ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 29

یاسر خان شما خیلی برادر با درک و شعوری هستین و با گذشت . امیدوارم از این اشتباهی که پیش اومده منو زیاد سرزنش نکنین -خواهر برای همه انسانها پیش میاد .. با خودش می گفت ای کاش که بازم پیش میومد و من می تونستم یه خورده از اون تن و بدن خوشگلتو می دیدم . -راستش یاسمین خانوم هم خیلی تعریف شما رو می کردند . خیلی خانوم و مکتبی و خوشگله -البته خواهر! زن در در جه اول ادب و نجابت و دینداریش شرطه -که همه اینا در یاسمین جون هست . یاسر با این که می دونست منیره شوهر نداره ولی می خواست یه جوری قضیه رو  پیش بکشه . -ببخشید آقاتونو امشب ندیدم . اونم می آوردین اینجا نکنه با مذهب زیاد سر خوش نیست . .-خدا رحمتش کنه . من حالا یه زن تنهام یه دوسالی میشه که عمرشو داده به شما -چه تاسف انگیز خواهر . امیدوارم خدا به شما صبر بده . یه زن تنها واقعا سخته .. در قانون اسلام زن بدون مرد و مرد بدون زن نمی تونه زندگی کنه -بله برادر به خاطر همین چیزاست که کامل ترین دینه در هر شرایطی با فساد های اجتماعی می جنگه و راه رو برای حل این مشکلو  باز کرده .. یه بار دیگه یه تکونی به چادرش داد و این بار یاسر دیگه خیره به سینه و شکم منیره نگاه می کرد و منیره هم زیاد تلاش نمی کرد که خودشو جمع کنه ولی بالاخره این کارو کرد . نفس یاسر بند اومده بود .. -برادر یاسر مثل این که یک بار دیگه باید از حق الناس خودتون گذشت کنین -خواهر منیره شرایط سخت شده اگه این مورد بازم بخواد تکرار شه قضیه گذشت جور دیگه ای در میاد . -یعنی من باید ببخشم برادر ؟/؟ .. منیره زده بود به هدف . پاسدار گیج شده بود . نمی دونست با این زن پیکار کنه .. وضعیت طوری بود که دیگه نمی تونستند بیشتر از این با هم حرف بزنند . یاسر وقتی که به طرف اتاق بر می گشت با خودش فکر می کرد که واقعا چه شیطان زیبا و خوش بدنیه این منیره .. شوهر هم نداره خیلی راحت میشه صیغه اش کرد . درسته که زنش یاسمین خیلی خوشگله و شایدم یه بیست سالی جوونتر از منیره باشه ولی هر کوسی یک ویژگی و تنوع خاص خودشو داره . کاش چادرش یه خورده پایین تر میومد . وقتی اون زیر سوتینی نبود حتما شورتی هم نبود . رفت و پیش عمار و نصرالله و ملا شریف و سلمان نشست . رفت تو عالم خودش و این که اون و منیره دارن با هم حال می کنند .. منیره منیره اگه تو رو تو بغل خودم بگیرم یه جوری بهت حال بدم که دیگه نخوای زیر هیچ کیر دیگه ای بری و صیغه کس دیگه ای بشی . فقط مال من باش . نمی ذارم هیشکی دیگه بهت نگاه چپ کنه . از اون طرف منیره رفت پیش زنا . پیش کبری و عالیه و سمیه و یاسمین و ربابه . سمیه که از همون اول باهاش خوب تا نکرده بود . ولی منیره کیف می کرد و با خودش می گفت آشغال کثافت خودت نمی دونی ولی شوهرتو گاییدم . اونم منو گایید . پس هر غلطی که میخوای بکنی بکن . اگه فکر کردی که می تونی به من ضد حال بزنی و منو از حال کردن بندازی کور خوندی . من خودم حال همه رو می گیرم و حال تو یکی رو هم می گیرم . آشغال عوضی . کبری رفت شش تا کتاب دعای تر جمه شده آورد و داد به دست خانوما یه صفحه ای رو باز کرد و گفت خانوما همه با هم این صفحه رو باز کنید به نوبت می خونیم و ادامه میدیم . اول عربی اونو می خونیم بعد ترجمه شو . هر پاراگرافی مال یک نفر و نفر بعدی حواسش به نفر قبلی باشه .. منیره یه خورده سختش بود . خوب بلد نبود عربی بخونه . -میشه ما فقط فارسی اونو بخونیم .. سمیه که خنده اش گرفته بود و دوست داشت منیره رو مسخره اش کنه گفت تو با این سنت سواد عربی نداری ؟/؟ -خواهر سمیه من اگه سنم زیاده ولی ظاهرم از تو جوونتر نشون میده . یک مسلمون که غیبت نمی کنه حتی در حضور دیگران . بقیه هم اومدند به کمک منیره و گفتند راست میگه سمیه جان غیبت حتما اون نیست که پشت سر یکی دیگه حرف بزنی . حالا منیره جان اگه آشنایی نداره این ما هستیم که باید  راهنماییش کنیم . سمیه لباشو از حرص می جوید . منیره واسه این که بیشتر حرصشو در بیاره گفت خواهر سمیه صلوات بفرست آدم موقع خشم خودشو کنترل کنه میگن فرشته های  خدا دور و برش می گردن و واسش دعا می کنن .. سمیه بیشتر لباشو گاز می گرفت . .. درهر حال منیره ترجمه خودشو خوند و دلش طاقت نمی آورد . به یه بهونه ای رفت بیرون . از کنار اتاق مردا رد می شد . ملا شریف هم که مدتی می شد تن و بدن لخت منیره رو ندیده بود یه لحظه متوجه شد که اون داره از روبرو رد میشه .. فوری به یه بهونه ای اومد بیرون -خواهر منیره مشکلی هست ؟/؟ چیزی که کم و کسر ندارین . -نه به لطف شما همه چی فراوونیه دستتون درد نکنه . خدا قبول کنه .. کبری با شوهرش در مورد منیره صحبت کرده بود و این که اگه میشه باید یه جورایی هوای این زنو داشت . از این نظر که براش یه کاری دست و پا کرده شه .. ملا شریف در مورد صیغه شدن منیره پرسیده بود ولی کبری اینجا رو سکوت کرده بود . چون خودش می خواست واسه منیره یه اقداماتی بکنه . این که از طرف ملا شریف هم اقداماتی صورت بگیره خودش بد نبود ولی از این هراس داشت که نکنه یه وقتی شوهرش هم هوس اونو بکنه . نمی تونست این یکی رو تحمل کنه ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

داداشی زیباترازهمیشه.پارسا

ایرانی گفت...

متشکرم پارسای گل ! چشات زیبا می بینه و زیبا می خونه ...ایرانی

 

ابزار وبمستر