ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 79

حاج آقا طوری لذت می بری که انگاری اون وقتی که بهت گفتند تو مجتهد اعظم هستی تا این حد خوشحال نشدی . -آی گفتی آی گفتی .. خلاصه منیره کمی دیگه با حاجی ور رفت . و قرار گذاشتند که هر یک روز در میون منیره  روزی یک ساعت به حاجی سر بزنه تا این که ریش و سبیلش بلند شه و بتونه بر گرده سر خونه زندگیش .  بهاری خیلی دلش می خواست منیره رو به عقد خودش در بیاره  ولی مثل سگ از زنش می ترسید . با این همه احوال تا اونجایی که  جا و فرصتش بود می خواست با این زن حال کنه ولی از این که ریش و سبیلش در بیاد و چهره شو پیر تر نشون بده و موهای سفیدشو مشخص کنه ناراحت بود . حالش بد جوری گرفته بود . منیره هم که معلوم بود بود جوری آخونده رو خر کرده  خیلی هم اونو تیغ زد تا فقط واسه کبری کار نکرده باشه . کبری هم که از خیانت منیره به حاجی ناراحت بود نسبت به اون سر سنگینی می کرد . منیره می خواست نسبت به این مسئله بی توجه باشه ولی از اونجایی که حس کرد ممکنه در آینده همین کبری به دردش بخوره و از طرفی ملا شریف هم به واسطه این کس دادن اون می خواد مجتهد و کتابدار بشه با خودش گفت پس باید کاری کنم که از دل این  کبری کس خل در بیارم . ولی نمی دونست باید چگونه این کار رو بکنه . می دونست کبری خیلی دلرحمه . برای همین دوست داشت از همین حربه استفاده کرده و مخشو کار بگیره . دیگه چاره دیگه ای نبود . منیره و کبری تنها شدند . -کبری جون تبریک میگم . فکر کنم خود ملا شریف خبر نداشته باشه که زن به این خوبی و همراهی و دلسوزی داره که هوای شوهرشو خیلی داره . خب دیگه این از خوش شانسی اونه . من اگه بودم از این کارا واسه شوهرم نمی کردم . مرد جماعت اگه به یک نوایی برسه شاوارشو. دو تا می کنه . -تو چرا به بهاری خیانت کردی .. -تو رو خدا دست از سر ما بر دار . ببینم کبری جان اگه یکی الان بیاد بگه که ملا شریف یک زنی رو صیغه کرده داره باهاش حال می کنه یا احکام اسلامی رو باهاش و براش اجرا می کنه تو چه حالی میشی ؟/؟ چی کار می کنی ؟/؟ یا بر خورد اسلامی داری ؟/؟ تو که الان داری برای یک مجتهد غریبه و نامحرم دل می سوزونی اون موقع حاضری در اجرای احکام شرع همراه و همگام با شوهرت بشی .. -این چه ربطی به مسئله داره -می دونم ربطی نداره ولی اینو می خوام بگم مطمئنا تو راضی نیستی که همچین کاری بکنی . مرگ خوبه ولی برای همسایه . من در این جا می خواستم از ثبات شخصیتی یا عدم ثبات شخصیتی یک شخص بگم . من اشتباه کردم . گناه کردم جوابشو اون دنیا میدم . حالا لذت بردم . چیکار باید بکنم . باید با من اخم کنی . اصلا دو تا پسر میان با هم یک زن رو می کنند از نظر شرعی چه حکمی داره . من نمی دونم شما چطور دست از سر کچل این مجتهدین بر نمی دارین . هر کدوم از اونا را برای خودتون علم کردین . یک امام جدا در نظر گرفتین . من که فکر می کنم اگه گذشتگان یک همچین چیزی رو پیش بینی می کردند که روزی حکومت به دست آخوندا بیفته اعلام می کردند که مثلا یکصد هزار امام داریم . اون وقت به هر کدوم از این کس خلا یک شماره امام می دادند . سیزدهمی و چهار دهمی اون که مشخصه .. حالا بقیه فکر کنم بر سر شماره امام جنگ راه مینداختند . کبری همین جور ساکت بود و بر و بر به منیره نگاه می کرد . گیج شده بود . از بیشتر حرفای منیره سر در نمی آورد . هر چی هم می خواست خودشو قانع کنه که بی خیال قضیه شه نمی تونست .-عزیزم به جای این کارا به فکر دفتر آیت ...ملا شریف باش که از چند روز دیگه کارش شروع میشه .. حاجی که بر گشت جلو ی بچه ها نه ولی اگه تنها گیرش آوردی این خبر رو بهش بده و ازش مژدگونی بگیر .. -چی بگیرم . -یک عدد کیر کلفت ..کبری یه نگاهی بهش انداخت و گفت زشته .. زشته منیره .. ولی یه لحظه به فکر فرو رفت که چرا منیره گفته کلفت .. یعنی ؟/؟... نهههههههه همین جوری یه حرفی زده . امکان نداره ملا شریف این جوری باشه .. ولی بهاری که این جوری بوده . -منیره باید یه بر نامه ای بچینیم که وقتی جمال و کمال بر گشتند یه سری بهت بزنند آخه خیلی وقته که حالشونو نپرسیدی . می ترسم اونا به انحراف کشیده شن . در هر حال اقدام تو برای جلوگیری  از گناه این جوانان پاکدل و با ایمان خیلی موثر واقع شد و من امید وارم که پسرای من بعدا بتونن جا پای باباشون بذارن . -امیدوارم که یه روزی اونا هم با این استعدادی که دارن در تمام زمینه ها مجتهد شن . با این که منیره قول زیر کیر جمال و کمال رفتن رو داده بود بازم کبری دلش بود پیش بهاری .. اونم مثل هر کس دیگه ای فقط به تقدس روحانیت فکر می کرد . دیگه به این کار نداشت که بهاری ریش و سبیلشو برای رد گم کردن و این که جوونتر به نظر بیاد تراشیده . .... ادامه دارد ... نویسنده ...ا یرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر