ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اتوبوس هوس 21

خیلی عصبی شده بودم . من حرف بدی نزده بودم . منتها اون تعبیر و بر داشت بد کرده بود . با خودم گفتم تا تنور گرمه باید نونو بچسبونم . باید که حالشو بگیرم . باید که بهش نشون بدم که چند مرده حلاجم . من و اون در این لحظه هر دو ایستاده بودیم . هنوز مات مونده بودم . اون با خشم نگام می کرد . هنوز حرکتی نشون نداده بود که نشون بده از این کارش متاثر و ناراحته .. همین کارش منو مصمم تر کرده بود تا در یکی دو ثانیه تصمیم بگیرم . دستمو آوردم بالا و با آن چنان نیرویی و با دست راستم بر گونه و صورت چپش سیلی زدم که انگاری دارم بزرگترین دشمن خودمو می زنم . یه لحظه سرش گیج رفت و افتاد رو صندلی . سمتی قرار داشتیم که تقریبا کنار دیوار بود . این بار تصمیم گرفتم شجاعانه تر عمل کنم . شیشه های دودی ماشین طوری بود که اگه کسی از بیرون می خواست ما رو ببینه باید میومد خیلی نزدیک یا خودشو به شیشه می چسبوند ولی دفعات قبل بازم استرس داشتم و پرده رو می کشیدم . اما این بار با عجله و این که رویا از دستم در نره سریع خودمو انداختم روش . اون روی صندلی دست و پا می زد ولی من دیگه قاطعا نه می خواستم قدرت خودمو بهش نشون بدم و بهش بفهمونم که به این سادگیها نمی تونه با من در بیفته و از دستم در بره . من خیلی جوون تر از اونو گاییده بودم و این جور برام افاده نکرده بودند و منو به دام خودشون نینداخته بودند . هر چند هنوز همون وجاهت خودشو برام داشت ولی این سیلی ظالمانه ای رو که بر گونه ام نواخته بود هنوز اثرش باقی بود . البته با قدرتی چند برابر اونو نواخته بودم . صورتمو به صورتش نزدیک کردم . اون با کف دستش قصد داشت منو از خودش دور کنه . حتی با حربه گاز گرفتن اومد جلو ولی من دیگه تصمیم خودمو گرفته بودم . تا اونو نمی گاییدم ولش نمی کردم . حتی حاضر بودم آب کیرمو توی کسش خالی کنم و خطر حاملگی رو به جون بخرم . می دونستم که اون به خاطر رستم حاضر نمیشه حتی صیغه من شه و ازم بچه دار شه و این روزا که سقط جنین کردن از آب خنک خوردن هم راحت تره . خیلی دلم می خواست پرده ها رو می کشیدم . به جای پایین کشیدن پرده شلوارمو پایین کشیدم -کثافت چیکار می کنی ولم کن -منم دلم نمی خواد این جوری شه بهت تجاوز کنم . می دونم که تو هم دوست داری خوشت میاد . کیر می خوای .  بهتر نیست یه جای خیار و موز و هویج فرو کردن توی کست یه چیز داغ و گوشتی و جون دار رو توی کست قبول کنی که خودش حرکت کنه و آتیشت بده و آتیش بگیره ؟/؟ -ولم کن نامرد . اگه رستم بفهمه پدرت رو در میاره -همون رستم بی یال و کوپالو میگی ؟/؟ می خواستم بگم که اون شاهد بوده که خیار رفته توی کس مادرش ولی چیزی نگفتم . این پسره محرم اسرار منه شاید بعدا به دردم بخوره . بهتره حرفایی رو که به من اعتماد کرده و زده در صندوقچه اسرار خودم نگه داشته باشم و میونه پسر و مادر رو بر هم نزنم . خلاصه یک زن اگر هم دوست داشته باشه خودشو در اختیار کسی بذاره اگه این جوری حرکات زورکی ببینه بدش میاد . هر چند در مواردی هم پیدا میشن زنایی که عاشق هارد سکس و  سکس خشن باشن ولی در این موارد باید دید که آیا خود این زنان اصلا سکس میخوان یا نه ؟/؟-رویا جون خودت خواستی . خودت این جوری دوست داری . -می دونستم . از اولش هم می دونستم تو به من نظر خاصی داری و دوستی با رستم رو بهونه کردی -باور کن اون از دوستای خوبمه . رویا نگو که تو نمی خوای نگو که هوس نداری . نگو که تشنه کیر من نیستی . حالا رو نمی دونم ولی بار ها و بار ها پیش اومده که چشات داره داد می زنه که من کیرمو بکشم بیرون و باهات حال کنم . -ایمان من می تونستم جای مامانت باشم -حالا که نیستی و نامحرمی . پس میشه خیلی راحت تو رو گایید .-نه .. -آررررررره عزیزم . کیرمو گرفتم جلوی صورتش . چشا و لباشو بسته بود -عزیزم فقط یه  لحظه نگاه کن . میگن یک دم نگاه کردن برای خریداری جنسی گناه نداره . کیرمو به لبای بسته اش چسبوندم . تا کلفتی اونو حس کنه . وقتی کیرمو از  رو صورتش بر داشته و یه فاصله ای ایجاد کردم لبشو باز کرد و شروع کرد به حرف زدن . فکر نمی کردم که این قدر کینه ای و عقده ای باشی که حتما باید تلافی کنی . اصلا از این جور مردا خوشم نمیاد -پس بگو من چیکار کنم که خوشت بیاد . اگه جلوت زانو می زدم . گریه می کردم از این که چرا منو زدی اون وقت خوشت میومد ؟/؟ اگه وای می ایستادم تو هم سرت رو میذاشتی پایین و می رفتی . تا کی باید صبر  می کردم و متانت به خرج می دادم . متانت و تحمل که برام کوس نشد - بی ادب .. پررو .. این بار خودمو بهش چسبوندم . صندلی اتوبوس هر دو تا رو خوابوندم . دیگه به هیچی توجه نداشتم . فقط در یک صورت می شد ما رو دید و این که یکی بیاد چند تا سنگ صاف بذاره زیر پاش از زمین بیاد بالا و از طرف شیشه های روبرو این طرفو ببینه . سرشم باید بچسبونه به شیشه که دیگه  منم بی خیالش شدم . -خواهش می کنم ولم کن .. ولی خودمو بهش چسبوندم . لباشو بستم . به زور دستمو از زیر مانتو و بلوزش رسوندم به سینه هاش . هر چند سینه هاش کاملا برهنه در اختیارم نبود .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر