ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان بخش بر چهار 11

اوووووووفففففف اسحاق چیکارش کردی .. بگو چیکارش کردی ؟/؟ بگو کیرتو چیکارش کردی . رفت ؟/؟ آره ؟/؟ -مامان تو که حسش می کنی . می بینی چقدر راحت رفت -این قدرا هم راحت نرفت . .. زبونمونو فرستادیم داخل و لب به لب کار می کردیم . کونمو  محکم می زدم به عقب تا اونم کیرشو بفرسته رو به جلو و بیشتر بهم حال بده . اسحقاق گلم  خیلی خوب این کارو انجام می داد . کیرشو سریع  می کشید بیرون و یه ضرب می کرد تا ته کسم . -مامان اینا رو داشته باش تا دیگه به مال غریبه ها چش نداشته باشی . -اوووووخخخخخخ از این حرفا با من نزن . نههههه نههههه من به  کیر دیگه ای چش ندارم . کیر فقط کیر تو پسرم .. فقط مال تو رو می خوام . دوباره لبامو ببوس منو ببوس . بگو دوستم داری . بگو عشق منی . تنهام نمیذاری . . ولش نمی کردم . -مامان دوستت دارم فقط با تو حال می کنم . کیرش فکر کنم با خیسی کس و خون قاطی شده بود . -عزیزم اسحاق بکش بیرون تا من ببینم . کیرت رو ببینم -مامان هول نکنی . قرمزه خونیه . -اوووووخخخخخ نه تو که اونو فرو کردیش توی کس من و هنوز هم داری منو می کنی و نترسیدم . از چی بترسم و من باید از این بترسم که تو دیگه نخوای کیرت رو فرو کنی توی کس من . -من همیشه می کنمت . هر وقت که هوس داشته باشی . -پس هر وقت که تو هوس داشته باشی چی ؟/؟ من می خوام که تو هم لذت ببری پسرم . چشم و دلت سیر باشه . -مامان تا تو رو دارم چشم و دلم سیره . ولی هیچوقت از این که تو رو بغل بزنم زده نمیشم وجز این که  بهت بگم دوستت دارم بهت بگم برات می میرم مادرسیر نمیشم  چی دارم که بگم . -0گو بازم بگو .. حالا دیگه نرم نرم کیرشو می کرد توی کسم و اونو بیرون می کشید . لذت داشت تمام تنمو آتیش می داد .. -نهههههه بکش بیرون سوختم بکش بیرون من کیرت رو ببینم . کیرشو از توی کسم بیرون کشید و اونو نشونم داد . چقدر خون روش نشسته بود  اونو با دستمال پاکش کرد و دوباره  فرو کرد توی کس . خون خیلی زود رو کیرش می نشست . -بیا عزیزم بیا . من می خوام کیرت رو بخورم ساک بزنم . -اووووخخخخخ مامان جون ارغوان . اسحاق به فدات . اتفاقا من می خواستم کس تو رو میکش بزنم . بخورمش .. -نهههههه نهههههه عزیزم کس من کثیفه خونیه  . شسته نیست . -مامان کیر منم که می خوای ساک بزنی اونم خونیه -ولی اون خون منه . -مادر ! خون من و تو نداره . خون من و تو یکیست . من و تو هم خونیم . -فدای پسر هم خونم میشم . دوستت دارم . اسحاق طاقبازم کرد . پاهامو به دو طرف باز کرد . دیوونه می خواست کس خونی منو میک بزنه . زبونشو بکنه تو و بهش حال بده -عزیزدلم با همون کیرت هم حال می کنم . -مامان می دونم تو دلت می خواد . همه مدلشو دوست داری . می خوام چشم و دلت سیر باشه . قانع باشی . دیگه آبرومون نره -پسرم تو این کا را رو فقط برای این می کنی که من سیراب شم ؟/؟ خب دستت درد نکنه ولی خودت چی ؟/؟ من دلم می خواد تو هم در آسایش و رفاه باشی . هر وقت کیرت شق شد و عشقت کشید منو بکنی . -توچقدر خوبی مامان بهترین مامان دنیا .. توی دلم گفتم  بهترین مامان کسوی تنها . شروع کرد به میک زدن کس من . دستامو گذاشته بودم رو سرش . موهای صاف و لخت اسحاق قشنگمو می کندم . فدای کیرش طوری رو من  قرار گرفته بود که کیرش بر خورد می کرد به یه جایی بین مچ و ساق پای چپم .. عجب چیز درشتی بود . همونو باید کاری می کردم که تا می تونه فرو بره توی کسم . ار ضام کنه و منو سر حال سر حالم کنه و وقتی چشامو رو هم میذارم در جا بخوابم . اسحاق تا می تونست منو از این طرف به اون طرف می گایید . می بوسید . نوازشم می کرد . لذت می بردم . آتیشم می زد . هوسم زیاد می شد . خون منو پاک می کرد . این خون همه کثیف بود . من چی به این پسره بگم . حس کردم دور و بر کون و روی کسم سست شده . انگاری با میک زدنهای سریع اسحاق داشتم ار گاسم می شدم . -اسحاق عزیزم ولم نکن . نکن نکن . منو ببخش اگه موهای سرت رو می کشم . دیگه جایی نیست که دستمو زود تر بهش برسونم . -بکش بکش مامان . موهای سرم رو بکش . بگو دوستم داری . بکش بگو با کیر من حال می کنی . حالا من سکوت می کنم و کس می خورم -بخوراسحاق  جون تو کس بخور ..بخورش . حقته . مال خودته . مال مامان مال پسرشه . دیگه من که بخیل نیستم . هر جور عشقته باهاش عشق کن . داره میاد .. ولم نکن .. پسرم دیگه سکوت کرده بود نمی خواست کاری کنه که در ار گاسم من وقفه ای بیفته . اون با تمام وجودش می خواست که من ارضا شم و این جوری اعتماد به نفس منم زیاد تر شه . -اومد .. اسحاق اومد .. بغلم بزن .. ارضا شدم سستم  حالا سبکم ..ولم نکن بغلم بزن .. .. دوستت دارم . می میرم برای کیرت . .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر