ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانوما ساکت 57

همون حرفایی رو که برای مادر یکی ازدانش آموزا زده بودم برای این جمیله هم می زدم . طوری وانمود کردم که از دید گاه اجتماعی و جامعه شناسی دارم صحبت می کنم . واقعا  تا زمانی که این خانوما از قید و بند چادر و مقنعه و روسری و مانتو های کلاسیک خلاص نشن نمیشه فهمید که تا چه حد زیبا هستند . گاهی که جمیله یه تخفیفاتی میومد حس می کردم که خیلی خوشگل تر از اونیه که در میون جمع و حالا پوشیده نشون میده . براش از این حرف زدم که اگه احساس می کنه شوهرش اصلاح بشو نیست بهتره با تعامل با تمایلات درون عقده های درونی خودشو به نحوی سرکوب کنه . یه کس شراتی می گفتم که اگه حالیش هم نمی شد از اونجایی که لیسانس جامعه شناسی داشت مجبور بود وانمود کنه که متوجه شه و در نهایت و خانه پرش منو می رسوند به همونجایی که انتظارشو داشتم .موضوع رو طوری بر گردوندم به مسئله خیانت و توجیه اون که انگاری اصل خیانت و تلافی یک اصل پذیرفته شده هست و با این فرض که جمیله اونو پذیرفته داشتم کاری می کردم که به نفعم تموم شه . راهکار های خیانت و این که چگونه در فریفتن شوهرش موفق باشه باهاش همکاری می کردم . ببین عزیزم اینجا نمیشه این حرفا رو زد . هم فرصتش نیست و هم این که تازگیها معلوم نیست کجا ها که دور بین مخفی نذاشتند البته اینجایی که من و تو داریم صحبت می کنیم از این خبرا نیست . در هر حال من که خیلی دوستت دارم و تا اونجایی که بتونم کمکت می کنم . انگاری جمیله خیلی از بحث خیانت و توجیه اون و چیکار کنه که خیلی طبیعی به نظر بیاد خوشش اومده بود . برای همین ازم سوال می کرد که خب ادامه حرفارو توضیح نمیدی . ؟/؟ اگه من بخوام جبرانی کار کنم چیکار باید بکنم -جمیله جان  تو باید طوری رفتار کنی که هم به کاراش دقت داری و هم این که بهش سخت هم نگیری . کاری کنی که به تو مشکوک نشه و این احساسو داشته باشه که آزادی عمل داره و راحت می تونه با هر کی که دلش می خواد بر بخوره . این یکی از مهم ترین راز های موفقیت تو در این زمینه هست . وقتی که بتونی خوب از تکنیک های بالا و زنونه ات استفاده کنی اون وقت به درجه ای ازآرامش عصبی می رسی که اگه شوهرت با کل زنای دنیا رابطه داشته باشه عین خیالت نیست . -ببینم تو  همه مریضای این جوری رو ویزیت می کنی . -نه خب نگاه می کنم . اونایی رو که خیلی دوستشون دارم این نسخه رو تجویز می کنم . به شرطی که خودشون هم تایید کنند . یه لبخندی زد و یه لبی ورچید که انگار از یک نظر راضی بوده و از یک نظر ناراضی . از این نظر که من یه خیلی ها این حرف رو زده باشم کمی ناراحت شده بود . -عزیز دلم جمیله جان . من فقط با تو دارم در این مورد حرف می زنم . من که تازه کارمو به صورت جدی شروع کردم . تازه این جور زنا میرن پیش مشاور های زن چرا میان پیش من . حالا تو اینجا نسبت به من احساس صمیمیت و راحتی می کنی حسابت جداست . باید خیلی راحت با شوهرت بر خورد کنی . مثلا اگه یه شب جمعه ای می خواد با دوستاش بره بیرون و تو هم می دونی که اون دروغ میگه خب بذار بره مانعش نشو . چه ایرادی داره !اما از اون طرف دوست پسرت رو بیار خونه .. -هوتن جان این چه حرفیه می زنی . خجالت می کشم .. -می دونم که درست میگی ولی اینو هم می دونم که یه سری باور های اجتماعی در افراد به مرور زمان تغییر می کنه . خودت یک جامعه شناسی و اثر متقابل جامعه شناشی و روان شناسی رو می دونی . ..بازم رفته بودم تو کس شرات خلاصه وعده دیدار ما و ادامه صحبت ها موکول شد به بعد از ظهر امروز در آپارتمان نقلی مقلی من . همون جایی که مخ کار می گرفتم و هر وقت اراده کرده بودم یکی رو اونجا بگام موفق شده بودم .  حس می کردم که جمیله رو زیر کیر خودم دارم . البته اگه تمام این حرفا رو شوخی فرض نکرده باشه و اگر هم تمایل داشته باشه که به من کس بده . دیگه من و جمیله از هم جدا شدیم و در همین لحظه دیدم که خانوم مدیر از کنار من رد شد . با چشایی قرمز که نشون می داد گریه کرده . هر چی فکر می کردم من حرف بدی نزدم که اون ناراحت شده چیزی به ذهنم نمی رسید . دیگه سعی می کردم اگه حواسم هست مثل یک زن فامیل و محارمم باهاش حرف بزنم -خانوم سروش اگه کاری کردم ناراحت شدی بگو شما همش داشتی محکومم می کردی .. خب پس من اخلاق تندی دارم . هیشکی نمی تونه با هام بسازه . همه با هام بدن .. -کی این حرفو زده خانوم سروش . مگر این که خود شما با خودتون بد باشین .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر