ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بیشترازبی نهایت

فلورا دیوونه ام کردی اون از عروسی دیشبمون اینم از استراحت امروزمون -چی ؟/؟ نفهمیدم . آقا رو باش می خوای تو این طبیعت زیبا و هوای به این خنکی و ویلای کوهستانی بگیری بخوابی ؟/؟ اونم روز اولی که زن و شوهرشدیم ؟/؟ -فلورا روز دومه -حالا هرکوفتی هست . اولین روزیه که من و تو لخت تو بغل همیم . تازه سه چهار ساعته که از دختربودن تبدیل شدم به زن .. -آره عزیزم یه تکامل داروینیسم پیدا کردی .. افتاد رو من و گفت پیام دیوونه ! میمون منم یا تو . ببین این بینی منو اصلا دخترا آرزوشونه که همچین دماغ قلمی داشته باشن .. -میشه اونو گذاشت جای نوک آب پاش که باغچه رو آب بده . من و فلورا بعد از چهار سال عشق پاک و پرشکوه و افلاطونی شب گذشته ازدواج کردیم . در این ویلایی هم که مال بابامه و یه جای پر گل و گیاه و کوهستانی اطراف کرجه دوسه روزی رو گفتیم با هم باشیم . همه عالم و آدم میرن شب زفاف می گیرن ما ظهر زفاف به جا آوردیم . از صبح دیروز تا حالا که یک روز و نصفی میشه نخوابیدم -فلورا مگه بهت نگفته بودم همون دوسه نصفه شب رقاص بازی ها رو ول کنین بریم تو رختخواب ؟/؟ تا ساعت 9 صبح بزن بکوب بود . بازم دل نداشتن برن -توکه بهت بد نگذشت . مدام چشمت دنبال پر وپاچه این و اون بود . -همون پرو پاچه تو واسه هفت پشتم بسه -منظورت چیه . هیچی بگیر بخواب ! گوشمو کشید و گفت پیام جونم یادت رفت چقدر انتظار این روزو می کشیدی ؟/؟ حالا که خرت از پل گذشت ؟/؟ -عزیزم ما سه روز دیگه هم اینجاییم -ولی امروز چیز دیگه ایه . -من که یه بار ردیفت کردم و ارضا شدی . دیگه چی میخوای ؟/؟ -من تازه اشتهام باز شده .-دختر ! یعنی همون زن ! توخواب نداری ؟/؟ از ظهر تا حالا که غروب بود داشتم اونو می گاییدم . دوسه ساعت که مراسم تبدیلی زن به دختر داشتیم . بد جوری می ترسید . بعدشم که یه خورده صبر کردیم و یه ساعتی رو سکس کرده تا خانوم خانوما ارگاسم شد . چشام باز نمی شدند . از پنجره اتاقمون زیباییهای طبیعتو می شد به خوبی دید . پنجره ها همه باز بود و نسیم خنکی تنمو نوازش می داد . یکی دوتا از اون لباس خوابای خوشگلشو به نوبت تنش کرد و اومد پیشم . بااین که خیلی دلم می خواست ولی چشام دیگه جواب کرده بود . یه لیوان آب کنار دستش گذاشته بود و دستشو می کرد تو لیوان به صورتم آب می پاشوند . حالا با همون لباس خواب دو وجبی خوشگلش که به رنگ گل بهی بود و خیلی هم هوسمو زیاد می کرد افتاد پشتم و از پهلوها دستشو رسوند به سینه ام و بعد از روی ناف رد شد و شروع کرد به بازی کردن با کیرم . -لوس نشو پیام . یادت رفت چقدر واسم می مردی . -آره حالا دارم از اون دنیا باهات حرف می زنم . -نه جدی میگم همش واسم می مردی -چه اشکالی داره حالا تو بمیر .. -خیلی بد جنسی پیام -توخوش جنس باش بذار من بخوابم ازت خوش جنسی رو یاد بگیرم . -یادت رفت چقدر علف جلو پات سبزشد از بس اومدی دم درخونه مون وایسادی تا تازه قرار خواستگاری رو گذاشتیم ؟/؟ -یادم هست . همون علفا رو آوردیم اینجا کاشتیم تا همه جا سر سبزشه -نههههههه پیام چرا هرچی من میگم تو یه چیزی میگی -واسه این که تو داری کل کل می کنی و من نمی خوام کم بیارم . -همین ؟/؟-همین . -به هم می رسیما . اون وقت زبونتو در میاری وچهار دست و پا دنبال کوسم راه می افتی و له له می زنی منم می گیرم می خوابم . -جوابتو دارم ولی چون پسر مودبی هستم نمیدم -چرا هرچی من میگم یه چیزی تو آستینت داری -واسه این که کیر من اندازه زبونت درازه -خیلی بی تربیتی پیام . -توکه خودت یه ساعت پیش داشتی زبونش می زدی . یه دستش رو سرم بود و یه دستش روکیرم . -می دونم که دوستم داری عاشقمی و بدون من نمی تونی زندگی کنی -فعلا که مرده ام .. یه تکونی به خودم دادم و اونو سمت چپ خودم قرار دادم -عزیزم بیا بغلت بزنم و یه خورده حرفای عاشقونه بزنیم . -حرفای خشک و خالی ؟/؟ -زنا که عاشق شنیدن این حرفان . -آره منم خیلی دوست دارم وقتی که همراه با سکس باشه . حالا یه خورده بیا تو بغلم . می خوام عطر تن تو رو بیشتر حس کنم . بیشتر باورم شه که تو دیگه مال من شدی . -من مال خودمم پیام -فعلا که داری خودتو قالب می کنی تحویلت نمی گیرم . لبای گرم و داغ فلورا رو به لبام چسبوندم ولی حس می کردم که لبام داره از لباش کنده میشه . رفتم بخوابم که شونه هامو تکون داد . -بیدار شو تا منو نکنی ول کنت نیستم . -فلورا فقط یه بارو فقط یک بار . بقیه رو میذاریم برا فردا . ازجام پاشده و سعی کردم این یه ساعتی رو هم تحمل کنم . راستش یه جورایی هم این تن و بدن لخت عیال وسوسه مون کرده بود . مخصوصا این لباس خواب دو وجبی که به مویی بند بود . وقتی که تصمیم گرفتم با عشق زندگیم همسر قشنگم فلورایی که چهار سال  دیوونه وار براش جنگیدم حال کنم اراده مو قوی تر کردم تا براین حالت چرت خودم غلبه کنم . افتاد به جون من و کیرمو گرفت تو دستش و یه ضرب فرو کرد تا سر حلقش -یواش تر بپا خفه نشی . فرار نکرده . امروز و فردا رو از دستت نگرفتن . دستمو بردم لای موهای فلورا و سرشو به دهنم فشار می دادم تا کیرم بیشتر حال کنه . چشاش داشت از حدقه در میومد . کیرمو کشیدم بیرون -پیام تو که داشتی منو می کشتی . -این کیرفقط به درد کشتن می خوره . تو که کشته مرده اش بودی . حالا دیدی حرف اولو این میزنه . تا این نباشه شما زنا دنبال بزک دوزک نمی رین . هرروز یه رنگ نمی پوشین . تا این نباشه تو که نمیای خودتو واسم خوشگل کنی . اینجا اینه که حرف اولو می زنه و تصمیم می گیره . -یادت که نرفته  تا دوسال اول می خواستی منو ببوسی ازم می ترسیدی -نه یادم نرفته که تو هم باچشات داشتی به بالای شلوارم نگاه می کردی -می خواستم ببینم تا چه حد هوسبازی -که چی بشه -که خودمو از دستت ایمن داشته باشم . خب بیا . بیا پیام . کم آوردی . -حالا اون وقتا گذشته . تو دختر بودی و سرت بالا بود . حالا دیگه خیالم جمعه که راحت تر تسلیم میشی . -کورخوندی . فکر کردی . اون ممه رو لولو برد که خره که از پل گذشت هر کاری که دوست داشتی بکنی .. -توکه می دونی چقدر دوستت دارم فلورا . حالا این قدر جوش نیار . -دیدی پیام . حالا به من بگو اینجا کی فرمانده هست ؟/؟ با یه تشر من جا رفتی . -این جا رفتن نیست . این دوست داشتنه . عشقه . گفتم شاید کری زیادی بین ما اختلاف بندازه . این فرهنگ بالای منو می رسونه و قدرت تشخیص منو -دیوونه بازم داری به نفع خودت استفاده می کنی . -فلورا بذار من بخوابم . ما داریم سکس می کنیم یا شطرنج ؟/؟ -خوشم میاد سر به سرت میذارم پیام . اگه بدونی چه حالی میده . ولی فکر نکن یادم رفته که گفتی کیر سلطان منه .. -حالا کوس تو هم ملکه من . دست من نبود که مرد آفریده شدم تا قدرت برتر باشم . -اگه قدرت برتر به اونیه که لاپاته باید بهت بگم که اونی که لاپامه تا حالا چند بار دنیا رو به آتیش کشیده و تاریخ ساز شده . -ببینم به نظرت شورای نگهبان قوی تره یا مجلس .؟/؟ -خب معلومه شورای نگهبان .. -تواگه همچین شورایی باشی این کیر فرمانده توست . اونو دوباره به خودم چسبوندم و یه خورده مقاومت می کرد و نمی ذاشت لباس خوابشو در آرم ولی بالاخره لختش کردم . کون بر جسته شو رو سرم قرار داد و کوسشو رو دهنم می جنبوند -پیام بسه دیگه . دیگه تمومش کن -چی رو بازی شطرنجو ؟/؟ تو داری با مهره سفید بازی می کنی . من که نمی خواستم شروع کنم . ببین چقدر میخاره و تو رو طلب می کنه . دوستت داره . دوستت دارم . ببین بخورش ببین خوشمزه نیست ؟/؟ می خواستی بگیری بخوابی ؟/؟ -راست میگی خیلی باحاله . چه طعم ملسی داره . چقدر حال می ده . کف دو تا دستامو گذاشته بودم رو کونش چنگشون می گرفتم . اثر پنجه هامو از آینه روبرو رو هر یک از این برشهای کونش می دیدم . حیفم میومد کون قشنگشو لک بندازم هر چند موقتی بود . دوست داشتم همیشه تازه و هوس انگیز بمونه . -کوست خیلی خیس کرده فلورا . بدجوری هوس کیر منو داره -معلومه . از کیرت که شده عین تیر برق معلومه که از هوس زیاد اگه بکنیش تو کوسم از دهنم درمیاد . حالا بهم بگو آتیش کی تند تره ؟/؟ -جون به جونت کنن همون فلورای  حاضر جوابی -ولی تو الان یه چند ساعتیه که دمت اومده بیرون -پس قبول داری که همیشه تو دم داربودی .. -تو دیوونه رو من چیکار کنم پیام . اصلا فکرشو نمی کردم این قدر زبل خان و شیطون باشی . مثل موش مرده ها . مظلوم .. -ببینم اگه می دونستی یه روزی می رسه که کل کل کردنای تو رو با کل کل جواب بدم و دستتو از پشت ببندم اون وقت عاشقم نمی شدی ؟/؟ -اولا کی گفته تو برنده ای در ثانی اصلا کی گفته که من عاشقتم . حرفی نداشتم بزنم .. با خودم گفتم عیبی نداره بذار یه امتیاز به نفعش باشه . خیلی هم دلسوز بود . ادای مظلوم ها رو در آورده و سرمو انداختم پایین . جنسشو می شناختم . -عزیزم ناراحت شدی ؟/؟ من عاشقتم . دوستت دارم . تو رو از هر چی تو این دنیاست بیشتر دوست دارم . اگه دوستت نداشتم که اینجا تو بغلت نبودم . بهت بله نمی گفتم . نمی ذاشتم دختریمو بگیری . -می دونم که بهت افتخار دادم که دختریتو بگیرم -کاملا درسته پیام .. یه خورده رفت تو فکر چی گفتی ؟/؟ تا این حد خودمو تسلیم تو نشون دادم بازمتلک انداختی ؟/؟ خودت خواستی و شروع کردی پیام . دیدم از رو تخت پرید پایین و ازم فرار کرد -فلورا نکن خسته ام حوصله دنبال تو دویدن رو ندارم . -این یه دوی ماراتنه  تا آخر زندگی . تازه استارتش زده شده .. بدو بدو شوهر گلم .. اگه کوسمو می خوای بدو دستگیرم کن .. دیوونه بازیهاش گل کرده بود . دلم می خواست اونو به حال خودش بذارم و بگیرم بخوابم ولی اولا نمی ذاشت بخوابم و بعدش دلمم نمیومد تو ذوقش بزنم و شریک بازیهاش نشم . دوستش داشتم . دیوونه اش بودم وعاشقش .  با تمام وجودم  می خواستمش . براش می مردم ولی قبلش باید می خوابیدم . رفت داخل حموم و درو بست . -حالا باش تو خماری تا خواب از سرت بپره -عزیزم تو اگه نیای کمکم که خوابم نمی پره . بالاخره که مجبوری از حموم در آی . کاری نکن که من تختو بیارم جلوی در حموم همین جا بخوابم . -اون وقت تو بدون فلورا چه طور زندگی می کنی . -یه لامپ فلور  ته  اتاقمون هست . هرچند اندازه زبونت نمیشه ولی هرموقع روشنش می کنم به یاد تو و حرف زدنت میفتم . -خیلی نامردی پیام . تا دیروز که خیلی دوستم داشتی . حالا امروز این جوری ضد حال می زنی ؟/؟ -فلورا طوری حرف می زنی که انگاری تو دوستم نداشتی . فلورا: کی میومد چند ساعت زیر بارون وای می ایستاد تا یه نظر منو ببینه ؟/؟ من : کی ساعتها با اون تلفن قدیمیها واسم شماره می گرفت و ازبس تلفن خونه مون اشغال بود انگشتاش زخم می شد ؟/؟ فلورا: کی میومد جلو در مدرسه مون و منت کشی می کرد ؟/؟ ..کم آورده بودم نمی دونستم چی بگم . -حالا دیگه دوستم نداری ؟/؟ دیگه برات ارزشی ندارم ؟/؟ تو که دوستم نداشتی چرا بهم گفتی عاشقمی ؟/؟ چرا خواستی زنت شم ؟/؟ آها یه چیز دیگه یادم اومد بگو ببینم یادت هست چند ساعت تو کوچه مون منتظر بودی و وقتی یه چیزی انداختم تو سطل آشغال و بر گشتم تو اونو بر داشتی ؟/؟ فکر می کردی نامه عاشقونه هست .  چون منتظرش بودی . من از اون بالا مراقبت بودم . که رفتی رو سر سطل آشغال و اون بسته رو باز کردی و وقتی دیدیش یکه خوردی .. اون لحظه دلم واست سوخت که چرا وقت نکردم واست نامه بنویسم . یادت رفت که تو اون نوار بهداشتی خونی رو چسبوندی به بینی خودت وآه می کشیدی ؟/؟ عجب کاری کرده بودم اون روز . راست می گفت . -حالا به من بگو چه احساسی داشتی . به چی فکر می کردی . ... پاک کلافه شده بودم . این زن چه زنیه که هم به وقت حمله باید پیروز باشه و هم به وقت دفاع . -عزیزم اگه احساس خودمو بگم درو باز می کنی بیام پیشت ؟/؟ بهت بگم چقدر دوستت دارم ؟/؟ تا آخر آخرش بهت وفادار می مونم ؟/؟ تا بی نهایت تا جایی که قصه ادامه داره و می دونم که تموم نمیشه . -بگو منتظرم .. صدای نفسهای آرومشو می شنیدم . خودشو به در چسبونده بود . می دونم خیلی لذت می برد . با عشق و کلام عاشقونه زنده بود مثل من که دیوونه اون و عشقش بودم . -فلورا ! من اون لحظه به این فکر می کردم که آیا می رسه روزی که من به تو و اون چیزی که می خوام یعنی بازم تو برسم ؟/؟ تو رو در آغوشت بگیرم و ببوسمت ؟/؟ صدای نفسهای گرمتو بشنوم و احساس کنم نه این که مثل حالا بری و پشت در قایم شی . ذره ذره از تن لختتو ببوسم . موهاتو نوازش کنم . به اون نیاز هایی که نهایت خواسته های جنسی یه مرده برسم ؟/؟ فلورا با صدایی که خیلی هیجان زده بود گفت می تونی یه خورده از درجه ادبی حرفات کم کنی و بذاری رو بی ادبی ؟/؟ حرفای سکسی  رو رک بگی و با عشق و احساست قاطی کنی .. اگه یه خورده دیگه ادامه بدی اشکامو در میاری . -فلورای من اون روز من به نوار بهداشتی خون آلوده تو حسادت می کردم . از این که به .. -خجالتی شدی ؟/؟ حالا باهام غریبه شدی پیام ؟/؟ نترس . حرفات که نمیخواد بره داخل داستان که این قدر خجالت می کشی .. ادامه دادم -اون نواربه کوست چسبیده بود دلم می خواست یه روزی و هر چه زودتر اون روزی بیاد که کیر منم به کوست بچسبه . واسم یه رویا شده بود . وقتی به اون روزا فکر می کنم خیلی خوشحالم و قدر این روزا رو می دونم . آره من اون روز به این چیزی که انداخته بودی آشغالدونی حسادت می کردم و بوی کوس و خونتو بالاتر از هر عطری می دونستم .. -به سلیقه ات آفرین میگم پیام .. عجب هفت خطی بود این فلورا اینجا هم دست بردار نبود ولی حس کردم وقتی داره این جمله رو میگه یه حزن خاصی تو کلامش وجود داره . درحموم به آرامی باز شد و فلورا در حالی که به آرامی اشک می ریخت خودشو انداخت بغلم . -عشق من عزیزم . ناراحتت کردم ؟/؟ واسه چی گریه می کنی ؟/؟ -دلم می خواد واسه همیشه مثل اون وقتا دوستم داشته باشی . واست عزیز باشم . نگی حالا همه چی تموم شده . -کی میگه همه چی تموم شده . تازه شروع شده . مگه خودت نگفتی دو استقامت شروع شده . حالا ما با هم در حال گذریم . من بدون تو می میرم فلورا . تو رو با همه شیطنتهات با همه کل کل کردنات با همه قهر و آشتی کردنات دوست دارم . تو واسم عزیز ترین عزیزایی . لبامو رو صورت خیسش گذاشته و دستمو رو سینه هاش . کیرمو هم به کوسش چسبوندم . با حرفای عاشقونه ام  خون هوسو تو رگهاش به جریان انداختم . دل کوچولو و پر محبتش محبت می خواست این که بازم بشنوه که من فدایی اشم و من نباید حریفمو یه مرد فرض کنم و باهاش بجنگم . از حموم و روی تخت , دومی رو انتخاب کرد .. -واسه چی فلورا -به موقعش بهت میگم . پس از کشمکشهای کلامی زیاد مدتی را در سکوتی عاشقانه سر کرده ولی لب و دهنم بیکار نبود . اونم کیرمو تو دستش گرفته دوباره بلندش کرده بود . دستاشو رو هم گذاشته و دمرو رو تخت افتاده بود و به بیرون نگاه می کرد . منم افتاده بودم پشتش و بدنشو مورد نوازش و گازک های خودم قرار داده بودم . خوشش میومد و قلقلکش .. -فلورا دوست داری از اون روزا و از این روزا بگم ؟/؟ -چه جوری؟/؟ -مقایسه کنم -خب بگو .. اون روزایی رو تو خاطرم میارم که با شلوارایی تنگ میومدی پیشم و منو وسوسه می کردی . حالا به اون چیزی که زیر اون شلوار بود رسیدم . -پس حالشو ببر . -فلورا اینا رو که بهت میگم نمیگی که این پسره چقدر پر رو بوده ؟/؟ -اینو که خودم از اول میدونستم . .. شوخی کردم عزیزم به کارت برس . اتفاقا من خودم دوست داشتم که دلتو ببرم وسوسه ات کنم . آتیشت بزنم تا یه خورده بجنبی . چقدر همه جا قشنگه پیام .. لاپاشو باز کرده و آروم آروم کیرمو کردم تو کوسش . چشاشو بسته بود . با تمام وجودش می خندید . برق خنده هاشو از پشت پلکهای بسته اش می دیدم . کف دستامو گذاشته بودم رو شونه هاش و با سرعتی زیاد تر از قبل به گاییدن همسر قشنگم ادامه دادم . ترجیح داده بود که با چشایی بسته بره تو عالم لذت و هوس خودش . خودمو خم کردم . ضروری دونستم  سرعت ضربات کیرم به کوسش کم شه ولی براش نغمه های عاشقونه بخونم . دهنمو گذاشتم زیر گوشش .. فلورا من حاضر نیستم این لحظه های عشق و هوسو با هیچی تو این دنیا عوض کنم . لحظه های با تو بودنو . لحظه هایی که دلم میخواد زمان وایسه و تا بی نهایت ادامه داشته باشه .. دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . لحظه به لحظه خیسی کوس فلورا بیشتر می شد . -پیام محکم تر محکم تر بزن . خیلی هوس دارم . حرفای قشنگ بزن . عاشقونه .. از اونایی که فقط برامن زدی و فقط برای من می زنی و فقط برای من خواهی زد .. ای که هی این زن چه پدر سوخته ای بود . زیر کیر منم بهم می گفت که بهش وفادار بمونم . دو تا دستامو از کناره ها به سینه های مرمرین زنم رسوندم و با نوک تیزشون حال می کردم .. -پیام ! برسه اون وقتی که سینه هام شل شه بازم دوستم داری ؟/؟ با این که خیلی سخت اشک می ریزم ولی این حرفش طوری دلمو به درد آورد و احساساتی ام کرد که دو قطره اشک از چشام جاری شد و رو پشتش غلتید . -پیام تو گریه می کنی -نه .. -پس چرا صدات اینجوریه . این چی بود که افتاد رو تنم -عرقم بود .. بدون این که روشو برگردونه دستشو به سینه هام زد و گفت ما رو گیر آوردی ؟/ تو این هوای خشک و خنک و با نسیم ملایم , عرق کجا بود . مگه من حرف بدی زدم ؟/ ؟ -مگه میشه بهترین آدم روی زمین حرف بدی بزنه ؟/؟ چرا فکر می کنی که یه زمانی برسه که دیگه دوستت نداشته باشم ؟/؟ مگه علاقه ها و وابسته های زندگی آدم به همیناست ؟/؟ ارزش آدما خیلی بالاتر از اینه که با یه جفت سینه مقایسه شه . تو منو این جوری شناختی ؟/؟  فلورا یه دور خودشو برگردوند و رو به من قرار گرفت . دستاشو باز کرد و گفت بیا روم بیا روم هوس دارم بیا می خوام ببوسمت . می خوام اشکاتو پاک کنم . بیا . بیا می خوام بهت بگم که دوستت دارم و منم بدون تو می میرم . صورتمو رو صورتش قرار دادم ولی به جای خشک شدن اشکام با اشکای پاک فلورای پاکم در هم آمیخته بود . -فلورا مثل این که امروز روز اول زندگی مشترک ماست . کیرمو دوباره رو کوسش تنظیم کرده حرکت گایشی خودمو به همون سبک منتها با 180درجه تغییر نسبت به حالت قبل , از نو شروع کردم . -پیام خیلی خوشم میاد داری چیکار می کنی . یادت باشه اون بار تو کوسم نریختی این دفعه رو باید حتما خالی کنی تو کوسم . -هرچی تو بگی . اونو غرق بوسه اش کردم . زیر گلو و صورت و لب و سینه هاشو تا اونجایی که کیرم از کوسش بیرون کشیده نشه رو می بوسیدم . -عزیزم فلور من تو همیشه و همیشه و باز هم همیشه برام خواستنی و تازه ای . مثل حالا شایدم بیشتر -حتی بیشتر از بی نهایت ؟/؟ -آره بیشتر بیشتر بیشتر از بی نهایت .. امروز بی نهایت دوستت دارم و بعد ها بیشتر از امروز .. فلور داغ شده بود . باید استارتشو دست می زدم یا عوض می کردم . کیرمو کشیدم بیرون تا با یه جهش دیگه دوباره بکنم تو کوسش . یه پنج دقیقه ای رو سرگرم میک زدن کوسش شدم . به دستاش به سینه های قشنگش چنگ مینداخت . نزدیک بود از زبونم بپره و بگم که به این زودی شلشون نکن . گفتم شاید بهش بر بخوره . بذار هر جور راحت تره عمل کنه . هر چه از این خیسی های ملس کوسشو می خوردم بازم تولید می شد . چوچوله شو می ذاشتم میون لبام و با فشار اونا رو به طرف بالا و پهلو ها می کشیدم وقتی این کارو با سرعت و فاصله زمانی کمتر و شدت بیشتری انجام می دادم جیغ هوسش تا آسمون هم می رفت . تشخیص دادم که حالا که لامپ فلور من روشن شده باید برم به مرحله بعد از استارت .. فلورای من در حال طلب کردن کیر بود که هم زمان کیرمو دوباره تا ته کوسش جا دادم . دستاشو گذاشته بود رو سینه هام و باهاشون ور می رفت . می دونست که از این حرکتش خیلی لذت می برم و هوسم زیاد میشه . با یه نگاه ملتمسانه ای به من خیره شده بود و مدام ازم می خواست که محکم تر بکنمش . -پیام نزدیکه نزدیکه آبم بیاد .. بگو دوستم داری . بگو بگو منو می خوای .. -دوستت دارم .. واسه همیشه .. تا بی نهایت .. بی نهایت دوستت دارم .. و بعدها بیشتر از بی نهایت .. چشاشو بسته بود .. بازم با چشاش می خندید ولی انگاراین بار خنده های سکوتش جلوه ای دیگه داشت . لبشو آروم باز و بسته می کرد . فقط داشت می گفت که داره میاد داره میاد .. اون بازم ارگاسم شده بود .. -پیام اگه بدونی چقدر حال دادی و لذت بردم . میگن تا سه نشه بازی نشه .. -فلورا من می خوام بخوابم .. الان 36 ساعته که نخوابیدم . -کورخوندی اگه 36 روزهم نخوابی اسمت تو کتاب گینس نمیره -من که نمی خوام رکورد بزنم . تازه می خوام زودتر بخوابم .. -ببینم تو دلت نمی خواد آبتو خالی کنی ؟/؟ ببینم قرصی چیزی خوردی که این قدر آبت دیر میاد ؟/؟ -نه بابا اینا همه از فشار جلوگیری به خاطر عشق به توست . -ببین چقدر این اطراف قشنگه ؟/؟ منم که ارگاسم شدم .. تشنه ام . کوسم تشنه اینه که دهن باز کنه و آب کیرتو نوش کنه زودباش عزیزم .. فقط خوب تمرکز کن لذت ببر . می خوام واست یه نی نی خوشگله ناز و تپل بیارم که به مامانش رفته باشه .-چه از خود راضی ! -شوخی کردم . حالا وقت کل کل کردن نیست می ترسم رو اسپرمت اثر بذاره بچه کج و کوله در بیاد . -ازکجا معلوم تخمک تو سرو ته نباشه . بغلش کرده و بازم لباشو با لبای خودم بستم . چشای خوشگل و شیطونش هم با بسته شدن لباش بسته شده بود . خسته شده بودم از بس جلو گیری کردم . یعنی همین دو سه ساعتی . این اولین تجربه سکسی ما بود . به خودم گفتم لذت ببر لذت ببر پیام . این شاید پیام و کلنگ کاشتن اولین میوه عشقمون باشه . خودمو تو وجود فلورا و کیرمو تو کوسش رها کردم . داغ داغ داغ و یهو جوش اومد .. جریان آب کیرم تو کوس تنگ تنگ فلورا سیل راه انداخته بود . می خواستم در سکوت و آرامش و باهمه وجود و احساسم تا آخرین قطره رو تو کوس فلور خالی کنم و کردم . کیرمو دیگه بیرون نکشیدم و گذاشتم همون تو جا خوش کنه . چند دقیقه بعد فلورای من چشاشو باز کرد و گفت به نظرت اگه بچه ای باشه چی می تونه باشه . من که میگم با این شرایط آب و هوایی و ارگاسم جانانه ای که داشتم باید دختر باشه که مثل مادرش شیرزن و خوشگل و لطیف باشه . -عزیزم منم دختر خیلی دوست دارم ولی دوست دارم پسرم مرد باشه تا توسری خور نباشه ... ماتش کرده بودم . بد جوری ماتش کرده بودم . ولی نمی دونستم وقتی که بازی شطرنج تموم میشه بازم می تونه ادامه داشته باشه .. -ببین پیام یه زن دررابطه با شوهرش چه حمله کنه چه دفاع , چه پیروزباشه چه شکست بخوره همیشه پیروزه .. اینو تو جفت گوشات فرو کن . ولی یه چیزی رو می دونی پیام ؟/؟ من همین حالاشم تو رو خیلی بیشتر از بی نهایت دوست دارم .. پایان .. نویسنده .. ایرانی 

13 نظرات:

ایرانی گفت...

با درود و سلام به همه نازنینان و خوانندگان با درایت و اندیشمند و دوست داشتنی و بسیار بسیار گل این مجموعه وتبریک چند و چندین باره به مناسبت فرا رسیدن عید سعید فطر ..این داستان رو هم تقدیم می کنم به همه شما و با یه تکرار جزء درکل به سارای نازنین . که روز گذشته یه داستان سر به سر هم گذاشتن و کری خوندن و تو همین مایه ها می خواست . ساراجان دم عید بود و منم ضربتی کار کردم و به این صورت که بیشتر داستان رو بخوام به این حالت بنویسم شاید اولین تجربه ام بود . اتفاقا طرح جالبیه و قدرت تفکر و تخیل آدمو بالا می بره . درهر حال سارای عزیز این شتابزدگی منو به بزرگواری و خانمی خودت ببخش . امیدوارم در آینده بتونم جبران کنم . همگی شاد باشید ..ایرانی

محمدرضا گفت...

سلام ایرانی عزیز...عید فطر بر شما نویسنده گرامی،خانواده تان و تمامی دست اندر کاران و خوانندگان عزیز مبارک...انشاالله که در پناه خداوند همیشه شاد و خندان باشید...این داستان هم مثل تمامی داستان های قشنگتون بیشتر از بی نهایت زیبا و دل نشین بود...

نیکی گفت...

قشنگ، قشنگ و قشنگ....

دلفین گفت...

داداشم عالی بود حالا به سارا خانم بگو کی هوای کیو داره البته شوخی کردم دوست دارم

ایرانی گفت...

محمد رضای عزیزم ! سپاسگزارم از پیام داغ و محبت آمیزی که برایم فرستادی . من هم برای تو و خانواده گلت آرزوی شادی تندرستی و موفقیت در کلیه امور زندگی رانموده سالهای سال به خوبی و خوشی زندگی نمایی ودر بهشت خدا زندگی به علاوه بی نهایتی داشته باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

نیکی نیک و گل و نازنینم ..بازم ازت ممنونم که با نظرات گرم خودت به من و امیر عزیزم انگیزه بیشتری برای فعالیتهای بیشتر و بهتر میدی . همیشه شاد و سرحال باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

سپاس دلفین جان ! سارای شوخ و مهربان و خونگرم از من و تو زرنگ تره . خودش همه اینا رو می دونه . دعا می کنم که نتیجه زحماتشو واسه ادامه تحصیل به خوبی بگیره و ببینه . درهر حال واسه قبول شدن در هر امتحانی علاوه بر سواد ,تمرکز و حضور ذهن هم لازمه و می دونم که اون همه اینا رو داره . فقط ساراجان اگه صدای منو می شنوی یا این جوابیه من به دلفینو می خونی یادت باشه که در چهارجوابی هرچی خودت بلدی بنویسی یعنی سیاه کنی . به اون بغل دستی مخصوصا اگه نمی شناسیش اعتماد نکن . خب دلفین عزیزم من اون داستان آخونده رو سعی می کنم واسه هفته دیگه اگه کار خاصی و عقب موندگی دیگه ای پیش نیومد بنویسم ولی به نظرم میاد چهار پنج ماه پیش یا شایدم قبل از اون عین یه همچین سوژه ای به درخواستت نوشتم . از بس داستانهام زیاد شدن خودم داخلشون گم میشم ولی با این حال چشم سعی می کنم یه جوری ردیف کنم که با افکار یا اون سوژه ای که فکر می کنم اون جوری نوشتم یه خورده فرق کنه . درواقع ما وقتی در داستانهای این جوری میگیم فلان خانواده مذهبی هستند در اصل و معنویت کار نیستند . چون زمینه های انحراف را دارند . وگرنه درصورتی که مذهبی قوی و با ایمان باشند پنجاه قسمت باید داستان نوشت تا اگه راهی داره اونا رو از راه به درکرد . دلفین عزیز شب و روز جمعه ات خوش باد ..ایرانی

sara گفت...

مرسسسیییییییییییییی فکر نمیکردم انقدر زود بنویسیش دوستت دارم یه عالمه.
چون خودت مهربونی همه رو مهربون میبینی بعضی اتفاقات شاید بد بودن ولی باعث شد تا دوستای خیلی خوبی پیدا کنم.بازم مرسی از لطفت

مرتضی گفت...

سپاس داداش ایرانی گلم.
داستان جالبی بود

ایرانی گفت...

ممنونم مرتضای عزیز . به خاطر همه حمایتهایت . موفق باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

سارای مهربون! منم دوستت دارم بیشتر از یه عالمه و همه خواننده های این مجموعه خوب و دوست داشتنی هستند . اتفاقات خوب و بد در زندگی هر انسانی وجود داره . بهتره که بدیهایعنی ماجراهای بد ما رو دلسرد و نا امید نکنه و ماجراهای خوب ما رو مغرور وبی نیاز نکنه . کاری به بد بودن دیگران نداشته باشیم . سعی کنیم خودمون خوب باشیم . اگه نمی تونیم بدها رو اصلاح کنیم بهتر اینه ازشون دوری کنیم . هستند آدمایی مثل تو که عاشق خوبی و نیکی باشند و لی اگر هم اونا رو بشه پیدا کرد آدم که با یه دنیا آدم نمی تونه دوست و هم صحبت شه .من این دوستیها رو در کل گفتم . هر نوع دوستی رو می تونه شامل شه ..دوستی با دوست و خانواده ..جنس مخالف . تمام این دوستیها بر اساس نیاز خودآدمه که شکل می گیره ..اگه این دوستیها و عشق رنگ ایثار به خودش بگیره اگه کسی فرقی نمی کنه کی باشه تو رو به خاطر خودت دوست داشته باشه سعی کن هیچوقت از دستش ندی حتی به عنوان یک دوست ساده ..درهر حال مادر جامعه ای زندگی می کنیم که ما رو انداختن وسط یه دریایی و میگن اگه شنا کنین می رسین به ساحل موفقیت .. فرضو بر این میذلریم که همه مون شنا کردن بلد باشیم . آخه چقدر تا مقصد و ساحل باقی مونده ..در ساحل چه خبره ! ما خسته میشیم . این روزا زندگی کردن خیلی سخت شده هم از نظر مادی هم معنوی . وقت تلف میشه .زمان می گذره . راهی نداری جز این که تو هم بجنگی و تلاش کنی . به قول اوریانافالاچی زندگی جنگ است ودیگرهیچ . دراین جنگ جا برای پیروزی همه هست اگر بخواهند نیک باشند . جنگی که با این که از قبول شدن در کنکور سراسری بیشتر وقت می بره ولی بازم امید به قبولی اون بیشتره . یه مامان بزرگ داشتم خدارحمتش کنه هروقت از این تلویزیون داوطلبان کنکور رو سر جلسه می دید می گفت آخه سر نماز دعا می کنم همه شما قبول شین ..ولی دعای زندگی خیلی فرق می کنه . بهشت خدا واسه همه جاداره . ما که رفتیم جهنم ساراجان سعی کن تو یکی بهشتو از دست ندی . زیادی حرف زدم بازم برات آرزوی موفقیت در درس و در کل زندگی رو می کنم . درهر رشته ای که درس می خونی موفق باشی . مهم پشتکاریه که داری . من به خودم لقب مرد سه رشته ای رو دادم . دبیرستان رو با رشته ریاضی فیزیک و بعد تجربی گذروندم و بعد ها هم در دانشگاه در یه رشته دیگه ای که با این دوتا همخونی نداشت درس خوندم . فقط تلاش کن . حتما و حتما و به امید خدا موفق میشی ولی اگه به احتمال یک در هزار یا یک در میلیون اون چیزی که می خواستی نشد هرگز ناامید نباش . باز هم می تونی تلاش کنی ..اگر حوصله تلاش بعدی رو در این زمینه نداری برای چیزای دیگه تلاش کن . ودرکل به اون موقعیتی که در اون قرار داری فکر کن و ارزش موقعیت خودتو بدون و این که همین جایگاهی رو که امروز تو در آن قرار داری خیلی ها آرزوشونه که به این مقام برسن . واسه اون چیزی که داری خوشحال باش . واسه چیزایی که از دست دادی ناراحت نباش چه برسه به چیزهایی که به دست نیاوردی .. این روضه خونی ها برای این بود که در هر شرایطی با روحیه باشی و می دونم که در حد توان دست از تلاش برنمی داری . شاد و پیروز و سربلند باشی . به امید ایرانی آباد و آزاد با دلهایی شاد ..ایرانی

m گفت...

درود و دو صد درودبابت این چندین روزی که ازت دور بودیم و برات دلتنگ شدیم برای تو امیر و سایت نازش ایرانی نازنینم فقط اومدم بگویم برایت بهترین آرزوها را دارم و میدوارم خودت و عزیزانت همیشه در سایه اهورای ایران زمین موفق و پیروز و شاد باشید
با عشق آره داداش aredadash

ایرانی گفت...

سلام و درودی بی نهایت به آره داداش نازنینم ! خیلی نگرانت شده دلم برات تنگ شده بود ولی آخرین احتمالی که می دادم این بود که به مناسبت عید فطر و چند روز تعطیلی رفته باشی سفر . درهر حال امیدوارم هرجا که هستی خوش باشی و تندرست و با شادی و آرامش زندگی را سپری نمایی . آن چه مهم تر از داستان نویسی ها و انتشار آن ها می باشد دوستیهاست و من دوستان خوبم را هرگز فراموش نخواهم کرد . اگر کسی یک قدم دوستی به سوی من بردارد من صد قدم به سویش خواهم رفت و اگر کسی صد قدم با من دشمنی کند و لجبازی شاید فقط یک قدم آن هم برای دفاع از خود بردارم . درهر حال خوشحالم که پیامت را می بینم و می خوانم . پاینده ایران زمین سرزمین کوروش شاه شاهان ..سرزمین هخامنشیان ..سرزمین داریوش ..سرزمین کشور گشاترین پادشاه خشایاربزرگ , پادشاه همیشه پیروز پادشاهی که یونان را به صلیب کشید ..سرزمین آریایی ما ..شاد و سربلند باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر