ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 54

وقتی حس می کردم آب کیر کیوان توی کس من روون شده و داره سیرابم می کنه واسه چند لحظه ای چشامو بستم تا بتونم به آخر لذت برسم . وقتی هم که حس کردم دیگه آخرین قطره شو ریخته دستامو دور کمرش قفل کرده و همونجا  بدنشو رو بدن خودم نگه داشتم . وقتی منو می بوسید دیگه هیچ مقاومتی نکردم . سریع از جام پا شدم . یه تماس با فتانه گرفتم و بهش گفتم بیاد این جا . کیوان رو سریع روونه اش کردم . لباسامو پوشیدم . می دونستم در هم و بر هم هستم . هر چند  فتانه منو سوال پیچ می کرد و حتما هم از ریخت و قیافه من می فهمید که من چه دسته گلی به آب دادم ولی با این حال سعی می کردم که به روی خودم نیارم . فتانه که اومد کلی لوازم آرایش همراهش بود . -دختر اگه این جوری بری میون جمعیت همه فکر می کنن از جنگ بر گشتی . ولی فکر کنم از جنگ بر گشته پیروزی . ترجیح دادم سکوت کنم . . هنوز لذت سکس و عشقبازی زیر پوستم و دور و بر کسم باقی بود . وقتی که فتانه با هوس و هیجان دستمالیم می کرد لذت سکس در بدنم پخش می شد . یه ده دقیقه ای رو با من ور رفت براندازم کرد تا آثار سوتی رو تنم نشسته نباشه . یکی دو پاف اسپری هم بهم زد . دیگه راه افتادیم طرف جمعیت . تازه داشت یادم میومد و می تونستم فکر کنم که چیکار کردم . از خودم تعجب می کردم . منی که از سکس فراری بودم چه طور خودمو تسلیم کردم . ولی اون هم در واقع خودشو تسلیم کرد کوچیک و تحقیر کرد و در مقابل من به زانو افتاد . دیگه از این شکست خورده تر چی می تونه باشه که حتی حاضره وقتی که شوهرم طلاقم داد با من از دواج می کنه که مهردا دهمچین قصدی نداره . وقتی که در میان جمع با کیوان روبرو شدم و هر دو پوشیده به نظر میومدیم لبخندی رو بر چهره اش می دیدم که نقش بسته . انگار انتظار داشت که به گرمی باهاش بر خورد کنم . و اگه هم شد وعده ای بذارم باهاش که بتونم بعدا سکس دیگه ای با هم داشته باشیم . در حالی که کور خونده بود . همین یک بار رو هم نمی دونم چی شد . شاید اوج نیاز من در این لحظات باعث شده بود . اگه اون من و فتانه رو به تله نمینداخت و اون جوری نمیومد وسط لز ما شاید تا این حد وسوسه نمی شدم و من قبل از حشری شدن خجالت زده شده بودم . وحالا خجالت می کشیدم که به مهر داد نگاه کنم . روم نمی شد . نمی دونم چرا . اصلا حس و حالشو نداشتم . حس می کردم در حقش نامردی کردم . با این که می دونستم این همون چیزیه که اون می خواد و آرزو داره که منو زیر کیر یکی دیگه ببینه . نمی دونم این چه بیماری بود که مهرداد دچارش بود . یعنی اون اسیر عقده حقارت شده ؟/؟ فکر می کنه از من پایین تره و این جوری به نوعی سرکوب شخصیت می پردازه ؟/؟ نمی دونستم چی باید فکر کنم . -طناز چیه این قدر تو فکری . -ناراحتی ؟/؟ -هیچی عزیزم کمی خسته ام . -غذا که بخوری روحیه ات شاد تر میشه -زیاد در بند شکم نیستم . نمی دونم چرا این جوری شده بودم . خودمو یک زن متعهد می دونستم . دوست داشتم این جوری باشم . ولی این مرد دیگه منو وادار به چه کار ها نمی کرد . هر چند تا حالا تحت تاثیر کار های اون قرار نگرفته بودم و هر کاری که کرده بودم به خواست و تحریک خودم بود . مردا با نگاه هیزشون داشتند منو می خوردند . دیگه اخلاق بیشترشون اومده بود دستم . فتانه هم که متوجه تغییر روحیه من شده بود اومد واسه دلداری من -عزیزم چت شده . توی حال خودت نیستی . من که نمی دونم چه اتفاقی بین تو و کیوان افتاده ولی باید ناراحتی تو به خاطر اون باشه . هر چی شده باشه گذشته . از این جا که رفتیم بیرون انگار نه انگار که اتفاقی افتاده . تو و شوهر خوبت به زندگی خودتون ادامه میدین . -فتانه مهرداد با کسی که رابطه جنسی نداره . -با یک نفر داره -خب کیه . چرا تا حالا به من نگفتی -واسه این که تو اطلاع داشتی . بیشتر به فکر فرو رفتم . راستش مخم نمی کشید . -طناز اون خودتی دیگه . این مرد جز با همسر فداکارش با چه کسی می تونه رابطه جنسی بر قرار کنه . .. مدام در خیال کیر کیوان رو تصور می کردم که به انتهای کسم میره و بر می گرده .کیوان اومد جلو تر . مهرداد به محض دیدن اون خودشو عقب کشید . خواست که من و اونو با هم تنها بذاره غافل از این که زنش یک ساعت پیش زیر کیر همین بوده حالا که سیر و سیراب شده و حال کوسش جا اومده اظهار ندامت و پشیمونی می کنه و میگه عجب  کاری کردم -مهرداد ! نرو همین جا پیشم بمون -طناز ! چته . راستشو بگو . در چهره ات نگرانی می بینم . انگاری یه چیزی می خوای به من بگی می ترسی - نه عزیزم چیز خاصی نیست . راستش من هوس دارم . دوست دارم زود تر بریم خونه . توی بغل تو آروم بگیرم . بهت بگم دوستت دارم . بهت بگم بین من و تو یک پیوند شدید عاشقانه وجود داره . بعدش با هم سکس کنیم . شوهر دیوانه من طوری بهم نگاه می کرد که انگاری این من هستم که دیوونه شدم . .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر