ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لوتی سایت و abr135-شش

جاااااااان چقدر این کوس تازه و آبدار و خوش طعمه . شانس آوردم که یک شوهر کونی نصیبش شده و قسمت من بوده که حلوا حلواش کنم . -آههههههه دلفین دلفین . کاشکی چند تا لب و دهن و زبون داشتی .. آهههههه سینه هام .. لبام .. همه تنم دوست داره لیسیده شه .. دلفین دهنشو از رو کوس زن ابر 135 برداشت و گفت سامانتا جون به نوبت همه جاتو می خورم . و به قولش هم عمل کرد و از فرق سر تا نوک پای سامانتا رو غرق بوسه کرده بود . اون پشت ابر 135 هم سرگرم فیلمبرداری بود و دلفین بیچاره خبری نداشت . .سینه های سامانتا رو که گذاشت تو دهنش  دیگه زن بیچاره از حال رفت . شهلا یعنی مادر سامانتا اومد جلو و کیر دلفینو گرفت تو دستاش . مثلا داشت خایه مالی می کرد . یه خورده که باهاش ور رفت اونو گذاشت تو دهنش و کیر دوباره شق شق شد . شهلا که به شدت حشری شده بود این بار خودشو از پهلو به کیر دلفین چسبوند . این زن اصلا صبر و تحمل نداشت .-مامان بذار دلفین کار خودشو بکنه . نوبت تو هم میشه چرا داری اذیت می کنی . خب داره به ما حال میده . این همه سال بابا تو رو می گایید و خیلی جاهای دیگه هم کوس دادی مگه من حرفی زدم ؟/؟ مگه گفتم یکی رو بفرست سراغ من ؟/؟  حالا بعد از قرنی یکی اومده داره منو میگاد چرا چوب لای چرخ میذاری . -دخترم اشتباه نکن چرخ لای چوب میذارم .. وای این مادر زنه عجب چرچیلی بود و ضرب المثل فارسی رو چه زیبا وارو کرده بود . دلفین یه خورده که حواسش سر جا اومد گفت که ببینم نفهمیدم این ابر خان کجا رفته یعنی من باید مادر زن جنده شو بکنم ؟/؟ -دلفین جون سامانتا شوخی می کنه . این حرفا چیه . تو بعد از شوهرم اولین نفری هستی که میخوام بهش کوس بدم . یه لب از دلفین گرفت واونو نرمش کرد و رفت پی کارش . یعنی یه گوشه نشست و تماشاگر شد . از اون طرف این دلفین خان ما هم کیرشو به طرف کوس سامانتا نشونه رفت . یه خورده هراسان بود . این ابر خان هم که سرگرم فیلمبر داری بود و دعا می کرد که زنش دچار خونریزی شدید نشه و فیلمبرداری و گاییدنهای هیجان انگیز ادامه داشته باشه تا اون بتونه فیلم بگیره و در تاپیک فیلمهای سکسی ایرانی در سایت لوتی قرار بده . البته به مادر زنش سفارش کرده بود که اگه خونریزی  زنش شدید شد دیگه اونو از پستو صداش نکنند که یه موقع دلفین سر و گوشی آب نده و متوجه دوربین و تشکیلاتش نشه . چون از اون دوربین های کت و کلفت دستش گرفته بود و به زحمت از لابه لای پرده و روزنه ها فیلمبر داری می کرد . با دوربین های کوچیک و موبایل اصلا جالب نمی شد . دلفین کمی مضطرب شده بود . برای اولین بار در زندگیش می خواست  یه دختر رو تبدیل به زن بکنه . ابر 135 بی خایه زنشو به دست اون سپرده بود و اونم به خوبی باید نشون می داد که از عهده این کار بر میاد . کیرشو تیز و کلفت کرده بود و گذاشته بود رو نوک و سر کوس خیس سامانتا . مادر زنه به حرف اومد و گفت دلفین جان شجاع باش . نترس . دخترم  به من رفته قربونش برم . من می دونم . منم زیاد درد نکشیدم . خونریزی زیاد نداشتم . چهار تا قطره خون اومد و اصلا حالیم نشد . دستمال پارچه ای سفیدو کلی تو کوسم فرو کردم تا دو قطره خون روش بشینه که به مادر شوهرم نشون بدم . آخه اون موقع رسم بود که عروس باید از این کارا می کرد که نشون بده دختریش توسط داماده گرفته شده . حالا دیگه از این بر نامه ها نیست -مامان بسه داری خاطره تعریف می کنی ؟/؟ بذار دلفین جون کارشو بکنه -من راضیم . اگه فکر می کنی که نیاز باشه منم بعد از پاره کردن سامانتا تو کوسش دستمال سفید فرو کنم -نه بابا این رسمای مزخرف دیگه از مد افتاده . تازه خواهر شوهرش که خودش .... سامانتا بازم حرف شهلا رو قطع کرد و گفت بس کن مامان حرف خودتو بزن . -ساکت باشین خانوما . من هیجان دارم . -پس من چی دلفین . تو میخوای پاره کنی هیجان داری من که میخوام پاره شم پس چیکار کنم . سامانتا طوری رو تخت دراز کشیده بود که پاهاش از لبه تخت آویزون شده بود و دلفین تقریبا ایستاده و به اون تسلط داشت . دستاشو گذاشت رو سینه های سامانتا و تو چشای خوشگلش نگاه می کرد .. از اون طرف  ابر 135 که یه خورده کار فیلمبرداریش سخت شده بود کمی جاشو تغییر داد و مجبور شد زاویه اش نسبت به دلفین رو طوری تنظیم کنه که اگه دلفین یه خورده به سمت راستش نگاه می کرد اونو می دید ولی اون لحظه تمام فکر و ذکر این پسر به بکارت سامانتا و بر داشتن اون بود . کیرشو گذاشته بود رو لبه کوس و با اون بازی می کرد . نفسشو تو سینه حبس کرده بود . سامانتا طوری از تماس کیر دلفین با کوسش لذت می برد که چشاشو بسته بود . دلفین هم همین احساسو داشت . خیلی خوشش میومد . اونم دیگه نمی تونست چشاشو باز نگه داشته باشه ولی دوست داشت کوس سامانتا رو هم ببینه و لذت ببره . حرکت و حمله به سوی کوس رو شروع کرد . سر کیر رفت تو کوس . تنگی راه رو به خوبی احساس می کرد . چه لذت بخش بود . داغی و خیسی کوس و لغزندگی اون کیرشو خیلی روون کرده بود و اون احساس می کرد که کیرش بدون این که به اون فشار زیادی بیاره همینجور به حرکت در کوس داره ادامه میده .. عجب حالی داره کوس تنگ و آکبندو گاییدن . نمی دونستم تا این حد لذت داره . .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

دادشی دوست دارم دمت گرم

ایرانی گفت...

شاد و سرحال و برقرار باشی دلفین عزیز ..ایرانی

 

ابزار وبمستر