ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 61

حالا آریا پری جونتو فراموش کردی ؟/؟ دیگه سراغ ما رو نمی گیری . این آرمان جون چقدر خبر تو رو می گیره . میگه هیشکی مثل نوه گلم آریا نمی تونه شطرنج بازی کنه . بهش حال میدی . منم بهش میگم هیشکی مثل آریا نمی تونه از اون کارا بکنه -پری جون . چرا ناراحتش می کنی ؟/؟ -نه اتفاقا خوشحال هم میشه . آریا از وجود خودشه . از رگ و ریشه خودشه . واسه چی ناراحت شه . عشق می کنه . حال می کنه . همونجوری که من از بودن با تو حال می کنم . می دونی که چقدر دوستت دارم . بیا باهات حرف دارم با هم مشورت کنیم . تو گل سر سبد این مجلسی . وکیل پدر بزرگتی . همه کاره منی . پری به قربونت . چند روز دیگه مجلس 36 ساعته داریم . باید هم فکری کنیم چیکار کنیم . 12 ساعت اولشو که هر کی اومد خب باید بمونه ولی اون 24 ساعت بعدیش .. -پری جون خانوما که همه شون می مونن . چون دیگه اونا اکثرا زیر کار قرار دارن و وقتی هم که آبشون نخواد بیاد دیگه نمیاد . ولی مردا رو بگو که اگه تند تند خالی کنن بازم دو سه قطره ای هست که بریزن و اون وقت سردرد و سرگیجه و .. -واسه همینه که باید یه خورده همه هوای همو داشته باشن یه خورده از این مجلسو اختصاص بدن به این که با هم حرف بزنن . درددل کنن . معاشقه کنند و بعدش سکس . این جوری بیشتر با احساسات هم آشنا میشن -مگه می خوان ازدواج کنن ؟/؟ -خب هول هولکی به آدم اون جوری که باید مزه نمیده و یه سری هم می بینی نمی رسن که از سر و کول هم بالا برن . در هر حال یه عده ای هم نمی تونن یه توجیهی واسه بچه هاشون داشته باشن و به نظرمن بعد از نصف روز نصفشون میرن .. حالا که پشت تلفن نمیشه این قدر حرف زد . پاشدم رفتم خونه پری جون . طبق معمول وقتی که منو می دید خودشو خیلی خوشگل کرده بود . زیباتر از اونی که تصورشو می کردم . هر بار با یه چهره جدیدی میومد . واقعا جوونی بهش میومد و میومد که جوون شده باشه . کیر نوه اش حسابی سر حالش کرده بود . باهم رفتیم رختخواب واونم درجا کونشو گذاشت رو کیرم و این بار سوراخ کونشو هدف کیرم قرار داد .. -پری جون اشتباهی نرفت ؟/؟ -نه عشق من عزیز دلم حالتو بکن .. کوس من چند روز واست چشم انتظاری کشیده این چند ساعت هم روش .. به نظرم میومد کون پری تنگ تر شده . شاید از بس خوشگل تر به نظر می رسید من این طور تصور می کردم . اون قشنگ ترین و هوس انگیز ترین مامان بزرگ دنیا بود . البته به تصور من که داشتم صورت خوشگلشو می دیدم و اونو می گاییدم . دیگه از این که آرمان جون سر برسه و کیر منو داخل سوراخ زنش یعنی مامان بزرگم ببینه هراسی نداشتم و خجالت نمی کشیدم . وقتی کیرم تمام فضای اون سوراخ پری جونو طی می کرد وبه عقب بر می گشت و دوباره می رفت تا نزدیکای ته کونش دلم می خواست فریاد بکشم و بگم که آریا انگاری داره یه کون بیست ساله رو میگاد . .. نتونستم دیگه صبر کنم که به کوسش برسم همونجا تو کونش خالی کردم و اونم در جا خودشو پایین تر کشید و کوسشو رو سر کیرم قرار داد -پری جون باورم نمیشه این کوسته ؟/؟ واقعا کوس خودته ؟/؟ پس چرا این قدر تنگ نشون میده .. ظاهرا باید یه چیزی خورده باشه .. یه دارویی یا یه مالیدنی .. -راستشو بگو پری خوشگله ؟/؟ -یعنی من این قدر گشاد بودم ؟/؟ -نه ولی یه خورده تعجب می کنم . تو فشارت بالاست و.. -غصه نخور اون چیزی که منو زود می کشه نگاییده شدنه . -خودم می گامت . .کمرشو داشتم و خودمو از پایین می زدم به کوس پری خوشگله ام . اون قدر گاییدم و گاییدمش تا از حال رفت و منم تو کوسش خالی کردم .. دو روز مونده بود به مجلس سکس خانوادگی .. داشتم از خیابون رد می شدم که دیدم یه مزدا سواری جلو پام تر مز زد . وای این دیگه کیه حتما یکی از اون زنایی که میخواد اونو بگام عجب گیری افتادم .. نه این راننده اش مرد بود . اتفاقا اینم یه عینک دودی داشت و شیک و پیک کرده .. -بیا بالا سوار شو . بهت میگم بیا بالا .. -من شما رو نمی شناسم .. عینکشو برداشت و گفت حق داری که نشناسی من صفر پسردایی باباتم دیگه .. شناختمش خیلی جوون تر از بابا بود ولی اون دفعه که تو محفل لخت دیدمش انگار پیر تر نشون می داد .. -دستم به دامنت آریا جون . من و دوستام قراره هفته دیگه بریم اروپا رو بگردیم -خب از دست من چه کاری بر میاد قرار نیست که من باشما بگردم -نه ولی فروغ اجازه نمیده .. -خانوم شما ؟/؟-آره خودش از اون بد جنساست . میگه شما مردا برین کیف و حالتونو بکنین ما زنا هیچ .. میگم آخه بقیه هیشکدوم که خانوماشونو نمی برن که من ببرم گوشش به این حرفا بدهکار نیست . آبروم رفته .. -من چه کاری از دستم بر میاد .-خلاصه کنم اون میگه اگه آریا رو برام جور کنی که باهام حال کنه من رضایت میدم . -نمی دونم چی بگم . این دفعه اول جلسه ما مردا باید نقاب بذاریم زنا ما رو پیدا کنند . یعنی انتخاب کنند . ولی اگه روز دوم اونجا بمونه شاید بشه یه کاریش کرد .. صفر فقط گریه نکرده بود که اشکشم داشت در میومد . -اون میگه من میخوام بدون استرس و با تمرکز و تمام حس و وجود برم زیر کیر آریا .. سرشو انداخت پایین و گفت بیا و این برادری رو در حق من بکن و الان بریم خونه مون و یه حالی به این فروغ من بده و .. -این بر خلاف مقررات و قوانینه . اگه کسی گزارش بده و شکایت کنه ؟/؟ -کی میخواد شکایت کنه شاکی خود من باید باشم که دارم تو رو تشویق می کنم .. -مطمئن باشم که این یک پاپوش نیست ؟/؟ از جیبش یه مشت تراول در آورد و گفت این پونصد تومنه گذاشت تو جیبم .. سکوت کردم و پونصد هزار تومن دیگه هم داد .یه خورده با خودم فکر کردم و گفتم خب اصلا چه لزومی داره بر علیه من پاپوش درست کنن . سر و صورتمو ماچ کرد و منم دیگه چی می گفتم فامیل بود و دلم سوخت  و باهم رفتیم طرف منزلش .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی .....آره داداش عزیز و دوست داشتنی ! داستان خانم مهندس که  انتشارش در سایت لوتی را شروع کرده ای تا قسمت سیزدهم آن را نویسنده اش من نمی باشم و بنده به خواهش دوستان این افتخار  را داشته ام که از قسمت چهاردهم به بعد آن را به نویسندگی خود ادامه داده و این تنها داستانی می باشد که به خاطر تقاضای مکرر دوستان این جسارت را نموده که نوشته استاد محترم وعزیزوخوش قلمی  که نامش را نمی دانم و شناختی هم از او ندارم ادامه دهم . هرچند بعد ها متوجه شدم که قسمت 14 و 15 آن هم وجود داشته . بااین حساب  اشاره  به نام من از قسمت چهاردهم به بعد صحیح می باشد . درنهایت از زحمات شما ومسئولین محترم سایت لوتی وامیر عزیز وبالاخره خوانندگان صبور و دوست داشتنی وفهیم  سایت امیرسکسی ولوتی  که وقت گرانبهایشان را به مطالعه آثار بنده اختصاص می دهند بی نهایت سپاسگزارم . پاینده ,پایدار وپیروز باشید ...ایرانی

15 نظرات:

ایرانی گفت...

آره داداش نازنین و عزیز ! تا صداش درنیومده این اشتباه رو اصلاح کن . داستان خانم مهندس رو که در سایت ما منتشر شده تا قسمت سیزدهم را من ننوشتم و این تنها داستان دنباله داری بوده که به خواهش دوستان از قسمت چهار دهم آن را به نویسندگی خودم ادامه داده ام . هرچند بعدا متوجه شدم چهارده و پانزده آن هم در جای دیگر منتشر شده . پس با این حساب آن چه در وبلاگ امیر سکسی منتشر شده از قسمت چهاردهم نویسنده اش من می باشم و نویسنده قسمتهای ابتدایی آن عزیزیست که نامش را نمی دانم و نمی شناسم . هرجا هست به سلامت باشد و امیدوارم این جسارت مرا ببخشاید . همگی شاد باشید ..ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش گرامی ! در اثر عجله ای که واسه رفع سوءتفاهم پیش اومده درمورد مسئله قسمتهای اول داستان خانم مهندس , یادم رفته بود یه تشکر درست وحسابی ازت بکنم که به نام من دو تا تاپیک داستانهای دنباله دار و تک قسمتی در سایت لوتی بازکردی . فقط این یادت باشه در کنار کاربران فهمیم و بادرک و خوانندگان بسیار منطقی و شایسته ای که سایت لوتی داره مثل هر جای دیگه انگشت شماری حسود هم دیده میشن که نمی تونن موفقیتهای دیگران را ببینند و ممکنه در نظرات هم بهانه جویی هایی داشته باشند که اینها دردشون از جای دیگه ای بوده و نه در نزد دوست جایگاهی دارند و نه در نزد غیر دوست . قاطعانه به فعالیتت ادامه بده . اگرهم درمورد داستانها سوالی داشتی تا آنجایی که به خاطر داشته باشم پاسخگویت خواهم بود . کاری به بهانه جویان بی منطق نداشته باش فقط تا هنگامی که کلامی رکیک بر زبان نمی آورند با احترام پاسخشان را بده . هستند انسانهایی که فرشته صفت نیستند اما شیطان هم آنها را به خانه خود راه نمی دهد پس هرگز به خاطر آن انسانها خود را ناراحت نکن . نام کسی را نمی آورم به آن امید که شاید بازهم جای امیدی باشد که بیدارگردد . آره داداش خوبم موفق باشی ..ایرانی

دلفین گفت...

داداش گلم بزودی میام دلم واسه داستانهات تنگ شده برای خودت بیشتر

m گفت...

درود به داداش گلم ایرانی ( قلم طلا )
دوست بزرگوارم از اینکه سری به تاپیک های خودت زدی خوشنود شدم و پیش خودم هم فکر می کنم کار درستی را شروع کردم حال تصمیم با دوستان نازنینی هست که می بینند تا چه قبول افتد و چه در نظر آید .
در مورد چند قسنت اول خانم مهندس ،همانگونه که در انتهای داستان هر کی به هرکی 61 خودتون اشاره کرده بودید بنده در عین امانت داری مطلب را با رنگ متفاوت و درشتر های لایتش کردم تا دوستان متوجه موضوع و صداقت گردانندگان سایت امیر سکسی بشوند اگر هم من را در مورد تاپیک خودت راهنمایی کنی سپاس گزار میشوم ببخصوص در مورد ترتیب و سرعت آپ کردن داستان ها که خیلی به مشاوره نیازمندم .
با عشق : آره داداش

ایرانی گفت...

باسلامی دیگر خدمت آره داداش نازنین و پرتلاش ! شما در امر انتخاب داستانها استادی و آن بسته به سلیقه شما و خوانندگان گرامی دارد که از کدام یک از آنها زودتر استفاده نمایی . از آنجایی که من به ترکیب واژگان و جمله نویسی اهمیت داده و به درس املا یا همون دیکته هم علاقه زیادی داشته ام از این بابت مشکل زیادی ندارم . به جز چند داستان اولیه ام که در لابه لای نوشته ها علاوه بر لحن محاوره ای و خودمانی از جملاتی ادبی و نوشتاری هم استفاده کرده ام که لای مطالب و سوژه ها محو می شودوانگشت شمار بوده بقیه نوشته هایم کاملا خودمانی می باشد . حدود 1500 تکه نوشته به صورت تک قسمتی و دنباله دار در یک سال و نیم اخیر داشته ام که چند صد تکه از آن به طور پراکنده در سایت لوتی منتشر گردیده درهر حال از هرجا شروع و اقدام کنی مسئله ای نیست . بعضی از داستانها ویژگی خاصی دارند . ولی سلیقه ها متفاوت است . در زمینه های مختلف داستانهای مختلف نوشته شده و حالا دقیقا نمی دونم تا چه حد در آن سایت به کاربران مجوز انتشار می دهند ولی اگر به سرعت آپ کردن بیفزایی بهتر خواهدبود . همان گونه که گفتم هر داستان ویژگی خاص خودش را دارد حتی عاشقانه های آن و امیدوارم که از این به بعد باز هم فرصت مطالعه داشته باشی .من فعلا خداحافظی می کنم . واسه این که نمی خوام خوانندگان رو برای داستانهای امشب منتظر بذارم شاید دوباره یه چیزایی نوشتم . شبت خوش ..ایرانی

ایرانی گفت...

خوشحال میشم دلفین عزیز . همین الان پاسخ اون پیامتو دادم . سالم و سر حال باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش گل دوباره اومدم . کجا بودیم ..درمورد چگونگی و یا تعداد انتشار ..اگر محدودیت خاصی داری من می تونم یه بررسی کنم و اونایی رو که حس می کنم شاید کشش بیشتری داشته باشه اسم ببرم هر چند تو خودت استاد فن هستی و سلیقه خواننده ها راهم باید در نظر بگیری . مثلا یکی از خواننده ها ی لوتی در لابه لای داستانهای من داستان سکس پدر با دختر رومی خواست . دراین زمینه زیاد داستان نوشتم و حتی چند تاشو لوتی هم گذاشته ولی آخرین تک قسمتی بابا می دونم چی می خوای و آخرین دنباله دار بابا تقسیم بر سه می باشد ...البته چه خوب می شد و میشه که همه دوستان و همکاران و کاربران در کنار هم بدون هیچ غرض ورزی و در نهایت همکاری و دوستی با هم مشغول کار و فعالیتشان باشند اما در این راه حسادتها زیاد است . گاه انتقاداتی می شود که بیشتر شبیه به یک بهانه جوییست . باید همه اینها را پذیرفت و به همه احترام گذاشت . شاید باور نکنی ولی من اگر بخوام برای هر داستانم و گاه هر جمله آن توضیحی بنویسم دوبرابر خود داستان می شود . بعضی وقتها یک ویرگول یا یک نقطه معنای جمله ای را برعکس کرده یا تغییر می دهد . در هر حال ازت ممنونم که در این زمینه تلاش می کنی . خود من همان طور که قبلا گفته ام به خاطر مرام و خصلتی که دارم و از اول در همین سایت بوده ام ترجیح می دهم که درهمین جا فعالیت کنم . مهم من نیستم . مهم آثار من است که افتخار می کنم که فارسی زبانانی هم باشند که وقت گرانبهای خود را به مطالعه آن اختصاص می دهند . تا می توانی دیگران را دوست بدار حتی اگر لجبازی کنند . بالاخره زمانی خواهد رسید که آنها هم دوستت بدارند . آره داداش زحمتکش بازهم اگه سوالی بود تا جایی که ذهنم یاری بده من در خدمتم . حالا حتی اسم خیلی از داستانهام یادم نیست ولی با یه نگاه و یکی دو خط اولشو خوندن می تونم درجا بفهمم در چه زمینه ایه و اگه پرسشهایی داشتی بازم در خدمتم . موفق , موفق و باز هم موفق باشی ...ایرانی

m گفت...

با درود به داداش گلم ایرانی قلم طلای نازنین
از اینکه مرا راهنمایی نمایی و در مورد سلیقه خودت در مورد داستان ها برای آپ کردن بنویسی سپاسگزار می شوم
راستی می دانی دوستی من و کینگ از کجا شروع شد ؟ من بخاطر ننوشتن نام نویسنده و منبع بهش اعتراض کردم و این مکاتبه در پیام خصوصی پایه دوستی ما شد ، و در حال حاضر سعی میکنم از راهنمایی های شما و سایر نیک اندیشان به نحو احسن استفاده خواهم کرد
سرعت آپ نمودن مطالب را هم بالا خواهم برد
به دیده منت
با آرزوی بهترین ها برای تمامی نیک اندیشان از جمله شما و امیر عزیز
با عشق : آره داداش

m گفت...

با درود به داداش گلم ایرانی قلم طلای نازنین
از اینکه مرا راهنمایی نمایی و در مورد سلیقه خودت در مورد داستان ها برای آپ کردن بنویسی سپاسگزار می شوم
راستی می دانی دوستی من و کینگ از کجا شروع شد ؟ من بخاطر ننوشتن نام نویسنده و منبع بهش اعتراض کردم و این مکاتبه در پیام خصوصی پایه دوستی ما شد ، و در حال حاضر سعی میکنم از راهنمایی های شما و سایر نیک اندیشان به نحو احسن استفاده خواهم کرد
سرعت آپ نمودن مطالب را هم بالا خواهم برد
به دیده منت
با آرزوی بهترین ها برای تمامی نیک اندیشان از جمله شما و امیر عزیز
با عشق : آره داداش

ایرانی گفت...

آره داداش گلم من روزی چند بار به سایت لوتی سر می زنم و از زحماتی که در این مورد می کشی بازدید نموده و ازت ممنونم . در هر حال هر داستان سوژه خاص خودش را دارد و داستانهای یک سال و نیم اخیر سایت همه جدید هستند و حتی اگر به چند ماه قبل هم بر گردی باز هم داستانهایی هستند که من نویسنده تعجب می کنم چطور از خواننده ها جلو زدم . یعنی شاید خیلی از داستانها رو خواننده ها وقت نکردن که بخونن ولی ما چون رو به جلو هستیم برای همین وقت نمی کنیم پشت سر خودمونو نگاه کنیم . خلاصه کلام این که ممکنه داستانهایی در میان داستانهای چند ماه قبل باشند که از خیلی داستانهای فعلی هم پر آب و تاب تر نوشته شده باشند و این دیگه بسته به سلیقه خودت داره که از کدومشون استفاده کنی . در مورد بابا از این که به در خواست شهلا خانوم توجه کردی ممنونم . بازم اگه سوالی داشتی و در مورد داستان و سوژه های خاص من می تونم عنوان داستانهارو ببینم و دوخطشو بخونم دیگه نوشته خودمه می دونم در چه موردی نوشته شده . سر فرصت چند تایی رو که خودم حس می کنم شاید گیرایی بهتر و بیشتری داشته باشه برات می نویسم و معرفی می کنم . در هر حال تو صاحب اختیاری و ممنونم از این که به وبلاگ امیر سکسی هم اشاره می کنی . امیر سر ور ماست . دوست و برادر عزیز ماست . وقتی که تمام سایتها در بند نوشته هام نبودند اون به من بها داد و لطف و محبت اون فراموشم نمیشه و با تمام احترامی که برای همه سایتها قائلم همیشه به امیر عزیزو این سایت وفادار مونده و تا زمانی که اون بخواد و این سایت پا بر جا باشه همین جا فعالیت می کنم و از دوستان زحمتکشی چون تو که هوامودارند و نوشته های مرا در سایتهای دیگر منتشر می کنند بی نهایت سپاسگزارم . آره داداش گلم دست گلت درد نکنه . موفق باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش خوبم از این که از داستانهای عاشقانه هم استفاده می کنی به سلیقه ات آفرین میگم . البته اینو هم می دونم که خودتم باید فرصت آپ کردن و کنترل داشته باشی ولی در یک مورد یک داستانیه به نام می خواهم زنده بمانی که از یک سبک خاص استفاده کردم . این داستان را دوبار نوشتم . یکبار به صورت عاشقانه عاشقانه و بار دیگر به صورت عاشقانه سکسی . کاراکتر ها یا قهرمانان و سوژه همونه و تا 60 یا 70 درصد داستان شبیه همه و اون سی چهل در صد آخر در دو مسیر جداگانه داستان رو ادامه دادم . در راهنمای حروف بندی داستانها در کنار عنوان یکی نوشتم ع و در کنار دیگری ع س . یعنی عشقی سکسی . سوژه اش هم به نظرم بد نیست . اینم یه شیوه خاصیه که می تونی به طور کامل از هر 2دو داستان استفاده کنی . نوشتن این جور داستانها به دوسبک اونم تا دوسوم راه کاملا مشابه یه خورده فرصت و تمرکز می خواد .خسته نباشی آره داداش عزیزم . شب و روزت خوش..ایرانی

m گفت...

درودی دگر بار به داداش گلم ( ایرانی قلم طلا ):
از اینکه نظرات خودت را برام می نوسی احساس خوبی دارم و با روحیه بهتری کارم را دنبال می کنم چشم به زودی می خواهم زنده بمانی ع س را شروع می کنم آپ کردن .
موفق و شاد و سر بلند و پیروز باشی
با عشق : آره داداش

ایرانی گفت...

با تشکر از آره داداش گل ! داستان می خواهم زنده بمانی ع س رو در سایت لوتی دیدم . دستت درد نکنه . دوسوم اول اون با می خواهم زنده بمانی ع کاملا مشترکه و این یک تکنیک خاص بوده که در این دو تا داستان به کار گرفتم . موفق باشی ..ایرانی

ناشناس گفت...

باحال بود مطمئنم باحال ترم ميشه
جيبر

ایرانی گفت...

سپاسگزارم از نظرت جیبر عزیز و دوست داشتنی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر