داشت ولی در مورد مامان یقین داشتم . لبامو گذاشتم رو کون مامان جون و تا می تونستم میکشون می زدم . چقدر خوردن کون مامانی بهم حال می داد . دو طرف کونشو باز کرده و قاچای کوسشو میک می زدم و آروم و با هوس گازشون می گرفتم و بعدش یواش یواش کیر رو می فرستادم تا آخر . اون طرف پردیس موهای سر باباجونشو می کشید و مرتب فریاد می کشید پدر تند تر خواهش می کنم .. منو ارضام کن . آبمو بیار بابا تو می تونی .. چقدر حال میده دختر زیر کیر باباشه .. بابا دیگه همیشه بهت میدم . همه جام مال تو . بهت کون میدم . هر چی بخوای بهت میدم .. با خودم گفتم خواهر خودتو بکشی و پاره کنی این بابا آبتو بیار نیست . الان ننه ام چند ساله از دستش شاکیه . همونقدر زیر کیرش حال و صفا کنی خودش کلیه . -پرهام پسرم . باور کن یه خورده دیگه همین جوری ادامه بدی آبم میاد پدر انگار گوشش متوجه حرفای ماهم بود -پرهام بی خود میگه مادرت به این نون و ماستها ارگاسم بشو نیست -می بینی مرد . کیر داریم و کیر . تو حالا خودتو بکش تا فردا دخترتو راضی کن . -بزن منو بکن آخخخخخخ پرهام داره میاد ریخت .. جون جون .. آب بده آب بریز .. پرویز بعد از چند سال آبم اومد . -زن اونم از تخم منه . پرهام آبتو آورد یعنی پرویز آبتو آورد -پسرم حالا آبتو تو کوسم خالی کن . پرویز جون یه وقتی ناراحت نشی ها پرهام که تو کوسم خیس کرد یعنی پرویز خیس کرد . -صورت بابا عین لبو از این متلک گویی مامان قر مز شده بود . مامانو به حالت قمبلی و سگی نشونده تا از تماشای کون ژله ایش لذت ببرم . با چند تا ضربه ریختم تو کوسش . از اون طرف پردیس که دمرو افتاده بود زیر و بابا هم از بالا کرده بود تو کوسش چند بار کونشو به طرف بالا و پایین حرکت داد و یه جیغی کشید و ساکت شد -جوووووون بابا کیرت درد نکنه ارگاسم شدم . .. پدرهم نکرد کم کاری و در جا خالی کرد تو کوس خواهرم .. مامان که ار گاسم بهش حال داده بود و هنوز به خواب کامل نرفته بود گفت پردیس مطمئنی که ارگاسم شدی ؟/؟ یا تصور ارگاسم به کله ات افتاده -مامان دروغم کجا بود ... این حرف مامان منو به فکر فرو برد . خواهرم هوس سکس دو به یک رو کرده بود . ازم خواست رو زمین دراز بکشم تا رو کیرم سوار شه و بابا هم از پشت کیر شل شده اشو بفرسته تو کونش . شق شدن دوباره کیر بابا یه مکافات و باز شدن کون پردیس یه مکافات دیگه . بالاخره به هزار دردسر راه کون خواهرم باز شد و بابا کیرشو کرد تو کون پردیس و منم کیرمو از زیر فرستادم که تا ته کوس خواهر جونم بره و از زیر با هر ضربه ای که به کوسش می زدم سقف کوس رو می لرزوندم . خواهرم زیر گوش من گفت من ارضا نشدم . واسه روحیه بابا گفتم که ارگاسم شدم .  آخ که این دخترا چقدر فداکار هستند و پدرشونو دوست دارند . تحت هیچ شرایطی نمی خوان که ارزش و شخصیت پدرشونو پایین بیارن . یه دلم می گفت که خواهرمو ارگاسم نکنم ولی گفتم عیبی نداره ما خونواده چهار نفره باید خود خواهیها رو کنار بذاریم و همان طور که نام فامیلمون خوشبخته نشون بدیم که در عمل و ماهیت هم خوشبخت هستیم . آبجی سینه هاشو به نوبت مینداخت تو دهنم و من هم همراه با گاییدن کوس نازش دستمو رو کوسش می کشیدم و هیجانشو زیاد تر می کردم . می دونستم که کون دادن اونجور که باید در حال حاضر دردشو دوا نمی کنه ولی می خواست به بابا جونش حال بده .. -بابا کونمو با دستات بمال .. من فدای کیر بابام بشم .. نمیدونم شاید این آبجی ما و کونشم هوس داشت ولی از بیشتر حرفاش و طرز کلامش بوی عشق به مشام می رسید . خواهرم لباشو گذاشت رو لبام و منم دستامو دور کمرش گذاشته و اونو به خودم فشردم و ضربات گایشی خودمو سریع کردم .. صورتش و کل بدنش داغ داغ شده بود .. -داداش داداش اومد .. اومد جون جون .. دوستت دارم دوستت دارم ولم نکن .. بزن ادامه بده .. کوسسسسم میخاره می خواد ادامه بده خواهش می کنم .. حالا آبتو می خوام .. بابا بابا جونم یه دقیقه کیرتو بیرون بکش ..من با پرهام کار دارم .. پردیس دوست داشت که من از روبرو طوری تو کوسش آب بریزم که آبم جذب بدنش شه .. بابا این کارو واسه دخترش انجام داد یعنی رفت کنار تا من از روبرو تو کوس خواهرم خالی کنم .بابا تلنگش در اومده بود و رفت یه گوشه ای کنار مادر ولو شد . مامان که صحنه سکس من و پردیس رو می دید دوباره وسوسه شد و افتاد به جون بابا . به پدر گفت که زیر دراز بکشه و اون بیاد روش .-چرا این جوری پروین . -واسه این که الان پرهام جون که از رو کوس خواهرش بلند شد بیاد و کون منو بگاد . وقتی صدای مامانو می شنیدم نزدیک بود بزنم تو سرم و بگم وای من دیگه هلاک شدم . یک شبه که نمیشه خود کشی کرد . من و پردیس بغل تو بغل کرده و کوس تنگش یه بار دیگه کیرمو داغ کرد و تا می تونستم تو کوس کوچولو و نقلی آبجی دوست داشتنی خودم خالی کردم . از اون جا به اشاره مامان رفتم طرفش . کیرمو اول کردم تو دهن پروین جون تا واسم ساک بزنه و شقش کنه . تا شق شد از ترس این که نخوابه کردمش تو کون مامان .. راحت رفت تو کونش . ولی بازم اون چسبندگی کون و سوراخ و حفره  تنگش در هر شرایطی از کوس تنگ تره .. -مامان چقدر کون با صفا و با حالی داری بابا به حرف اومد و گفت ای پسر این جاده ای رو که تو حالا داری ازش رد میشی این قدر اومدیم و رفتیم این قدر اومدیم و رفتیم که دیگه با وجب به وجب گذر گاههاش آشناییم .. -پدر جون طوری حرف می زنی که انگار داری از یه جاده کوهستانی حرف می زنی -عزیزم این یه مثاله ..قدر این کونو بدون پرهام جون . بعد از من به تو می رسه -بابا جون عمرت 120 سال . اولا که سایه ات تا سالهای سال رو سر ما بمونه از طرفی مگه این کون الان هم بهم نرسیده ؟/؟  همون که در بود خودت میذاری از مال و اموالت استفاده کنیم یه دنیا ارزش داره . به خاطر همین شخصیت و درک بالاته که خیلی دوستت دارم نوکرتم بابایی . پردیس هم اومد طرف ما و چهار تایی همدیگه رو بغل زدیم . دوروز بعد روز خوبی برامون بود . پردیس گفت علائم  قبل از پریود داره و تا چند ساعت دیگه پریود میشه . حکم حبس ابد برای شوهر خواهرم اومد . با پارتی از اعدام نجات پیدا کرد .  البته دیگه نمیشد گفت شوهر خواهر چون در همون روز حکم طلاق پردیس و شوهرش صادرشد . چهار تایی مون دور هم نشسته بودیم و گل می گفتیم و گل می شنیدیم .. پردیس گفت به مناسبت این روز باشکوه و پر شکوه یه پیشنها د دارم . می خوام که خوشبختی این خونواده خوشبخت تکمیل شه . از اونجایی که تا چند ساعت دیگه احتمالا پریود میشم یه جشن سکس چهار نفره راه بندازیم که کوس من بد جوری به خارش افتاده .. -دخترم کاملا با تو هم عقیده ام معلومه که دختر مامانتی ... پایان .. نویسنده .. ایرانی .........با تشکر از آره داداش گلم در خصوص انتشار ضربتی و سریع متن حسود هرگز نیاسود در سایت لوتی ,  از آنجایی که از 19 ماه رمضان به مدت چند روز این سایت بسته خواهد بود در خصوص داستان فقط یک مرد 81 این نکته را عنوان کنم که یکی دو سطر در اوایل این داستان را به خاطر هماهنگ بودن با 20 قسمت قبل تغییر داده ام اگر قبلا کپی کرده ای این اصلاح  را در نظر بگیر. درضمن کلمه هوس در کرسی داغ هوس اشتباها با(ح) نوشته شده است .
 پرتلاش , شکیبا و موفق باشی ...ایرانی 

4 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام ایرانی عزیز و امیر عزیز
عالی بود
واقعا خسته نباشید

ایرانی گفت...

سپاسگزارم از شما دوست خوب و آشنا . شاد و سربلند باشید ...ایرانی

رضا بمب گفت...

♥THE BEST♥

ایرانی گفت...

متشکرم آقا رضای خوب و مهربان ...ایرانی

 

ابزار وبمستر