ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانم مهندس قسمت سی و ششم

بلوزمو که از دو طرف شونه ها و سر شونه هام آویزون شده بود انداخت یه طرفی -بهروز بس کن . بهت میگم نکن . با دستم صورتشو عقب می دادم و نمیذاشتم دهنشو به سینه هام نزدیک کنه ولی اون دست بر دار نبود و ول نمی کرد . با یه دست یواش یواش و با حوصله خودشو لخت کرد . منم دیدم که موقتا دست از من بر داشته کارش نداشتم ولی وقتی که با یه شورت روبروی من قرار گرفت و دودستی شونه هامو محکم رو تشک چسبوند فهمیدم که باید منتظر بر نامه ای باشم و تا امشب منو نگاد ول کن قضیه نیست . بازم مقاومت می کردم و اون حریص تر می شد . اولش یه خورده مدارا می کرد ولی با ادامه مقاومت من عصبانیت و خشم بیشتری رو در چهره اش می دیدم . می خواست به زور منو ببوسه . خودشو انداخت رو من زورش زیاد بود . هرچه بود یه مرد بود . لبشو گذاشت رو لبای من و منم با این که لبامو به هم بسته بودم اون همون لبای قفل شده رو می بوسید و پیام تنفر منو پشم کوس بی پشمم حساب نکرد . حرصم گرفته بود . خودشو طوری رو من انداخته بود که کیر داخل شورتش به کوس داخل شورتم چسبیده و خودشو طوری رو کوسم حرکت می داد که کیر مثل یه غلتک روی کوس عمل می کرد .-نههههههه بهرررررروز نکن . این کارو با من نکن .. -چرا باید بدونی و بفهمی که چی می خوای و این کیر بهروزه که می تونه حالتو جا بیاره . روشنک تو که دختر نیستی این همه حرص و جوش می زنی اگه دختر بودی چیکار می کردی . تو همون حالت سکس و هوس در یه لحظه که دیدم دستشو از رو شونه هام ور داشته دستمو بالا آورده خواستم که بذارم زیر گوشش که دستمو رو هوا گرفت . -خوشم میاد که عصبانی میشی . اون دخترایی که عصبی میشن و بعد رام میشن یه حال خاصی به آدم میده که نگو و نپرس . تو اگه یه مرد بودی می فهمیدی که من چی دارم میگم . خیلی خوشم میومد وقتی کیرشو از همون شورت به کوس داخل شورتم فشارش داده و با حرکتای خودش بهم حال می داد ولی چیزی نمی گفتم -روشنک ببینم شورتمو خیس کردی رفتی . پس چیه این دختر . اگه اسمش هوس نیست پس چیه . -برو گمشو نذار بیشتر از اینا نسبت بهت بی احترامی کنم . -اگه برم گم شم خودت راه میفتی دنبالم .اون وقت من دیگه بر نمی گردما . بهت گفته باشم . متوجه باش که به این سادگیها منو از دست ندی . دختره لجباز چرا باورت نمیشه که من دوستت دارم . می خوامت . ازچی می ترسی . می دونم . اخلاق سپیده رو می دونم . حتما یه حرفایی بهت زده که درت اثر کرده . -من کاری به این ندارم که دیگران چی میگن . من یه حرفای خودتو و کارات کار دارم . من به خوبی متوجه ام که توفکر و عقیده ات چیه . آدم خیلی منحرفی هستی . اگه یه دختر بکارتشو از دست داده باشه و یه زن شده باشه برات ارزششو نداره . تو به زن و دختر فقط از این دیدگاه که چطور می تونی در اختیارشون داشته باشی نگاه می کنی و دیگه هیچی برات ارزشی نداره . -ببین عزیزم آدم در عصبانیت یه چیزایی میگه . یه چیزایی که عرف جامعه ما شده . حالا کاری به درست یا غلط بودنش ندارم . من ازت معذرت میخوام اگه فکر می کنی من ازت سوءاستفاده کرده یا میخوام بکنم باشه حرفی ندارم . اگه این جوری متوجه میشی که چقدر بهت علاقه دارم باشه ولت می کنم . منو ببخش روشنک . حس کردم تو هم مثل من هوس داری . حس کردم با این کارم می تونم خوشحالت کنم .. واسم خیلی سخت بود تشخیص این حرفش که آیا درست و صادقانه میگه یا نه . زنا خیلی راحت گول میخورن و مردا خیلی راحت به هدفشون می رسن . مردا هوسبازن و زنا عاشق پیشه .. نه این که هوسباز نباشن ولی بیشتر وقتاعشق و صداقتو به هوس ترجیح می دن و عشق رو پایه هوس میدونن . نمی دونستم چه عکس العملی نشون بدم . اینجارو مجبور شدم تو چشای بهروز نگاه کرده و با زبون بی زبونی حالیش کنم که می تونه نره و به کارش ادامه بده . خودشو بهم نزدیک کرد و این بار لبامو واسش باز کردم . دیگه  اونو پس نزدم . ازخودم نروندمش . بوسه داغ اون و حرکت لبهای بهروز روی لبان من داغی هوس منو دوچندان کرده بود . کیرشم با همون پوشش شورت رو کوس من قرار گرفته بود -نهههههه بهرور بهروز منو ببوس .. محکم تر .. لبامو میک بزن .. نوازشم کن بگو دوستم داری .. می دونم که نداری منو به خاطر هوس می خوای .. -این طور نیست . روشنک تو با بقیه فرق می کنی یه غرور خاصی در تو وجود داره که در بقیه نیست .. -اوخخخخ بهروز . فقط از من بگو .. تو می خوای با همه بقیه ها باشی و منو با اونا مقایسه کنی و بگی که از همه شون بالاتر و بر ترم ؟/؟ در حق من بی انصافی نکن .. شورت بهروز رو داغ داغ کرده بود م . فکر نمی کردم تا این حد اونو سست و حشریش کنم که راضی باشه چند قدم عقب بره و یا کلا واسه تعارف هم که شده بگه حاضره سکس نکنه . اگه من قبول می کردم اونم مجبور بود کنار بکشه ولی همین  زرنگی اونو می رسوند . دلم می خواست که بهروز صادق بوده باشه .. تونسته باشم با این اخلاق و رفتار خودم رو اون اثر کرده و بسازمش . .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

مرتضی گفت...

درود به ایرانی عزیز
ممنون و خسته نباشی

ایرانی گفت...

برتو هم درود مرتضی خان نازنین ! روز و شبت خوش ..ایرانی

 

ابزار وبمستر