ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 77

منیره خیلی خوشش میومد که بهاری کس اونو با هوس زیادی می لیسه ولی اون شدت و فشاری رو که برای ارگاسم نیاز بود نمی تونست وارد کنه . برای همین داشت به این فکر می کرد که خودش یه جورایی دست به کار شه . با این حال بهاری لباشو گذاشت رو کون منیره و از  همون بالا لیس زدن به طرف پایین رو شروع کرد . -حاجی قلقلکم میاد ولی خیلی حال میدی . خیلی خوش تیپ و جوون شدی . چقدر بهت میاد حاجی ریش و سبیلتو تیغ انداختی . کاش به سرت هم تیغ مینداختی . اون جاهایی که کچله دیگه با بقیه قسمتهای سرت یکی می شد . چقدر منو در تشنگی و خماری میذاری . یک قسمت از جلوی سر ملا بهاری خالی بود و منیره برای یه لحظه از جاش پا شد با خودش فکر کرد که هر طوری شده باید به ارگاسم برسه و حال کنه . . این لیس زدنهای حاجی هم هوس اونو بیش از اندازه زیاد کرده بود و منیره هر کاری کرد که خودشو  یه جورایی به طرف اوج نزدیک کنه نمی شد . حس کرد که هماغوشی با غضنفر و زیر کیر اون بودن بی تاثیر هم نبوده ولی از آنجایی که هر چهره و آدم جدیدی تنوع خاصی براش ایجاد می کرد اون دوست داشت که بتونه از این آدم جدید هم نهایت لذت رو ببره . در یه حالت تنوعی باشه . . به مجتهد دستور داد  طاقباز دراز بکشه . کسشو گذاشت رو سر ش و این بار با فشار زیادی کسشو می کشید روی سر اون . -جاااااااااان .. حاج آقا عجب سر کیری داری . سرت کار چند تا کیر رو می کنه .. وااااااییییییی واااااااییییییی من دیگه داغون شدم . چقدر حال میده . حاجی جون من سرت که درد نمی گیره .. حاجی که لذت می برد از این که منیره این جور داره باهاش حال می کنه گفت -نهههههه نههههههه منیره جون حال بکن . سرکیری منو جرش بده . میدم بخیه بزنن . خودم دارم حال می کنم . کستو بمال بمال به سرم  تا حافظه ام تقویت شه و احکام جدید دشمن شکن صادر کنم . اگر شما زنان نبودین .. معلوم نبود ما باید چه خاکی به سرمون می ریختیم . منیره طوری جیغ می کشید که صداش به گوش کبری هم رسیده بود . کبری از خجالت داشت آب می شد . چون غضنفر هم اون دور و برا بود . حس می کرد که اگه صدای گاییده شدن منیره و فریاد های هوس مجتهد بهاری و منیره رو اون و  غضنفر در آن واحد بشنون امریست حرام . دیگه حساب اینو نمی کرد که خودش داره این صدا را می شنوه خوبیت نداره و حرامه . خلاصه از غضنفر فاصله گرفت و رفت به یک اتاق دیگه تا کمتر خجالت بکشه . منیره میله ها ی تختو گرفت توی دستاش و با نگه داشتن اون کسشو بیشتر روی سر بهاری حرکت می داد . گاهی هم کسش حرکت می کرد و روی لب و دهن بهاری فرود اومده و در همون ناحیه بهش فشار می آورد . نفس حاجی بند اومده بود . منیره حس کرد  باید به همین صورت فشار رو زیاد کنه . نفس بهاری با لا نمیومد صورتش کبود شده بود . هر لحظه امکان داشت کم بیاره و خفه شه ولی منیره بد جوری حشری شده بود می خواست به هر صورت که شده قال قضیه رو بکنه اون دیگه تحملشو نداشت . دو تا لبه های کسش تا یه عمق زیادی در تماس با سرحاجی قرار داشت  . خودشو بالاتر کشید تا راه برای تنفس طرفش باز شه . چشاشو بسته بود و جز به لذت و ارگاسم به چیز دیگه ای فکر نمی کرد . -حاجی نزدیکه . آماده با ش که الان می خوام سرت رو شستشو بدم . منیره خبری آب کسش می گفت . -منیره جان الان هم سرم خیس خیسه .. . لذت منیره تمومی نداشت . ولی حس کرد که بازم اون مغز کسش همین جور می خاره .. ولی یه لحظه که لذت خارش کسش به حداکثر رسید آبش با فشار نیمه شدیدی روی سر حاجی خالی شد .. . از بس کیف می کرد همین جور آروم کسشو به سر و صورت مجتهد عظیم الشان می مالید . -حاجی من دراز می کشم تو سرتو بذار وسط کسم . من چند دقیقه ای رو همین جور توی خماری بمونم .  . بهاری زن ذلیل که نه عبایی و نه عمامه ای و نه ریش و سبیلی براش مونده بود هر چی رو که این منیره می گفت گوش می کرد .. چند دقیقه بعد منیره رو کرد به بهاری و گفت حالا دیگه باید نشون بدی که چند مرده حلاجی . قدرت کیر خودت رو باید نشون بدی . حس کرد که بد جوری ادرار داره .. زورش میومد بره دستشویی .  منیره با خودش حساب کرد که اگه سر این حاجی بشاشه چه لذتی می تونه داشته باشه ولی تشک و ملافه کبری نجس میشه . اگه بشه قسمت های نجس رو نشون کبری نداد خیلی با حال میشه . ولی اثر تری و بوی تر شیدگی رو چیکارش می کرد . باداباد حق کبراست که همچین بلایی سرش بیارم . بذار بعدا هر غلطی می کنه بکنه . جالب این جا بود که فقط به نجس شدن زندگی کبری فکر می کرد و کله مجتهی بهاری واسش ارزش نداشت -حاجی می خوام روسرت بشاشم . -منیره جون . بشاش . هرچی دلت می خواد بشاش . رو صورت منم بشاش که ریشهای من پرپشت شه . بهاری یک اسلیو به تمام معنا شده بود ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عالی بود مرسی بقیه داستانها هم عالی بود دمت گرم

ایرانی گفت...

خیلی خیلی ممنونم داداش دلفین عزیز و نازنین من . خسته نباشی .با درود ...ایرانی

 

ابزار وبمستر