ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان بخش بر چهار 6

وقت خواب شده بود . وقت هیجان برای لحظاتی که نمی دونستم چی میشه .کار من و اسحاق به کجا می رسه . آیا می تونم اونو به طرف خودم بکشونم بدون این که مسائل حاشیه ای زیادی به وجود بیاد ؟/؟ آیا می تونم خودم مسئله رو هضمش کنم . تا چه حد می تونم لمس دستاشو رو بدنم و مهم تر از همه اینا وجود کیرشو توی کسم احساس کنم . می تونم ؟/؟ نمی دونستم ولی همینو می دونستم که کارم به جایی رسیده بود که نزدیک بود لخت شم و برم خیابونا . من چه گناهی داشتم آخه تا به کی و تا به کجا می تونستم دندون رو جیگر بذارم . آدمای مومنش همچین ریاضتی نمی کشن که من باید تحمل کنم . دیگه زده بود به سیم آخرم . همه لباسامو در آوردم . هر چی می خواد بشه بشه . به من چه مربوطه که آقا پسر ما می خواد بیاد چشم چرونی . منی که می خوام کیر اونو در کسم حس کنم دیگه نباید که از اولش خجالت بکشم . خیلی این پهلو اون پهلومی کردم . نمی دونستم باید چیکار کنم . کسمو به روی تشک فشار می دادم . نمی دونستم که اسحاق کی میاد سراغم . این که بخواد منو دیدم بزنه . این سوال لحظه ای ولم نمی کرد که چه باید کرد . چه جوری فتیله رو روشن کنم . استارت بزنم . منتظر حرکت اون باشم ؟/؟ اگه این حرفایی رو که در مورد شجاعت خودش زده همه کشک باشه من چیکار کنم . نمی دونم . این ملا دوباره بهم راه میده ؟/؟ یعنی میشه باز تورش کرد ؟/؟ اگه نیم ساعت دیر تر میومدند می شد یه حالی کرد و حداقل دلم نمی سوخت که آش  نخورده دهنم سوخته باشه . ولی حالا هم آبروم رفت و هم این که نتوستم کاری صورت بدم . این بود داستان من . . دلم می خواست یه موزی هویجی می آوردم و اونو از پشت به سوراخ خودم فرو می کردم ولی  ترجیح دادم که با دستام دو طرف کونمو بازش کنم و دو تا قاچای کونو بگردونم و به نوعی دلبری کرده و پسرمو آتیشش بزنم . کاری کنم که اون امشب دست خالی از این جا نره و وقتی که برای اولین بار کیرشو از مرز کس من رد کنه دیگه این براش همیشگی میشه و راحت می تونه همیشه از این کا را بکنه . همون چیزی که من می خوام و براش هر کاری می کنم . یه لامپ خواب ملایم به رنگ نارنجی رو هم روشن کردم که خیلی آرام بخش و هوس انگیز بود . می دونستم که اسحاق از این فضا خوشش میاد و فضای کون منو هم خیلی وسوسه انگیز نشون میده . چند بار با گذاشتن چند تا وسیله این نقطه ای رو که کون من در آن قرار می گرفت بر رسی کرده بودم تا ببینم در کدوم حالت می تونم برای شوهرم قلی دلبری بیشتری کنم . مرتیکه احمق با این که خیلی هم بیشتر از من سن داشت باز گذاشت رفت تا به تفریح خودش ادامه بده . دیگه حساب اینو نکرد که یک زن هم واسه خودش نیاز هایی داره . بی غیرت کاری کرده بود که دست گدایی به آخوند گدا دراز کنم . حالا که تیرم به سنگ خورد محتاج پسرام شده بودم . اشکم در اومده بود کسمو محکم به زمین یا همون تشک فشار می دادم . خیلی خوشم میومد . دیگه بی خیال شده بودم . بذار خیسی کس من باعث شه که تشک لک کنه . به درک . من که خودم از هوس زیاد و اعصاب ضعیف یواش یواش دارم لک میارم .. فقط با کونم بازی می کردم . اسحاق خیلی از کون من تعریف کرده بود . طوری با لذت از کون من پیش داداشش حرف می زد که داشتم به خودم شک می کردم که نکنه من ساعتها کون گنده و بر جسته خودمو به اسحاق نشون داده و اونم تا می تونسته باهام حال کرده و من خودم خبر ندارم .با این حال هنوز منتظر بودم . به جای ور جه وورجه کردن تر جیح دادم تا حدودی سکوت رو رعایت کنم که اگه یه موقعی اسحاق اومد این طرف بتونم صدای حرکت  اونو بشنوم . صدای خش و خش نیومد ولی بوی ادکلن اونو که منو به یاد سیگار مینداخت حسش می کردم . اون باید همین نزدیکی باشه . چون این عطر طوری نبود که وقتی از اون فضا رد شدی یکی دیگه در چند متری بوشو احساس کنه . خوشحال شده بودم . حس کردم داره یه چیزی ازم می ریزه . نه .. به همین زودی نباید ازم آب ریخته باشه . این جوری که آب هوس و کس از آدم خارج نمیشه . نباید از این چیزا باشه . در هر حال دستمو گذاشتم روی کسم و با وسطش بازی کردم تا ببینم این خیسی هاس رقیق چیه . شک کردم خون باشه . زیر نور خواب زیاد مشخص نبود . اونو به سمت بینی ام بردم .. اووووففففف چه بد بیاری . من هوس داشتم من کیر می خواستم . پریود شده بود م. نه نه من هر جوری شده باید امشب کس بدم . ولی اگه اسحاق بخواد منو بکنه . هر وقت که من پریود بودم قلی میذاشت توی کونم . هر چند زیاد منو از کون نگایید و همیشه دردم می گرفت ولی من به عشق کس دادن این چند ساعته رو سپری کرده بودم . . بعد از بچه چهارم که سر لوله رو بسته بودم ولی درست نیست کیر وارد  کس و رحم خونی شه .. . تازه اسحاق باید بدش میاد . بوی خون همه جا رو می گیره . خنده ام گرفته بود . شاید اون اصلا نخواد بیاد طرف من . پریود شدن من مثل این که هوس منو زیاد تر کرده بود . حس کردم که ملافه سفید زیر خودمو کاملا خونی کردم ولی هنوز زیاد خون نرفته بود م. معمولا روز دوم پریود خونریزیش بیشتر از روز اوله . برام فرقی نمی کنه . اون که نمی خواد کس منو بلیسه . اصلا بهش نمیگم پریودم .  چرا نمیاد داخل . همونجا روی تخت کونمو می گردوندم . که بتونه به وجد بیاد .  ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

1 نظرات:

ایرانی گفت...

با سلام خدمت آقای کاف عزیز .. من یادم نرفته . البته یک سال نمیشه و 6 ماه میشه . من داستانهای گی اصلا نمی نویسم و نفرت دارم ازش . فقط در چند مورد به خاطر اهداف و نوعی تلافی اجتماعی یه اشاره هایی داشتم که جزئیات صحنه گی رو زیاد آب و تاب ندادم . مثلا در یک داستانی چند مرد به یک شکنجه گر اطلاعاتی یورش برده و به او تجاوز کردند به خاطر انتقام گیری و بلایی که بر سر زنان زندانی آورد و در شیدای شی میل هم از سکس شی میل با گی میگم . این داستان درخواستی شمارو هم در ذهنم دارم . و طرحشو هم ریختم همون سه چهار ماه پیش حالا شخصیت ها ممکنه یکی دو تا کم و زیاد شن ولی پدر زن و مادر زن و پدر و پسر و دختر که همون حالت زن رو داره هم هست تکیه کلامهای خاصی رو هم در ذهنم دارم که استفاده کنم منتها گی درش نیست . که البته هنوز ننوشتم و احتمال داره وقتی که در قسمت 200داستان فقط یک مرد رو تموم کردم یکی از دو جای خالی رو به این داستان اختصاص بدم و بیشتر از ده قسمت هم نشه . من باور کن خیلی داستان ابتکاری و متنوع و تا حالا در موردش نوشته نشده در ذهنم دارم که این داستانها تموم نمیشه .. یک سری سوژه ها خیلی تکراری شده ولی چیکار کنم تقا ضا زیاده . با تشکر از کاف گل و نازنین و عرض پوزش به خاطر تاخیر و با نهایت احترام ..ایرانی

 

ابزار وبمستر