ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 16

جمال وکمال دیگه داشتند حسابی فرز می شدن و یه لحظه هم به کوس و کون منیره امون نمی دادند . جمال دوست داشت که بازم یه مزه ای بندازه .. مامان این توپ بازی ما یه داور هم می خواد آخه از اون راه دور چطور می تونی فول و خطا رو تشخیص بدی ؟/؟ -پررو نشو بچه . من این جوری شما رو تر بیت نکردم که به این صورت روی مادرتون وایسین -کبری جون خودتو ناراحت نکن . بیچاره بد حرفی که نزد گفت بیا جلوتر از نزدیک بررسی کن ناسلامتی تو هم یه عمره تجربه داری می دونی کدوم حرکت مناسب تره . چه حالتی آدمو با تجربه تر می کنه و چه حالتی بد آموزی داره اوووووفففففف کمال کیرتو از اون پایین محکم بچسبونش و بزنش به کوس من . جمال که هر جور راحته داره با کون من حال می کنه ومی دونه چطور ازش استفاده کنه . کبری داشت با خودش فکر می کرد که بیخود نبود که اون قدیم قدیما و بیشترش در صدر اسلام می گفتند پسر که بالغ شد و فوقش در 15 سالگی باید براش زن گرفت تا به انحراف کشیده نشه حالا با پیشرفت علم و دانش و عدم امکانات بعضی از مشکلات باید جور دیگه ای حل شه . یعنی مراجع تقلید ما که همیشه از حق دفاع می کنند و حتی نمی ذارن یه دونه برنج از دهن مورچه به زور کشیده بشه به این مورد توجه می کنن و یه فتوایی صادر می کنند که خیلی از مشکلات جوانان حل بشه ؟/؟ البته صیغه داریم ولی دوتا مرد با یه زن چه جوری میشه .. تازه منم به این منیره قول دادم باید یه جوری اونو راضی نگه داشته باشم خیلی به درد من خورده .. چه جوری و کی ها رو می تونم براش جور کنم ؟/؟ اگه ملا شریف بفهمه خیلی ناراحت میشه . اون وقت من چه خاکی به سرم بریزم ... در همین افکار بود که کیر بچه هاشو می دید که چگونه از کوس و کون منیره میان بیرون و میرن داخل . .. ای بچه ها  یه عمری واستون زحمت کشیدم حالا یه تیکه گوشت بد قیافه از وسط چاک داده و یه سوراخ گندیده گیرتون افتاد انگار نه انگار که یه ننه ای هم داشتین .. منو دست میندازین و میگین بیا داور شو .. با همه این فکرایی که داشت بازم حس می کرد که تو وجودش یه آشوبی بر پا شده . اون که تا به حال یه فیلم سکسی ندیده بود وصحنه گاییده شدن خودشو هم از پشت ندیده بود به هیجان اومد و از این که می دید کیر چطوری میره تو سوراخ کون و یه حلقه درست می کنه و با خاصیت ارتجاعی خودش یه حالی به این مرد میده خیلی لذت می برد . پس حاجی شریف مثل همین جمال خودش کیف می کنه . چند متری خودشو کج کرد تا راحت تر بتونه دوتا کیر رو توی دو تا سوراخ ببینه . اونقدر حشری شده بود که حتی از دیدن کون منیره هم به هوس افتاده بود .. بر شیطان حرامزاده لعنت . .نه .. از این فکرا نباید بکنم که گناهه من هدفم خیر بوده و نباید باز خواست شم .. همزمان با حرکات کمال منیره هم خودشو رو کیر حرکت می داد . منیره حس می کرد که به این سادگیها نمی تونه به ارگاسم برسه . اونا باید بایه فشار قویتری  اونو می گاییدند یا این که به یک شکل دیگه اونو به یه آمادگی لازم می رسوندند و بعد دوباره به گاییدن ادامه می دادند .-بچه ها اگه یه کاری بگم انجام میدین .. دوتایی با هم گفتند  هرچی منیره جونمون بگه .  حتی اگه بخواد کوس و کونشم می لیسیم . -اتفاقا ازتون می خواستم که همین کارو انجام بدین .  البته با اجازه کبری جان .. کبری که تو عالم خودش بود و داشت تصور می کرد که ملا شریف از سفر بر گشته و داره اونو میگاد متوجه حرف منیره نشد .. -چیزی فرمودید منیره خانوم ؟/؟ -عرض کردم که شما خودتون مطلعید و با تجربه .. کوس و یا حتی سوراخ یه زن که لیسیده میشه و بعد کیر میره توکوس یا کون , زن فاصله کمتری تا ار گاسم احساس می کنه .  اگه اجازه می فرمایید یه کوس و کون لیسی جدی و مفصل این بچه ها داشته باشن که اینم در هر حال جزو آموزشه . -چوب کاری می فرمایید منیره خانوم . استاد شمایید . مگه مادر بچه هاشو می فرسته مدرسه  به استاد  امر و نهی می کنه که من بکنم ؟/؟ تازه من که نباید جلوی آموزش بچه هامو بگیرم .. منیره که به وجد اومده بود و به کوس خلی کبری هم می خندید واسه این که هندونه گنده تری زیر بغلش بذاره گفت دیدید بچه ها چه مادر با فرهنگی دارین ؟/؟ قدرشو بدونین . برای راحتی و تربیت وآموزش شما از هیچ کوشش دریغ نمی کنه . -پسرای گل شما به چند مدل می تونین کوس و کون منو در آن واحد بخورین که  تو هم نشین . البته این حالتا بسته به وضعیت قرار گرفتن منم داره . یه حالتی هست که گردن و کمر من و شایدم دستام درد بگیره و خسته شه ولی حال میده و شما هم می تونین شاهد یه منظره وسوسه انگیز باشین . منیره روزمین دراز کشید هریک از دستاشو گذاشت دور یکی از پاهاش و اونا رو داد عقب طوری که پاهاش تقریبا به شکل یه زاویه قائمه در اومدند و کمال از جلو زبون و دهنشو گذاشت رو کوس وجمال هم که کار راحت تری داشت با نوک زبونش سوراخ کون منیره رو قلقلک می داد .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

10 نظرات:

دلفین گفت...

دادشی مرسی زیبا بود هرچی میره جلوتر باحالتر میشه ولی دادشی باز اسم کوکب و بردی یه جا هم به جای اسم منیره اسم کبری بردی مگه همینجوری این داستانو داری مینویسی که از شر من خلاص شی ولی با این حال دوست دارم دادش گلم

ناشناس گفت...

این داستان خیلی خیلی لذت داره.فردین

دلفین گفت...

تازه دادش گلم از اون قسمتش هم خیلی خوشم اومد که کبری توفکر خودش داشت درباره مرجع تقلید که باید یه فکری به حال این جونا بکنن ویه صحنه دیگه که کبری داشت به خوش میگفت که منیره خیلی به دردش میخوره میخوام ببینم که کبری چه نقشه هایی برای منیره داره یعنی میخواد از منیره یه جاهای به نفع خودش یا ملاشریف استفاده کنه دوست دارم دادش گلم

ایرانی گفت...

خب بعضی مطالب و مسائل باید با توجه به سوژه داستان پیش بره و هر کلامی رو نمیشه یک دفعه وارد کرد .مطمئن باش از این کلمات و نقشه ها و طنز های مدرن و نیش دار زیاد خواهد بود ولی کبری در عین این که یه سری نقشه چینی می کنه ولی در نهایت زرنگی همون ساخت و شخصیت مذهبی و ساده لوحی خودشو هم داره . در مواجهه با مسائل مذهبی گاه با سادگی خودش یه طنزهای طبیعی که در بر دارنده یه کنایه و حماقتی هم هست به وجود میاره . درهر حال باید ادامه رو دید و خوند . هر جا هم که نکته خاصی به خاطرت رسید بگو . البته من دو سه قسمت جلوترشو همیشه آماده دارم . شادمان باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

فردین جان خسته نباشی که این روز ها یکی از یاران باوفای من و این سایت شدی ...ایرانی

ایرانی گفت...

پیام اولتو بعدا دیدم دلفین گلم .خیلی ممنون از دقتت . دلفین عزیز تو برای من خیر ی . کی گفته شری ؟/؟ دوستی مثل تو داشتن یه خیر و نعمته . نمی دونم چرا این چند قسنت اخیر من کوکب تولدی دوباره رو همش با این کبری قاطی می کنم . جالب اینجاست که قبل از انتشار باز نگری هم می کنم . تازه دو سه قسمت بعدی رو که هنوز منتشر نکردم از بالا تا پایین همه کوکب شده . الان رفتم این قسمت 16 را که در بالا منتشر شده اصلاح کردم 3 جا یا 4 جا اشتباه بود فکرکنم 3 تا بود .این روزا داستان زیاد شده با توجه به تنها بودن من وجدید بودن همه داستانها نوشتن و کنترل اینها واقعا زمان بره . بازم اگه فقط رو نویسی بود خوب بود . باید فکر کنم سوژه طرح کنم جهت بدم سلیقه ها رو در نظر بگیرم . مثلا روز جمعه با یه بهونه ای نرفتم مهمونی و فقط واسه شام رفتم تا چند ساعتی رو تنها باشم و بتونم سیزده قسمت اول داستان خانم مهندس رو بخونم .یه خورده با سبک نویسنده شخصیتهاش آشنا شم . بعضی وقتا یه مطلبی رو یادم می رفت می خواستم پیدا کنم کلی باید می گشتم . ویا هر شب که داستان منتشر می کنم باید جایگزینش رو هم بنویسم . این داستانی رو هم که از برکت وجود ابر 135 شروع شده و هر داستان دیگه ای خودش کلی زمان می بره و رو کیفیت سایر کارها هم تاثیر میذاره . درهر حال امیدوارم به بزرگواری خودت ببخشی . شاد و خندان و پیروز و پاینده باشی ...ایرانی

دلفین گفت...

دادشم اقاییییییییییییییییییییییییی

ایرانی گفت...

آقایی از خودته دلفین جون ..ایرانی

hero گفت...

age madare biyad too khat khili ali mishe .

ایرانی گفت...

بازهم سلام به هروی گلم ! فکرکنم قبلا در این مورد یه پرسش فرموده بودی و منم یه مطلبی گفته بودم ولی بازم از نظر توضیح دادن در خدمتم. سیستم داستان طوریه که کبری خانوم نباید بیاد تو سکس و با تکیه کلامهای مذهبی آمیخته با طنز ماجراهای جالب تر ی به وجود میاد که اگه بخواد وارد سکس بشه قید مطالب دیگه و نقش آفرینی اونو باید زد . درودبر تو هروی نازنین ..ایرانی

 

ابزار وبمستر