باز هم سلام

باز هم سلام به گرمی عشق و محبتی که دلها ی پاک را به هم پیوند می دهد تا در خانه عشق و دوستی ها و نیاز ها خالصانه از خود و خواسته های خود بگوییم . از عشق از هوس از آنچه که خمیر مایه آدمی بر آن اساس شکل گرفته و کسی نمی تواند منکر آن شود منکر نیاز هایی جسمی و روحی که انسان را به زندگی پیوند می دهد و روابط او را با دیگر انسانها بر اساس آن تعیین می نماید . دراین رهگذر  باور ها هنجار ها و اخلاقهای نیک و پسندیده را نباید فراموش کرد . زندگی انسانها چون نمایشنامه ایست که هر کس در آن نقشی دارد نقشی واقعی بر گرفته از حقیتی انسانی . دریک نمایشنامه بازیگر می داند که در چه صحنه ای ایفای نقش می کند با چه کسانی باید گفتگو کند . بیگانه و آشنا کیست . در نمایشنامه زندگی هم همین شرایط را داریم . خوشحالم که می توانم در کنار نوشته های سکسی از عشق و ایمان و دلبستگی انسانها بگویم . از قلبهایی که برای هم و به عشق هم می تپد و از نیاز هایی که نمی توان فراموششان نمود . کاش  همه می توانستند به نوعی اخلاق در سکس را رعایت کنند . صرف نظر از هر جنس و مذهب و مسلکی . . این ایام هم گذشت . امیدوارم عزاداری شما شیعیان پذیرفته درگاه حق بلند مرتبه باشد . اما آنچه گفتنی تر به نظر می رسد این است که اگر ما امروز در سوگ امام بزرگوارمان می نشینیم تنها به این دلیل است که نمادی از حق و راهنما ی خود را از دست داده ایم . چون مرگ حق است هرچند که شیر مرد اسلام نا جوانمردانه به دیار باقی شتافت ولی او با شهادت خود به سعادت رسید . در سوگ  علی اشک می ریزیم چون که نمادی از یاور محرومان را از دست داده ایم .. مردخدا را .. اما این را نباید فراموش کنیم که روز هایی که از آن به عنوان ایام عزا و ایام سوگواری مولای بزرگوارمان یاد می شود با شکوه ترین و ارزشمند ترین روز های نزد خداوند است . شب قدر را معمولا بیست و سوم ماه مبارک رمضان می دانند . اما شایسته آن می بود که حداقل بعد از شهادت آن بزرگوار در بیست و یکم ماه رمضان , چند روز بعد آن را به حرمت قرآن مجید این کلام پروردگار جشن می گرفتیم . تعجب نکنید .. جشن .. به خاطر نزول همان قرآنی که علی به خاطر آن به شهادت رسید . شبهای قدر را باید جشن گرفت . شبهای نزول قرآن را,  شبهای عزیزی که خداوند حتی سرنوشت انسانها را با اراده و خواستشان تغییر می دهد . و من علاوه بر تسلیت شهادت آن بزرگ مرد تاریخ , گذر از این شبهای پر شکوه قدر را که جز شبهای شادمانی و سرور نمی باشد به همه مسلمین جهان تبریک و تهنیت عرض نموده امیدوارم که از این شبهای شادی و نشاط نهایت استفاده را کرده باشید . این ایامی را که  با آثارمان در کنارتان نبودیم دلها و اندیشه هایمان با شما بود .. از تبریک و تسلیت های دیگر که چه عرض کنم به مدال آوری ورزشکاران در المپیک باید تبریک گفت و به خاطر کشته شدن بسیاری از هموطنان عزیز در جریان زلزله آذربایجان تسلیت که امیدوارم هر چه زودتر به وضعیت آنان رسیدگی شود . از خدا می خواهیم که به باز ماندگان عزیز این از دست رفتگان صبر جزیل عنایت فرماید هرچند که گفتنش خیلی آسان است .. دیگه چی بگم همش که نمیشه از سکس و از عشق گفت . درهرحال دلم خیلی براتون تنگ شده بود برای شما نظر ندهنده ها و چند تا نظر دهنده که چند روزی قبل از ماه رمضان ,  نظرات خیلی از یاران همیشگی ,  رفته بودند پیشواز و روزه گرفته بودند . خیلی دوست دارم بیشتر از اینا داستان منتشر کنم ولی خب  نوشتن داستانهای جدید وحساس بودن رو انتخاب واژه ها و مبارزه با تکرار ها  وقت می گیره . با همه اینها وقتی بیشتر متوجه سرعت خودم میشم که می بینم گاهی اوقات از کپی کنندگان و خوانندگان هم جلو می زنم . این یک ماهی هم  که وضعیت کار و خواب و خوراک و فرصت نویسندگی یه جوری شده بود .  درهر حال من و مدیریت محترم امیر گل و دوست داشتنی تمام سعی خودمونو برای رضایت شما به کار می گیریم  . می خواستم بازم حرفای تکراری بزنم و بگم که اگه یکی در حق شما نامردی و بدی کرد شما تا اونجایی که می تونین بهش محبت کنین و واسش مایه نیاین ولی وقتی که مثل کفار صدر اسلام اصلاح پذیر نبود و بازم شیطنت کرد و خواست که جامعه رو آلوده کنه باید گردنشو قطع کرد . البته این قطع کردن رو به عنوان یک تشبیه درجهت  ریشه کنی آثار سوء این شخص و نمونه های آن ذکر کردم .  همه شما رو به خدای بزرگ می سپارم . این شما و اینم داستانهای درهم بنده .. شاد و شاد و شاد باشید .... ایرانی