ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان پریسا بیهوش در حمام

خیلی فکرم مشغول بود . از این که تونستم مامانمو بکنم احساس آرامش عجیبی می کردم . به خودم آفرین می گفتم . لذت می بردم  پدرامی که شل و وارفته بود و اعتماد به نفسی نداشت تونست یه کاری بکنه که به چند کار بیارزه . با این حال وقتی که لذت یک کون و کوسی در زیر کیر آدم بشینه دلش می خواد همیشه از این کارا بکنه . آخه من چند بار می تونم مامانو بیهوش کنم . یه بار جستی ملخک دوبار جستی ملخک ..حتی  اگه در یک داستان هم از چند بار بیهوش کردن بنویسی خالی بندی عجیبی میشه که همه به آدم می خندن چه برسه به این که در واقعیت بخوای یکی رو بیهوش کنی و همش بکنی . کاش مامان و من مثل دوست پسر و دوست دختر با هم حال می کردیم . اوخ من بمیرم برای اون کسش . عجب کونی داشت .  اگه دستم به اون هیکلش می رسید به اون هیکلی که می تونستم یه بار دیگه بیهوشش کنم ..چی می شد ؟/؟  بابا یه چند روزی رو واسش کار پیش اومده و نبود . منم دیگه خیلی هیز شده بودم . مامان هر لباسی که می پوشید من به کونش نگاه می کردم . تازگیها زیاد استرچ می پوشید . کیرم وقتی که این صحنه ها رو می دید خیلی حال می کرد و میومد جلو .. مامان مامان نمی دونی که من اون کونو چه جوری کردم و باهاش چه حالی کردم ! جااااان ولی حیف که باید به خیال اون گاییدن همش جق بزنم . مامان که می خوابید می رفتم از گوشه در نگاش می کردم که چه جوری خودشو نیمه لخت و دمرو انداخته روی تخت . کون گنده اش با یه شورت نازک پوشش داده شده دلم می خواست همونجا می پریدم رو مامان و کیرمو تا دسته فرو می کردم توی کون و کسش . از این سوراخ در می آوردم و فرو می کردم توی اون سوراخ .. یکی از این شبها  تازه پام به اتاق خوابم در طبقه بالا رسیده بود که صدای جیغ شنیدم .. -کمک کمک .. پدرااااااااااام بیااااااا .. پشت بندش چند تا صدای تو دهنی خفه ای رو شنیدم .. خدایا یعنی این امیر بازم اومده به مادرم حمله کرده ؟/؟ یا یه نفر دیگه هست . خدایا .. نکنه برم پایین و خودم نفله شم . اون مادرمه .  یه چاقو گرفتم دستم و رفتم طرف حموم هیچ صدایی نمیومد . برق روشن بود . صدایی نمیومد . هر لحظه منتظر بودم با جسد خونی مادرم روبرو شم . من دیگه مادر ندارم ؟/؟ من مادرپریسامو خیلی دوست دارم . تازه اونو گاییده بودم که خیلی بهم مزه داده بود . نکنه دزده بپره روم . در هال باز بود . حتما فرار کرده . شایدم نه .. مامان وسط حموم به پشت افتاده بود . بیهوش شده بود . باید یه لباسی تنش می کردم . آمبولانس خبر می کردم اگه خونریزی داخلی و مغزی کرده باشه چی . اثری از ضربه رو سرش ندیدم .. وااااااییییی یه پنبه و پارچه آغشته به ماده بیهوشی رو دیدم که رو زمین افتاده . هر کی بود می دونست که مامان  تنهاست و وقت خواب ما در دو طبقه جدا می خوابیم . باید کار یکی از فامیلا باشه .. رو مامان خم شدم نبضش می زد . تنش گرم بود . نه اون باید حالش خوب بوده باشه . شیطون رفته بود توی جلدم . -مامان مامان بیداری .. هوشی . دلم می خواست بیهوش باشه . یک بار دیگه همه چی واسم جور شده بود . دست اون غریبه یا آشنایی که این کارو  کرده بود درد نکنه که خیلی کارمو راحت کرده بود . خودمو کاملا بر هنه نکردم . چون اگه چشاشو باز می کرد  باید خودمو زود می پوشوندم . چقدر دلم می خواست با همه جاش حال کنم . نمی دونستم تا چه حد این ماده رو مصرف و استشمام کرده و اثرش تا کی باقی می مونه . هر چه بود دست اون نفر درد نکنه . فقط به هیکل توپ مامان نگاه می کردم . مامان مامان کاش بیدار بودی و با من همراهی می کردی وقت داشتم و اون کون گوشتی تو رو یه ساعت گاز می زدم . یه ساعت کستو لیس می زدم یه ساعت کیرمو می کردم توی کست . سریع رفتم یه اسپری بی حس کننده آوردم زدم به کیرم تا بی حسش کنم و بتونم کس مامانو تا چند دقیقه ای بکنم  . حالت مامان طوری بود که حس می کردم حداقل تا سه ربع بیهوشه . خیای باهاش ور رفتم . سینه هاشو می بوسیدم . لباشو غرق بوسه کرده بودم . دهنمو گذاشته بودم رو کونش . سوراخ کون و کسشو می بوسیدم . پاهاشو از وسط خم کرده کف پاشو لیس می زدم . کف دستمو گذاشته بودم لا پاش . انگاری تازه به اونجا صابون مایده بود و می خواست خودشو بشوره که دزد ه اومده بود . شایدم قصد سرقت داشت . نکنه داره یه چیزی می بره و من خبر ندارم . بذار ببره . من الان کجا دنبالش بگردم . پنجره کوچیک حموم رو که رو به حیاط باز می شد باز کردم و درو از داخل قفل کردم که حواس دزده پرت نشه و یه وقتی نیاد سراغ ما .. کدوم دزد رو می خواستی از من دزد تر . فرصت دیگه نبود . دستمو گذاشتم زیر کمر مامان اونو آوردمش بالا . کیرمواول شستم و بعد  یه ضرب کردم توی کسش . جاااااان چه حالی می داد . فدای تو آقا دزده .. آقا دزده رو عشق است . این اسپری هم عجب خوب اثرشو گذاشته بود . به اندازه زدم کیرم هم تقریبا شق بود و هم بی حس . مامان زیاد سنگین نشون نمی داد ولی کاش اون کف صابونهای روی کسشو پاک می کردم . می ترسیدم . هر چی به این کف دست می زدی بیشتر می شد . بذار همین جوری بمونه می ترسم بیدار شه مشکوک شه .. خیلی می چسبید مامانو این جوری گاییدن . سوراخ کونشو می دیدم و می کردم توی کسش . لعنتی چقدر کف صابون اون دور و بر بود . اوووووففففف اوووووففففف مااااامااااان کاش بیدار بودی به من می گفتی پدرام پدرام منو بکن منو بکن . منو بکن .. منم می گفتم چشم مامان شما دستور بفر مایید . یک ربع تمام داشتم اونو به سرعت و از همون پشت  کسشو می کردم . عین فیلمهای سینمایی که آخرا طرف تند می کنه زنه جیغ می کشه ار گاسم میشه . مامانو یه دور بر گردوندم اونو طاقبازش کردم . لباشو بوسیدم . سینه هاشو میک زدم . کیرمو از رو برو کردم توی کسش . یواش یواش داغ شده بود این کیر من .. -مامان جون بازم داره آبم می ریزه توی کست . کار من نبوده ها . آقا دزده داره توی کست آب می ریزه مامان کس خل من . مامانی ..  مامان جون این تن بمیره این دفعه رو من بیهوشت نکردم . ولی این آب کیر آقا دزده هست . خودت که دیدیش گفتی کمک . .. داشتم واسه خودم حرف می زدم .. سبک شده بودم .  بازم مادر جونو دمرش کردم عجب سنگینی بود دستمو وسط تنش گذاشته کونشو آوردم بالا خیلی سخت بود فرو کردن تو کونش . هم کیرم شل شده بود هم اینم که از بس کون تپلی داشت دو تا قاچاش به هم چسبیده و اون سوراخو قایم کرده بودند باید کمی از زمین بلند تر می شد تا راحت تر می گاییدمش . رفتم  یه متکا از اتاق آوردم گذاشتم زیر کونش . کار من که نبود کار دزده بود . کیرم سفت تر شده بود . اسپری اثرش کم شده و دو ضرب فرو کردم توی کونش . چقدر بهم چسبید و حال داد . پدر در سفر آسوده بخواب پدرام بیدار است . دستمو گذاشتم رو شونه های مامان . با لذت به جفت قاچای کونش نگاه می کردم و اونو می گاییدم . حس می کردم تنش داره گرم تر میشه . دیگه ترس برم داشته بود .. اون طرفم خالی کردم . تا این که دیگه  تمومش کردم و خودمو مرتب کردم . دیگه بهتر بود بی خیال می شدم . مامان مامان بیدار شو بیدار شو کمی به سر و صورتش آب زدم . چند تا سیلی هم بهش زدم حس کردم که داره بیدار میشه .. -پدرام چی شده .. -مامان تو جیغ کشیدی کمک خواستی یه چیزی خورد تو سرم بیهوش شدم ولی وقتی که الان باشه و اومدم دیدم افتادی رو زمین .. مامان اونی که بیهوشت کرد چه شکلی بود .. -پدرام نمی دونم برو شورتمو بیار پام کنم ازت خجالت می کشم . نمی دونم این کیه که با من دشمنی داره .. -مامان مگه به وقت جوونی عاشق کسی بودی که حالا باهات لجه .. نمی دونم . -من کشیک وای می ایستم تو حموم کن . اصلا من تو رو می شورم . از اونجایی که اونو کرده بودم خیلی راحت لیفش زدم تمیزش کردم و دو تایی مون اومدیم بیرون . مامان وضع خیلی خطری شده . از این به بعد وقتی که بابا نیست من پیشت می خوابم .... پایان .. نویسنده ... ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

ایرانی گرامی
لطفا یه داستان بنویس با عنوان کل زنهای فامیل موضوشم در مورد فقط دید زدن یه پسر بچه از زنهای فامیلشون باشه از مامانش تا... از حموم تا...لطفا کس زنهی فامیل قشنگ به تصویر کشیده بشه و پسر بچه از هر فرصتی برای دید زدن استفاده کنه.اگه میشه یه مقدار این داستان رو براش وقت بزار و سر سری نباشه مرسی قربانت واکسنه ضد ساندیس

ایرانی گفت...

با سلام خدمت واکسن ضد ساندیس عزیز .. در این مورد قبلا داستان نوشتم وچون این داستان داستان زیبایی میشه و باید فرصت زیاد داشت تا اونو نوشت فعلا امکانش نیست و امید وارم در آینده سر فرصت بشه این داستان جذاب رو نوشت . ممنونم از پیشنهادت .. داستانها از بس زیاد شده اگه بخوام یک داستان رو اضافه کنم باید چند تا رو ننویسم و دوستان هم نظر نمیدن که موافقن یا نه هرچند داستانهای نیمه کاره رو نمیشه قطع کرد . . من امروز باید 5 تا داستان منتشر کنم و 5 تا جایگزین اونو بنویسم ..مامان زبل و شیطون بلا و هوس اینترنتی و تک قسمتی عشقی و یکی هم سکسی .. دیگه فرصتی نمیشه به داستانهای دیگه برسم . تازه اگه مهمونی و عروسی و عزایی پیش نیاد .. یک داستانهای جذاب و بسیار بسیار فانتزی و ابتکاری که تا الان در هیچ جا نوشته نشده یعنی من ندیدمش در ذهنم دارم که باور کن این داستانهای کلیشه ای و هزار بار تکرار شده مثل مامان لخت بگرده و بیهوش بشه در مقابلش صفرند و با توجه به اون داستانهای بکر و متنوع نوشتن داستانهای کلیشه ای نمی تونه جالب باشه حالا گاهی به عنوان چاشنی کار و یاد آوری از گذشته ها نوشته شه موردی نداره . مثل لیف زدن مامان در حمام یا آمپول زدن فامیلا . حتی به این داستانهای ابتکاری خودم هم نمی رسم . این شیطون بلا رو که در واقع به تقاضای کسی هم نبود و خودم خواستم بنویسم و در خواست خودم بود بیشتر از یک سال و نیمه که قصد نوشتنشو دارم تازه امروز بختشو می خوام باز کنم البته سوژ ه این داستان رونمیشه گفت جدیده ولی سعی می کنم فانتزی ترش کنم .و مسائل جدیدی رو درش بگنجونم با تشکر از تماست و نهایت احترام : ایرانی

 

ابزار وبمستر