ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زنی عاشق آنال سکس 7

سهیل بلافاصله اومد پشت سر من . -خودم نوکرتم آتنا. تو که داری بهمون حال میدی ما چرا به تو حال ندیم . کیرشو که چند بار به سوراخ کونم مالید دوباره شق کرد . می خواستم بهش بگم کونم درد گرفته ولی دیگه روم نمی شد . راستش نمی تونستم بهش بگم و شایدم که نمی خواستم . کف دستشو گذاشت رو چاک کونم  و جفت سوراخا رو تحت پوشش کف دستش قرار داد . کسم خیلی تحریک شده بود ولی من که نمی تونستم ازش بخوام بذاره توی کس ولی  محکوم به لذت بردن از طریق کون بودم . حتی وقتی کف دستشو هم روی سوراخ کونم می کشید درد داشتم . سامان رفته بود طرف جلو سینه هامو گذاشته بود توی دهنش .. این کارش دیگه دردمو تسکین می داد . سهیل  انگشتاشو کرم مالی کرد و اونو به سوراخ کونم مالید . کیف سینه ها و لذت کس و درد کون دیگه همه با هم قاطی شده بودند . کیر سهیل کار خودشو کرد . در همین حال سامان با یه مکش خاصی نوک سینه  مو گذاشت توی دهنش که هم لذت می بردم هم درد می کشیدم . دیگه بی خیال درد شدم بذار هرکاری که می کنه بکنه ولی کمی هم خوشم میومد . بذار این پسرای خوشگل تا می تونن حال کنن و بیشتر بیان طرف من . دیگه که نباید تا این حد سوسول باشم . من که اولین زنی نیستم که کون میدم . قبل از من هم خیلی این راه رو رفتند و بعد از من هم خیلی ها این راه رو میرن . از من کوچیک تر هم تا حالا خیلی کون دادن . اشک من در اومده بود . ولی سهیل با پشت پاهام طوری بازی می کرد که حس می کردم  کسم داره می لرزه و کونم داره تسکین پیدا می کنه . کیر سهیل هم اون قدر توی دهنم خالی کرده بود که  مگه به این زودیها خالی می کرد . خودمو از عقب می زدم به کیر اون تا آبشو زو تر بیارم . چقدر هم بد دهن بود .-بگو تو جنده کی هستی .. بگو ساکت نباش .. حرفی نزدم ولی دیدم این بار ضربات کیرشو محکم تر کرد . من دیگه نمی تونستم درد رو تحمل کنم .. -تو تو تووووووسهیل جون من جنده تو هستم . در همین لحظه صدای سامان در اومد که پس من چی -من مال تو هم هستم -چی من هستی -جنده تو .. حسابی مخ منو کار گرفته بودند . اون طرف سحر و مونا که داشتند لز می کردند قسمتی از حرفای ما رو شنیدند .. سحر : جنده خانوم زود باش که ما می خوایم شام بخوریم .-من که حرفی ندارم دختر عمه  این پسرا عشقشون به اینه که منو بیشتر بگان . پس از مدتها یه دختر خوب و مقاوم گیرآوردن و دارن باهاش حال می کنن . حالا یک ساعت دیر تر شام بخوریم . آسمون که به زمین نمیاد .-نمی دونم چی داری میگی آتنا فقط اگه حسابی جر خوردی و دیگه کونی برات نموند نگو چرا نگفتی . سهیل : خفه شو سحر خودت عرضه کون دادن نداری چرا یکی دیگه رو تهدید می کنی . . سامان دهنشو از رو سینه ام بر داشت و رفت طرف سحر . سحر بد جوری ترسیده بود . سامان بازوهای سحر رو میون دستاش گرفت و گفت کاری نکن که همین جا جرت بدم . حالا  کارت رسیده که واسه ما مایه میای ؟/؟ من ننه تو رو هم اگه بخوام می تونم بگام . حالا می بینی امشب مدارا کردیم به احترام آتنا خانومه وگرنه  من و سهیل  تصمیم گرفته بودیم که هر جوری هست امشب شما دو تا دخترا رو جر جرش بدیم . به سوراخ کونتون رحم نکنیم . باید سر سوراخ کون آتنا رو ماچ کنین هر چی هم از اونجا می ریزه بیرون نوش جونش کنین که جون شما رو خریده . اگه اون امشب نبود معلوم نبود چه بلایی قرار بود سر شما بیاد . سحر به زور خشمشو فرو می خورد . چند بار مونا رفت یه حرفی بزنه ولی ساکت شد . منم که دیگه از اون جایی که سحر با متلک به من گفته بود جنده باهاش لج داشتم تازه نمی خواستم پسرا رو با خودم بد کنم . خلاصه سهیل به گاییدنش ادامه داد و سحر و مونا هم در سمتی دگه سر گرم لز بودند .. -ووووویییییی مونا مونا کسمو بیارش بالا . بیار بالا بهش حال بده . دهنتو بذار روش .. مزه بگیر .. سحر خودشو روی  مونا می غلتوند .دو تایی زوزه می کشیدند . سهیل : بچه بازی رو می بینی ...سامان : آره هر دو تا شون عین جوجه تیغی شدند و عین شغال دارن زوزه می کشند . نمی دونم چه جوری دارن با هم حال می کنن . -من چه می دونم من که زن نیستم که بدونم . ولی می تونم حس کنم که اونا چه جوری کیف می کنن . -سهیل جون کونم داره میگه هر وقت آقا سهیل کیفش و عشق و حالش رسید به اون بالا بالاها می تونه آبشو داخل من خالی کنه . آخه کونم خیلی داغ شده و آبتو می خواد .   اگه بدونی آب رسونی به یک تشنه چقدر ثواب داره . -آتنا جون من عشقم کشیده تا اونجایی که جا داره کونتو بکنم . هیچوقت هیچ کونی تا به این اندازه در من تاثیر مثبت نداشته و از کردن هیچ کونی به اندازه کون تو لذت نبردم و تازه لذت گاییدنو بگو . هی کیر رو فرو می کنی توی کون و می کشی بیرون کیف می کنی و با این حال آبت نمیاد این جوری کون کردن کیف دنیا رو برات داره ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر