ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان بخش بر چهار 8

احساس داغی از کمرم خیلی سریع به کسم رسیده بود . اسحاق کف دستشو تا اونجایی که می تونست پهنش کرده بود تا قسمتهای بیشتری از کمرمو تحت پوشش خودش داشته باشه . شمد رو هم تا قسمت بالای کونم قرار داده بود وسعی می کرد دستشو از اونجا پایین تر نفرسته ولی انگشتاش خود به خود و شاید م عمدی گاهی به قسمتای پایین تر نفوذ می کرد . نمی دونسنم به این پسره چی بگم فقط می دونستم اون جوری که اون دوست داره داره کارشو پیش می بره . -اسحاق اگه دوست داشته باشی می تونی رو باسن منو هم بمالی . آخه حس می کنم اونجا هم  خونم خوب جریان نداره . احساس درد می کنم .. . با این که به اسحاق گفته بودم این کار مانعی نداره و می تونه کارشو انجام بده اون آروم آروم ملافه رو می کشید پایین و به همون نسبت کونمو ماساژ می داد . ولی یه لحظه مسیر رو عوض کرد و دستاشو از پهلو هام رسوند به سینه هام . -مامان این ناحیه هم ماساژ های خیلی خوبی نیاز داره . در سن تو زنا حداقل سالی یک بار باید برن سینه هاشونو چک کنن. -ناراحت نباش از اون شانس ها نداری که مامانت زود تر بمیره و از شرش راحت نشی .. رو من خمو شد و در حالی که بر جستگی کیر پشت شلوارش رو در تماس با کونم قرار داده بود روصورتم خم شد و منو بوسید . با صدایی آروم و پر ناله از هوس گفت -مامان می دونی که چقدر دوستت دارم و یک لحظه هم بدون تو نمی تونم زندگی کنم . -معلومه امروز اون جوری احترام منو نگه داشتی ؟/؟ -خب همون به خاطر حفظ احترام تو بود و این که خیلی دوستت دارم . همه ما پسرا دوستت داریم . لباشو از رو صور تم بر نمی داشت . منم چشامو بسته بودم . گذاشتم هر کاری که دلش می خواد باهام بکنه . حتی اگه همون لحظه هم کیرشو می کشید بیرون و به طرف کسم حمله می کرد هیچ  مقاومتی که نمی کردم هیچ شایدم دقایقی بعد تشویقش می کردم ولی نمی تونستم اونو قبل از شروع کار تشویق به این کار کنم در حالی که می دونستم اون دیوونه  منه و هر لحظه منتظر بهانه ایه که کارشو شروع کنه . نوک سینه هامو تیز نگه داشته بود . وقتی که فقط با نوکش بازی می کرد دلم می خواست در همون لحظه کیرشو بیاره سمت دهنم و توی دهنم فرو کنه تا با لذت فرو رفتنش با سینه هام یک دسری هم برای میل کردن داشته باشم . دیگه داشت خوابم می برد ولی نمی بایست می خوابیدم . هر چند اون ولم نمی کرد و تا منو نمی گایید دست بر دارم نبود . پسری که این طور پر رو شده باشه و هر چی از دهنش در میاد و تصور می کنه بر زبون میاره و ملاحظه سرش نمی شه پس خیلی راحت هم می تونه با مادرش سکس کنه . وقتی دستاشو از رو سینه هام بر داشت این بار خیلی راحت اومد طرف کونم . ملافه رو یکسره به طرفی پرتش کرد . -مامان این جوری راحت تر میشه همه جا رو در کنترل داشت و عمل خون رسانی رو بهتر انجام داد . . از شونه هام شروع کرد . طوری ماهرانه منو مالشم می داد که به یاد چند تا از این ماساژ سکس هایی که در فیلمها دیده بودم افتادم .  حتی اگه یه فرد مذهبی هم بودم با این جور مالیدنها دیگه کیر اسب هم کمم بود چه برسه به کیر اسحاق . رو هر قسمت از بدنم دقایقی زوم می کرد . دلم می خواست زودتر به جفت قاچای کونم برسه و یه حال اساسی به من بده . دستش اومد روی کونم . بازم حس کردم که ازم خون می ریزه . لعنتی عجب بدی آورده بودم . هنوز موقعیتش نبود که صحبت از پریود خودم بکنم . چون این حرف هم از اون تابوهایی بود که در این لحظات نمی شد شکستش . هنوز با اسحاق از این حرفا نزده بودم . اونم در شرایطی که کاملا برهنه بودم . کاملا متوجه بودم که چطور کف دو تا دستاشو روی قاچای کونم پهن کرده . اونو حسش می کردم . هر یک از قاچای کونمو به شکل دایره ای می گردوند . کناره های برش های کونم وقتی می خورد به لبه های کسم حس می کردم که یه کیری در تماس با اون قرار داره و داره بشدت بهش حال می ده . سعی می کردم چشامو باز نگه داشته باشم تا اسحاق به این زودیها متوجه نقطه ضعف من نشه و افاده خودشو زیاد نکنه ولی اون خیلی زرنگ بود . -مامان گلم . اگه بدونی این مالیدنها وقتی  گرمت می کنه و جریان خون رو عادی می کنه چقدر خواب به چش آدم میاد . .. می دونم که اون می دونست که خوابی که به چشام راه یافته خواب هوسه . نه نه .. نباید متوجه کس خونی من بشه . حس کردم خیسی من داره به حاشیه های کون و چاک و کناره هاش هم می رسه . اونم مدام کونموباز و بسته می کرد و به همون جا پیله کرده بود . بذار بازم آتیشش بزنم و بیشتر به هیجانش بیارم . حس کردم انگشتاشو مثلا خیلی سهوی داره میذاره روی کسم که از فیلمش بود  همین جوری صاف و خیلی راحت . ولی با کسم بازی نمی کنه .. ور برو لعنتی . چیزی بهت نمیگم . اسحاق واسه چی صبر می کنی . من که نمی تونم بهت بگم مامانت حرفی نداره که اونو بگایی . حس کردم که پسرم به نفس نفس زدن افتاده . داغ کرده بود . حق هم داشت .بیشتر خجالت می کشیسد و دلهره داشت . هر چند خجالتی نبود ولی برای بار اول دیگه سختش بود .  -مامان می تونم یه جور دیگه ای هم ماساژت بدم ؟/؟ با ناله و هوس گفتم هر جور دوست داری بده .. آخ که منو کشت این پسره . سرشو انداخت رو کونم . دهنشو گذاشت روی کون و آروم آروم و با هوس گازش می گرفت ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر