ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لز با دخترخجالتی 34

نغمه تنمو به آتیش کشیده بود . با دستاش هر کاری رو رو بدنم انجام می داد . نمی دونستم چیکار کنم . خجالتم میومد ولی اون همین جور داشت بهم حال می داد . وقتی انگشتاشو می ذاشت روی کسم انگاری لذت و حشر و هوس یک  سوت ممتدی شده بود که فشارش از کس شروع می شد . خیلی خوشم میومد . اون استاد من بود ولی حالا نباید به این چیزا فکر می کردم . شونه هامو با کف  دو تا دستاش طوری نرم کرده بود که فکر می کردم آماده پرواز و پرش به اون بالا بالا ها هستم . دستشو که رو کسم می کشید می خواستم جیغ بزنم طوری که اون سه تا دختر متوجه شن  که دارم چه حالی می کنم نغمه پنجه هاشو گذاشته بود رو کونم طوری که هر دو تیکه رو زیر دستش داشته باشه  انگشت میانی خودشو گذاشته بود روی سوراخ  کسم و شستش هم روی سوراخ کونم بود .  اولش فکر کردم که شستشو می خواد فرو کنه توی کونم که این کارو نکرد و فقط نوکشو به سوراخ کونم چسبوند . در عوض انگشت وسطی خودشو آروم آروم فرو کرد توی سوراخ کسم . ترسیدم .. یه تکونی خوردم با این که بی اندازه لذت می بردم و از کیف و هوس زیاد به خودم می پیچیدم و تمام بدنمو به هم می فشردم . با این حال نغمه که متوجه عکس العمل من شده بود به من گفت نترس . من می دونم تا کجا فرو کنم توی کست که کار دستت ندم ولی ای کاش که کار دستت می دادی . حالا دیگه راحت می شدی و اون داغی کس , تورو راحت تر می رسوند به جایی که آبتو جوش بیاره یهو خالیش کنه بیرون .- نمی دونی چه حس خوب و قشنگیه . آدمو آروم می کنه . انگاری که یه آب خنکی به جیگر یه آدم تشنه می رسه -می دونم نغمه جون من این حسو داشتم . چند بار این آبم ریخته -ولی اون جوری اگه راه کستو باز کنی با لذت بیشتر زود تر و بیشتر آبت خالی میشه . اعصابت راحت تر میشه . هر چند من اصراری ندارم . همین جوریش هم یه کاری می کنم که سر حال شی . نگی نغمه خودش حال کرد و بی مرام بود و به شاگردش توجهی نداشت -فدای مرامت استاد . چقدر دلم می خواست در اون لحظات چهره زیبای نغمه قشنگمو ببینم تا بیشتر حال کنم . ولی انگار اینجوری داشت آبمو می آورد . -خوشم میاد نغمه جون همین جوری خوبه .. خوبه . اصلا دردم نمیاد .. بکن بکن .. فدات استاد . قربونت نغمه جون .. ببین نمی تونم یه جا بند شم . مشتامو گره کرده می زدم به زمین . مثل همون وقتی شده بودم که با زهیدا در حال حال کردن بودم و لحظاتی بعد یه چیز داغی از کسم ریخت بیرون .. -نغمه جون منو داشته باش نذار در برم . نذار فرار کنم . بذار همین جور حال کنم . اوخ جون جون جوووووون .. حس می کردم که انگشتای نغمه لحظه به لحظه داره خیس تر میشه . چون ازم یه چیزی ریخته بود و اونم با انگشتاش همین جور باهام بازی می کرد . من ار گاسم شده بود . احساس می کردم همه تنم با هم یه لحظه به مرحله انفجار پوست رسیده و بعد آروم گرفته . بدنمو به زمین می فشردم تا آروم تر شم . تا هوس و لذتم بازم به تمام نقاط بدنم پخش شه . نغمه منو یک دور بر گردوند تا طاقباز شم . حالا می تونستم صورت قشنگ و موهای بلوند  بیشتر شبیه به طلایی اونو ببینم . چشای آبی خوشگلشو . اون دندونای مروارید نشانشو که وقتی از ته دل می خندید اونو مثل فرشته ها زیبا می کرد . روی کسم ورم خاصی کرده بود . اینو به خوبی متوجه می شدم . کف دستشو گذاشت روی کسم . خیلی آروم دستشو  روی کس می مالید . -اوووووووووههههه اووووووههههه .. نغمه جون انگاری داره سفر می کنه به همه جای تنم . نه نه نههههه .. این کارو نکن .. ولی اون اومده بود روی کسم . دهنشو گذاشته بود روش تا با میک زدن لذتمو تکمیل کنه . با این که خیلی کار داشت تا بخوام بازم به ار گاسم برسم ولی اون خیلی سریع کاری کرد که بازم اون حالت بهم دست بده . حس می کردم یه چیزی یه هوسی یه لذت داغی دور کوسم همونجایی که نغمه داشت اونو با هوس و حرارت خاصی میک می زد و می لیسید در حال گشتن و مانور دادنه . عین یک فشفشه داره از خود کسم یه چیزایی رو به طرف بالا شلیک می کنه . من نمی تونم دوام بیارم .. . زبونم بند اومده بود . این بار متوجه شدم واسه یه لحظه یه چیزی ازم ریخت . دیگه اون حس خجالتو نسبت به نغمه نداشتم . دو تامون یه حس مشترک داشتیم . یک هوس مشترک که ما رو به هم پیوند می داد و فاصله ها رو از بین برده بود . وقتی که رو من خم شد و لباشو گذاشت رو لبام و کف دستشو روی کسم حس کردم که دنیا رو به من داده من خوشبخت ترین دختر روی زمینم . دختر خوشبختی که به جای نمره ارفاقی گرفتن از استادم  باید سعی کنم که با درس خوندن بهتر لیاقتمو به عشقم ثابت کنم . میگن یه دختر می تونه عاشق یه پسر باشه و یا یک پسر در واقع می تونه بگه که عاشق یک دختره ولی آیا دختری که عاشق لزه می تونه عاشق دو تا دختر یا دو تا زن باشه ؟/؟ حس می کردم که هم عاشق زهیدا هستم و هم عاشق نغمه .. دوست داشتم هر دو تاشون مال من باشن و من مال هر دو شون .. حالا می فهمیدم که زهیدا چه کرده و تا چه حد دوستم داشته و با این که دلشو به درد آوردم بازم دوستم داشت بازم عاشقم بود ازم بد نگفت و خود خواه نبود . دلم می خواست اون لحظه پیشم بود لباشو می بوسیدم . سر تا پاشو غرق بوسه می کردم . کسشو لیس می زدم .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر