ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مادر فداکار 19

امیر خودشو به زن عموش چسبونده بود وولش نمی کرد . انسیه دستای امیر رو دور کمرش احساس می کرد . تپش قلبش زیاد شده بود . هیجان ولش نمی کرد . اگه امیر ادامه نمی داد و اونو به حال خودش ول می کرد چه کاری از دستش ساخته بود . به برادر زاده شوهرش چی می گفت ؟/؟  حتی یک لحظه احساس کرد که دستای امیر رو باسن پوشیده اش قرار گرفته . امیر متوجه شده بود که زن عموشو حسابی حشری کرده . دیگه با تجربه شده بود ومی دونست که باید چیکار کنه . می دونست که یک زن نیازش و نقطه های حساسش چیه . باید چه بر خوردی داشته باشه تا اونو به دام بندازه . دامی که دوست نداشته باشه ازش در بیاد و اون زن با تمام وجود و احساس , جسم و حتی روح خودشو تقدیم اون کنه . فعلا که انسیه در تب هوس بود و در حال سوختن .. امیر لباشو از رو لب انسیه بر داشت . زن عمو عصبی شد .-پسر فقط همین ؟/؟  با یه بوسه کار تموم میشه ؟/؟ -خب که نه .. مگه تو و عمو جان با یه بوسه به همه چی خاتمه میدین ؟/؟ این تازه شروع و مقدمه کاره . -نمی دونم چی میگی تو . فقط ازت خواهش می کنم منو راهنمایی کنی . یه سری به مامان زد و بر گشت گفت که یه خورده داره ازم راهنمایی می گیره و اگه مامان گرسنه اش شده می تونه غذای خودشو بخوره -انسیه جون بدون تو هر گز!  واست صبر می کنیم . وقتی انسیه وارد اتاق شده بود دید امیر فقط با یه شورت جلوشه .-اونم درش می آوردی که یکسره کار کنی و راحت شی . -اگه ناراحتت می کنه می تونم دوباره بپوشمش . نه نه . من اومدم یاد بگیرم امیر جان من واسه آموزش از طرف تو حاضرم . میگن ندانستن عیب نیست . نپرسیدن عیبه . وقتت گرفته نمیشه که درسای بعدی رو هم برام بازش کنی -نه انسیه جون . البته اولش باید تو رو بازت کنم -خب بکن -اول ناز بعدا باز -بگیرم گاز . این بار دیگه امیر دستاشو از زیر بلوز انسیه به سوتین و سینه هاش رسوند . -زن عمو واسه این درسا آمادگی داری دیگه ؟/؟ یه موقع سختت نباشه -ادامه بده عزیزم ادامه بده واسه تکمیلی هاش هم آماده ام . می خوام امروز تا آخر کتاب برم جلو . که اگه یه موقع دوست پسر گرفتم کم نیارم . واقعا تعجب کردم از این که المیرا به من گفت که تو با سه تا زن شوهر دار بودی . اونا واقعا عجب زنای نترسی بودند .. البته واسه اون زنا خودش یه کیف و حالی هم داره و یه آب و هوایی هم عوض می کنن . میشه به من بگی با اونا چیکار می کردی ؟/؟ -انسیه جون , امیر ت در وقت خیلی صرفه جوست . یک تیر دو نشون می کنه . این آموزشی رو که دارم الان بهت میدم همون کاریه که با اون خانوما انجام دادم . البته جسارت نشه انسیه جون خودت استاد مایی و درست نیست این جور بر خورد داشته باشم .-ولی در این مورد خاص تو تجربه ات بیشتره . -یه کارایی باید بکنم که تا به حال غیر عمو جان با کسی انجامش ندادی نمی دونم ذهنت آمادگی داره یا نه . نکنه یهو بذاری زیر گوشم . -من اون دستی رو که نمک خورده و نمکدون بشکنه میذارم زیر ساطور . --من که هنوز کاری نکردم و تو هم که نمکمو نخوردی . در اینجا انسیه که دیگه تحملش تموم شده بود شورت امیر رو پایین کشید .. -چیکار می کنی تو که چند قدم از کتاب رفتی جلوتر -می خوام نمک گیر بشم . امیر هم بلوز انسیه رو در آورد و اونو از پا لخت کرد . در حالیکه کیرش تو دهن زن عموش بود دستشو رسوند به   کمر زن و سوتین اونو هم در آورد و انداخت یه گوشه ای -انسیه -جاااااااان -توداری بهم درس میدی  یا این که این منم که باید مطلب بگم . -هر جور دوست داری . هر جوراراده کنی هرجور که بخوای .- -من تو رو می خوام . میخوام که باهات حال کنم .بگم دوستت دارم و ازت خیلی چیزا می خوام -چی میخوای امیر . -همون چیزایی رو که وقتی قصد داری دوست پسر گرفتی بدی بهشون .. -اووووههههه امیر عزیزم . دیگه بس کن . من میخوام اونا رو بدمش به تو . وقتی تقدیم تو کنم دیگه بسه برام . من که زن هرزه خیابونی نیستم -خواهش می کنم انسیه جون منم که جسارت نکردم . حالا بگو به من چی میدی . چی می خوای بدی . چه چیز تو مال منه که من واسه گرفتن حقم بجنبم و تلاش کنم و یه کاری انجام بدم -بگم چی ؟/؟ -آره منتظرم . منتظر شنیدن حرفای قشنگ از لبای قشنگتم -من میخوام کوسمو بدم به تو .. کونمو بدم جونمو بدم سینه هامو بهت بدم -در عوض چی می خوای -کیرتو -من که بهت بدهکار میشم -نه امیر همون بسمه آتیش گرفتم . بیا روم بخورش کوسسسسمو بخور . دیگه تحملشو ندارم .. -ببینم تو خوشت میاد یا واسه انتقام گرفتنه . اگه فقط واسه انتقام گرفتنه بگو نگامت . -نه نه .. من هوس دارم . منم میخوام منم یه کیر دیگه می خوام . اگه بر فرض در مورد عموت اشتباه هم کرده باشم که نکردم و برام اظهر من الشمسه که اون خیانت کرده و عالم و آدم می دونن بازم میخوام که زیر کیر تو باشم . یه زن دیگه چقدر با یه کیر باشه . خودت در عرض کمتر از یه ماه 3 تا زن شوهر دارو گاییدی . می تونستی همون یکی رو سه دفعه بکنی . چه اشکالی داشت . منم دل دارم دیگه . -یعنی من وقتی تو رو گاییدم ممکنه هفته دیگه هم بری به یکی دیگه بدی؟/؟  -نه امیر جان ما قدیمیها قانعیم . مثل زنای امروزی نیستیم که به کیر شوهرشون قانع نیستن هیچ از زیر کیر یه دوست پسرشون که بلند میشن یه ساعت دیگه زیر کیر یکی دیگه خوابیده ان .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

دادشم دمت گرم ادامه بده

ایرانی گفت...

بازهم سلام داداش دلفین ! هنوز چند قسمت آخر این داستانو ننوشتم ولی در حول و حوش قسمت 27 حالا یکی این ور و اون ور باید تموم شه .موفق باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر