ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 145

پس با این حساب من باید رفع زحمت کنم و دیگه مزاحم شما نشم . -خواهش می کنم . خواهش می کنم . یک ساعتی رو بمون .. -بمونم چیکار کنیم . با نگاهش داشت همه چی رو به من می گفت نمی دونم چرا این طور شده بود . چرا زنش بهش خیانت کرده بود . چرا در دنیای ما اونایی که ساده ترند یا ساده اند باید گول زرنگ ها یا فریب کارا رو بخورند . اصلا چرا باید فریبشون داد . فقط داشتم نگاش می کردم . به ا ین فکر می کردم که واسه این آدما چیکار میشه کرد . چقدر ازدواج کردن سخت شده . سکس کردن ..عاشق شدن .. نفس کشیدن و حتی زندگی کردن سخت شده . انگاری که ما آدما فقط می خواهیم لحظه ها رو بکشیم تا به لحظه های دیگه ای برسیم . دلمونو خوش کنیم به این که زنده ایم . ولی غافل از این که شاید برسه زمانی که برای اکسیژن هم مثل  آب و برق و گاز باید پول بدیم . ولی این مرد از اونی که فکر می کردم زرنگ تر بود . چون در عالم خودم بودم که یهو دیدم هیچی تنم نیست و اونم کیرشو شق القمر توی دستش گرفته و به من زل زده . شاید تا حالا نمی دونست که من توی باغ نیستم . شایدم منتظر بود که من چی بهش میگم و ازش چی می خوام . ازش چه انتظاری دارم و یا این که چی دستور میدم . در هر حال اون به اندامم زل زده چشم ازش بر نمی گرفت . خیلی هیز بود .منم دست کمی از اون نداشتم . دوست داشتم دستشو از رو کیرش بر داره تا من به خوبی اون هیکل ناز کیرشو ببینم . با  همه پر رو بودنهاش ازاین که ترسیده و بهم دست نمی زنه تا ببینه من چه اقدامی می کنم خوشحال بودم . -ببینم چی می خوای -تو رو -من که الان پیشتم -می تونم ؟/؟ -مثلا یک مردی . مرد برای به دست آوردن خواسته هاش تلاش می کنه . حرکت می کنه . برای همینه که یک زن مرد رو تکیه گاه خودش می دونه و دوست داره که بدونه . اگه زنی اینو احساس نکنه و مردش رو شل ببینه شاید علاقه اش نسبت به اون مرد کم شه و بعدا یه کارایی بکنه که نباید بکنه -یعنی میگی زنم به خاطر همین شل بودنهام بهم خیانت کرد ؟/؟ -نمی دونم ولی اینی که می بینم اینجا جلوم وایساده نمی دونم کی لختم کرد . -من لختت نکردم  حوله از بدنت افتاد . انگاری حواست نبود اونو از  رو تنت انداختی . منم چون دیدم این جوریه واسه این که با تو مساوی شم خودمو بر هنه کردم ....  شاید حرف راستو می زد -ببین هر چی بوده شده . من منتظرم .. اینو که گفتم بد جوری گل از گلش شکفت . لبای گنده اش یهویی باز شد و طوری لبخند می زد که حس کردم تونستم یه دنیا شادی رو بهش هدیه بدم . داشتم فکر می کردم که به اولین جایی که می تونه بچسبه کجاست .  خودشو به من چسبوند . هنوزم نمی شد گفت استارتشو از کجا می زنه . لباشو گذاشت زیر گلوم تا به من حال بده . آروم بین سینه ها و زیر گلومو می بوسید . این حرکتش فوق العاده آرومم می کرد . هیجان منو زیاد می کرد . نمی دونم از کجا می دونست که من یه حرکت انفجاری رو دوست دارم . برای همین کف دستشو گذاشت روی کسم . متوجه شد که نیاز من چیه .. دیگه خودم بی اراده شده بودم .مثل مسخ شده ها رفتم و رو تخت یک نفره دراز شدم . اون راحتی تخت دو نفره رو واسه سکس نداشت . کمرمو رو تخت قرار داده و پاهامو به طرف زمین گذاشتم طوری که کسم لبه تخت قرار گرفت . با زبون بی زبونی داشتم بهش می گفتم که کسموزبون بزنه و منو به هیجان بیاره . اون که خوابشو نمی دید همچین هلویی بره تو گلو,  خودشوبا سر انداخت رو کسم . لبای دراز و کلفتش چه حالی می داد . با  یه اشاره هریک از لبه های کسمو می گرفت به دهنش . -خوبه .. خوبه خوبه .. یه بالش نرمو گرفتم گذاشتم توی دهنم که جیغ نکشم . گازش می گرفتم . این جوری به من حال می داد ولی انگاری می خواست کسمو منفجرش کنه . صد ها بار این حالت انفجار در من به وجود اومده بود هر بار فکر می کردم دارم منفجر میشم . ولی انفجاری در کار نبودو البته انفجاری بود ولی آبی پاشیده می شد و انگاری داغی منو به یه گرمای خاص و لذت بخش تبدیل می کرد . خواب به چشام می آورد و به من آرامش می بخشید . حالا هم با لیسیده شدن کسم منتظر اون لحظه بودم . منتظر لحظه ای که به آرامش برسم . لبای کلفتش خیلی هوسانه و نازانه به کس ناز و پر هوس من حال می داد . من فقط تنها کاری که می تونستم بکنم این بود که بالشو گاز بگیرم . -جاااااااااان .. جااااااان .. چه کسی داری . یعنی کیر, منو می خواد ؟/؟ به خاطر من این همه خیس کرده ؟/؟ دوست داره با من حال کنه . ؟/؟ بیچاره چقدر عقده ای شده بود . نامردی زنش باعث شده بود که اعتماد به نفسشو از دست بده . واسه این که بهش روحیه بدم وقتی که این حرفا رو می زد یه سری تکون می دادم که یعنی هر فکری که می کنه درسته و من به خاطر اونه که این جوری حشری شدم . آخه پس به خاطر کی می تونست باشه . ما دو تا بودیم کنار هم . اون کس خل شده بود و منم کس خل تر از اون . یکی از یکی دیوونه تر . کسمو با فشار بیشتری به دهنش می کوبیدم حس کردم همون پشت قسمت ورودی کسم یه چیزی در حال ریزش و حرکت سریع به طرف بیرونه . ترشح معمولی نبود . همونی بود که می تونست آرومم کنه . دوست داشتم بالشو از دهنم در بیارم و جیغ بکشم . وقتی که اولین لحظه اومدن آبم بود فشارمو زیاد ترش کردم اونم حس کرده بود من در چه وضعیتی هستم به کارش ادامه داد تا این که بعد از دو دقیقه ای حس کردم آروم گرفتم ...... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی  

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر