ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 41

ای بابا عجب برنامه ای شده این جا انگاری که تو کشور خودمون ایران هستیم . نگاهی به اون بلبل زبون انداختم چه تیکه ای بود بانمک خوشگل و دوست داشتنی . آخ که میگن هر گلی یه بویی داره اینجا رو میگن . وقتی که کیرم یه خورده رفت توی کونش من که خودم دلم نیومد بیشتر فشارش بدم تا جای بیشتری اون داخل واسه خودش پیدا کنه . حیف بود شاید بازم نیاز می شد که اونو بگام چون دلم نمی خواست به این آسونیها ازش دل بکنم . نمی خواستم برام حکم یه با ر مصرفو داشته باشه . حقش خیلی بیشتر از اینا بود چی می شد کوروش آریایی هیچوقت از گاییدن سیر نمی شد و خیلی راحت می تونست به هر کی که دلش می خواد سر ویس بده . ولی گاهی وقتا فکر می کردم که به چند روز استراحت نیاز دارم . حمیرا و کونش منو یه بار دیگه به جایی رسوندند که دیگه نتونستم  از این نعمتی که آب کیرمو تو کون این دختر زیبای یهودی بریزم خود داری کنم و وقتی که آبم داشت تو کون حمیرا خالی می شد حس کردم که این لذت بخش ترین لحظه ایه که تو زندگی ما مردا وجود داره . یعنی زمانی که آب در حال خالی شدن و ریختن تو سوراخ زنه . شاید زنا هم همچه احساسی داشته باشن . من و حمیرا تو بغل هم آروم شدیم .. -کوروش من دلم نمیخواد تو رو دست کسی بدم و از هر حسودی هم حسود ترم ولی چه بخوام و چه نخوام تو مال همه ای این حقیقتو نمیشه عوض کرد و فعلا در واقعیت هم می بینیمش . من اولین زن زندگیت نبوده و آخرین اونا هم نخواهم بود . یه زن یهودی و اصولایه یهودی آدم با مرامیه دوست نداره همه چی رو خودش تنهایی بخوره به خاطر همین سعی می کنه هوای هم کیش هاشو داشته باشه . من صحنه رو ترک می کنم و تو رو می سپرم به دست ندیمه هام که تر و خشکت کنند بقیه اش رو تو می دونی و اونا -حمیرا جون من تر جیح میدم ادامه تر و خشک کردن من با تو باشه -من بیشتر از تو تمایل دارم ولی اونا هم انسانن . نترس می دونم با این دوباری که یک بارش تو ی کوس و یک بارش تو کون من خالی کردی دیگه تو کمرت آب آماده ای واسه در جا خالی کردن نداری و ضعیف هم داری میشی . اگرم خواستی خالی نکن . اینا همه شون بچه دارن و درسته که پسراشون دیگه قدرت باروری ندارن و به سن بلوغ هم که برسن نازان ولی عیبی نداره از همون دختر هم نسلشون زیاد شه بازم اونا رو یه یهودی به حساب میاریم . خلاصه کلام این که اونا علی الحساب فقط کیر میخوان و بهشون آب نرسوندی کافیه . قانعن ..حمیرا رفت و منو با چند تا پلنگ گرسنه تنها گذاشت . پلنگهای حریص و مهربونی که نذاشتن من کاری انجام بدم و خودشون هر کاری که دلشون خواست باهام انجام دادند . کیرمو ساک می زدند و با سینه هام ور می رفتند به تمام تنم دست می کشیدند و به نوبت رو کیرم می نشستند . مگه این کیر می تونست پنج تا هلوی آبدار ببینه و دوباره هوس نکنه . چند ساعتی رو باهام مشغول بودند و نفهمیدم کی خوابم برد .فقط وقتی که بیدار شدم دیدم که حمیرا تو بغل منه .. باهم صبحونه خوردیم و اون رفت  نتان یاهو نخست وزیر اسرائیل دوباره اومد سراغ من . انگار اون کار و زندگی نداشت که همش می خواست دور و بر من بپلکه . اورشلیم ... این بیت المقدس زیبا که صدها سال در سیطره مسلمین بود . نقطه ای که از آن پیامبر اسلام به معراج رفت . به آسمانها تا ملائکه را ببیند که چگونه در مهمانی خدا گرد آمده اند تا تسبیح گوی او باشند . -بنیامین ! راستی راستی فکر کردی که این سر زمین از آن شماست ؟/؟ این سرزمین متعلق به کسیه که اونو آفریده من و تو رو آفریده خدای من و توست خدای محمد و موسی و عیسی و ابراهیم ...-اگه الان در اختیار مسلمین بود از این حرفا می زدی ؟/؟ -حقیقت که عوض نمیشه ..نخست وزیر خورد و دم نکشید . باهم رفتیم به اون جایی که می گفتند رسول گرامی از اون جا رفته معراج و جای پای منتسب به اونو هم دیدم .. نمی دونم آیا این یهودیا اینا رو قبول داشتن یا نه . برام فرقی نمی کرد . دلم می خواست ساعتها در این جایگاه شریف و مقدس بشینم و به خودم و زندگی و سر نوشتم فکر کنم . به اون دقیقه هایی که پیامبر هزاران هزار فرشته رو از نزدیک می دید . به اون لحظاتی که به خود انسان سرنوشت و خدا فکر می کرد . -بنیامین تو اولین سیاستمدار یهود نبوده آخرین اونا هم نیستی سعی کن با صلح و دوستی و آرامش کاری کنی که همه به خیر و خوشی در کنار هم زندگی کنند -ولی خیلی ها اینو نمیخوان -می دونم منظورت چیه و کیه ولی حتما اونا این حسو کردن که شما به حقتون قانع نیستین و اگه روی آرامشو ببینین طغیان می کنین -کوروش کی همچین شرایطی فراهم شد که اونا همچین فکری رو باید در مورد ما بکنن ؟/؟ -شواهد و قرائن تاریخی این طور نشون میده -این حرفیه که خود شما می زنین . اگر پدراتون گناهی کردن که نباید به حساب شما نوشته شه . قضاوت به قیاس رو هم که قبول ندارین -نتان جان اگه پدران گناهی کردند و عدالت رو زیر پا گذاشتن باید شما هم به اون گناهتون تداوم ببخشین ؟/؟ این زمینای غصبی رو پس بدین دیگه . خشم و عصبانیت را در چهره اش می دیدم .-چند بار باید بگم برا بیشترش ما سند داریم . -تو خودتم خوب می دونی که اینا از روی یه نقشه بوده -ولی محکمه پسنده . تو دادگاه هم اگه بریم ما پیروزیم -کدوم دادگاه ؟/؟ دادگاه خودتون یا داد گاه عدل الهی . -چند بار بگم می خواستن نفروشن . دیگه از این بحث های بی سر انجام خسته شده بودم . هر دومون سکوت کرده بودیم و منتظر بودم ببینم که بر نامه بعدی ما چیه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

عالیه ادامه بده مرسی

ایرانی گفت...

ممنون دلفین گلم ! شاد باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر