ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانم مهندس -قسمت پانزدهم

کاوه تا رفت سر کیرشو بذاره رو کوس سپیده اون خودشو عقب عقب کشید ولی به جایی رسید که دیوار حموم بود و نمی تونست در ره -خیال کردی به همین سادگی بذارم که هر ساعت و هر دقیقه که عشقت کشید مسیرتو عوض کنی ؟/؟ کاوه که خیلی حشری شده بود و می دونستم که سپیده هم بد تر از اونه گفت -به همین زودی زدی زیر حرفت ؟/؟ مگه خودت نگفتی میخوای بهم هدیه بدی ؟/؟  تازه گیرم حرفت درست من که خطایی نکردم . فکر خطا که خطا نمیشه . اون دنیا به حساب آدم گناه نمی نویسن تو چرا منو گناهکار می دونی . سپیده جفت دستاشو گذاشته بود رو کوسش و اجازه پیشروی به کیر کاوه رو نمی داد . -کوس نمیدی ؟/؟  -نوچ  -کیر منو هم نمیخوای ؟/؟  سپیده اینجا رو یه خورده فکر کرد و نمی دونست که چه جوابی بده . توی ناز کردن خودش مونده بود . یه انگشتشو از زیر رسوند به سوراخ کون سپیده و به نظر می رسید که یه بند انگشتشو کرده تو کونش و باهاش بازی می کرد . آروم آروم لباشو به لبای تشنه سپیده چسبوند . فاصله کم من با اونا و زاویه مناسب سبب شده بود که همه چی رو به خوبی ببینم . چشای دوستم از این می گفت که خیلی حشری تر از طرف مرد خودشه . شاید اینو هم کاوه فهمیده بود و داشت نازشو می کشید . انگشتش تو کون سپیده بود ولبش رو لبش . لبشو یواش یواش آورد پایین تر و با بوسه هایی نرم , نرمترش کرد . حالا لباشو گذاشته بود وسط سینه های سپید سپیده -کدومشو اول بخورم -هرکدومشو که دوست داری . -اصل اون کوستوکه بهم ندادی -تو خودت نخواستی . مال یکی دیگه رو خواستی -من فقط مال تو رو میخوام . لباشو گذاشت رو یکی از سینه هاش و نوک تیزشو با میک زدن همین جور سیخ نگه داشت . یه دست دیگه اشو از رو سینه بغلی اون ور داشت و یواش یواش گذاشت رو جفت کف دستای سپیده که سوار بر هم روی کوسشو داشته و مانع ورود کیرش بودند . -عزیزم دستتو وردار -نههههههه نهههههه به کوسسسسم کاررررری نداشته باش -مگه نمیخواد با کیییییررررررمن , ارباب خودش روبوسسسسی کنه و تولدشو تبریک بگه ؟/؟  نمیخواد ؟/؟پس این کیر من باید کی رو ببوسه ؟/؟  چی رو ببوسه ؟/؟  -وووووییییی نه کوسسسسم . شیطون ! از طرف کون خوب داری از مرز کوسم رد میشی . اووووخخخخخخ نکن -می کنم -نکن -می کنم . بردار دستاتو . آروم .-نههههه کاووووووه نه . تو تشنه من نیستی . -اگه نبودم که نمی خواستم آتیشمو بخوابونی ... وای که این دو تا لیلی و مجنون داشتند حسابی حال منو می گرفتند . اصلا ملاحظه منو نمی کردند . معلوم نبود اگه من اونجا نبودم دیگه می خواستند با هم چیکار کنن و چه جوری دل همو ببرن . من اگه جای سپیده بودم با این حال و روزی که داشتم صد دفعه کوسمو به این کاوه خوش تیپ و خوش اندام داده بودم . معلوم نبود این دختره واسه چی داره این قدر لفتش میده . چندین بار کاوه با دستاش خواست که دستای سپیده رو کنار بده و نتونست ولی بازم باهاش یه بر خورد ملایم داشت تا این که در یکی از این دفعات دستای سپیده کنار رفت و کیر کاوه بلافاصله راهشو پیدا کرد و رفت تو کوس . -نههههه نههههه تو گولم زدی کاوه . بد جنس . بچه بد این جوری قبول نیست . -بکشمش بیرون ؟/؟ -نه نهههه کی گفته . تند ترش کن . خوشم میاد . خوشم میاد . وقتی کاوه سرعت گاییدنشو زیاد تر کرد منم سرعت فرو بردن و در آوردن دستم تو کوسمو زیاد تر کردم . چند بار صدای آخ آخ کردن من تو فضای حموم پیچید طوری که خودم خجالت کشیدم . ولی با این حال خیلی سریع بر خودم مسلط شدم . خیسی کوس سپیده رو می دیدم که رو کیر کاوه نشسته و داره تبدیل به لکه های سفید میشه . سر کاوه میون سینه های سپیده قرار داشت و کیرشم در حال روبوسی کردن با کوس بود و هنوز کاوه به اون انگشتی که تو سوراخ کون طرفش وارد کرده بود استراحت نداده بود . سپیده هم یه دستشو دور سر کاوه حلقه کرده و یه انگشت دیگه اشو گذاشته بود روی سوراخ کون کاوه و باهاش بازی می کرد و یه خورده هم می کردش توش . هوس کاوه با این کار زیاد تر می شد . تازه یادشون اومد که یکی دیگه هم اینجاست . به محض این که فهمیدم در مورد من دارن حرف می زنن دستمو از رو کوسم برداشته ورومو برگردوندم یه طرف دیگه و با لیف و صابون ور رفتم که یعنی چی مثلا بی خیالم . -ببینم کاوه اصلا روشنکو یادمون رفته بود . .. صداشونو هم آورده بودند پایین تر که من حرفاشونو نشنوم . عجب کوس خلایی بودن که منو کوس خل گیر آورده بودند . نمی دونم این سپیده دلسوز شده بود یا شرمنده ام بود یا این که فهمیده بود که منم حشری شده و حس رفیق دوستیش گل کرده بود که به کاوه گفت گناه داره این همین جوری شاهد سکس ما باشه . هرچند من دلم نمیخواد تو این ساعت با یکی دیگه حال کنی ولی اگه می تونستی کوسشو میک بزنی بد نبود . همین جور که منو می گاییدی کوس اونو هم میک می زدی . ثواب داره ... بااین که واقعا حشری بودم و به حد جنون رسیده بودم ولی از این که دارن به من صدقه میدن لجم گرفته بود . انتظار بر خورد سنگین منشانه تری رو داشتم . از اون طرف کاوه در جواب حرفای سپیده گفت . خوب نیست زشته من با این روحیه ای که در خانوم مهندس سراغ دارم می دونم ناراحت میشه اگه کوسشو میک بزنم . تازه اون همین الان هم از این که لخت روبروماست احساس شرم می کنه -عزیزم همین جور که داری حرف می زنی کارتم محکمتر انجام بده .. ببین زنا رو من می شناسم امکان نداره دلش نخواد . فقط یه دست زدنای معمولی رو روش پیاده کنی که یه حالی داده باشی .. کاوه هم از اون ختمهای روزگار گفت باشه سپیده جون به خاطر تو هر کاری می کنم . اصلا شما زنا رو نمیشه شناخت . اون جور با بهاره لج افتادی این جور داری یه جورایی هم که شده از روشنک حمایت می کنی -ببین من از پررو بازی خوشم نمیاد . متانت روشنک با شخصیت بهاره قابل مقایسه نیست . -ببین کاوه تو کاریت نباشه من یه جوری از روشنک میخوام که بیاد وسط ما که بهش بر نخوره . فقط حواست باشه کیرتو دیگه نباید تو کوسش بکنی ... روشنک جان ! عزیزم ! خودمو زدم به کوچه علی چپ تا پس از چند بار صدا کردنم جوابشو دادم یعنی می خواستم بگم که حرفای قبلشونو نشنیدم . -اگه حوصله ات سر اومده می تونی بیای پیش ما . دوست دارم نوازشت کنم . مثل این که قصد داشت از خودش مایه بیاد ... ادامه دارد ... نویسنده .. ایرانی 

11 نظرات:

سعید گفت...

سلام
این ادامه همون داستان قدیمی خانم مهندس روشنک دیگه
چی شد بعد این همه مدت دوباره ادامه این رو رفتی
داستان می خواهم زنده بمانی هم خیلی قشنگ بود

دلفین گفت...

از اول این داستانو خودت باید مینوشتی دوست دارم دادش گلم

ناشناس گفت...

ایرانی فدات داداش دوست دارم اون خانمه که کاردولتی داره زیادی ازشیتنطهاش لباس وتیپی که که توبازاز فروشگاههای پوشاک حین پرو کلا داداش اگه جسارت نباشه ماراقابل بدونیچون خدایش حاشیه توکف گذاشتن مثلا سینه هاش تودیدباشه خیلی حال میده تا سکس-داداش یه چندتاداستان میگم که درفرصت مناسبکه توارشیو داستانت نیست سرویس یا اتوبوس سکسی معلمان که معلمان آقا یجوری مخ همکارشو میزنه سکس میکنه یا راننده خیلی کارا میتونی بااین داستان بکنی مثلا زن وشوهر تو این سرویس هستند ضربدری همه گونه میتونه ازش داستان بنویسی-اقاوزن وشوهری برای پچه پرستارجوانی رابه خدمت میگیرنند البته خیلی میگردنند تایکی سالخورده باشه اما باشرایطشون جرردرنمایدمجبر بهاستخدام پرستار جوان میشنداول زنه خیلی ازدی زدنه شوهرش کلافه میشه بعدها با یک اتفاق کوچک ازتعریف سکس همکارش با شوهرش حشری بودبه ناچاردرحضورزنه باشوهرش تواتاق خواب سکس میکنه شوهره تیزبازی درمیاره سنگ میندازه زنش بی اندازه حشری میشه میگه بزار بشنوه دارم کوس وکون میدم اخرش اجازه میده فقط لاس خشکه بزنه. زنه بعدازسکس بابودن پرستاره میبینه خیلی حشری شده سکس به اوحال داده ازپرستاره میخواهدراحتر توخونه بگرده مخشومیزنه بیشتر شوهرشو توکفه کفه بزاره براش لباس تحریک کننده میخره تا جلو شوهرش بپوشه ازاین کار زیادی لذت میبره شوهره هم به عشق پرستاره کوس وکونش جرمیده روزبه روزبه زنش حال میده ارضا میکنه. دیگه پرستاره جزیی ازخانواده اونها محسوب میشه باهم تومیهمانیها وخرید تومغازهها همراه شوهرش غوغا به پا میکنند. مهمتر سکسهای لذتبخشی توس میتونی لز هم بنویسی به دوستاران لز هم حال بدی.ممنون فدات فردین

ناشناس گفت...

ایرانی جون زنده باشی حرف نداری.فدات فردین

rozbeh گفت...

با سلام خدمت شما وتشکر از قلم زیبا تون خواهشن اگر امکان داره این داستان رو از اول یا شروع کنید یا واسم بفرستید rezakurdeh@yahoo.com

rozbeh گفت...

با سلام خدمت شما وتشکر از قلم زیباتون خواهشن اگر میشه این داستان رو از اول بزارید وگرنه ممنون میشم واسم بفرستید با تشکر rezakurdeh@yahoo.com
رضا کرده

ایرانی گفت...

فردین عزیزم بعد از ظهر به خیر . ممنونم از پیامت ..ایرانی

ایرانی گفت...

با تشکر از دلفین و فردین و آقا سعید گلم ! و همچنین از داداش روزبه خوبم که این داستان بهانه ای شده که به ما افتخار بده . داداش روزبه گل سیزده قسمت این داستان در همین سایت منتشر گردیده درسالهای 2010 و2011 و در یک دوره معین . ظاهرا دو قسمت دیگر هم داشته که در سایت اصلی آن آویزون آن هم خیلی وقت پیش ها منتشر شده که من در جریان نبودم و در هر حال از قسمت 13 به بعدیعنی از 14 را شروع کردم وقانونا باید از 16 شروع می کردم که به هر حال این جوری شد دیگه..ازبس تقاضا زیاد بود و منم از بس گفتم کار دارم نمی رسم دیگه شرمنده و تسلیم شدم . هرچند شایسته تر می بود نویسنده محترم اصلی آن را ادامه می داد . روزبه عزیز اگرهم پیدا کردن 13 قسمت دیگر در این سایت برایت مشکل است پیام بده من دقیقا برات بنویسم .موفق باشید ...ایرانی

ایرانی گفت...

راستی فردین جان این پیام طولانی ات در ذیل داستان آبی عشق 8 هم منتشر گردید که درانجا به آن پاسخ دادم ..ایرانی

مرتضی گفت...

درود به ایرانی عزیز.از نظره من این داستان یکی از قشنگترین داستان های سکسی بود که متاسفانه نیمه کاره مونده بود. ای کاش می دونستیم نویسنده اصلی این داستان کی هست.
ایرانی عزیز از اینکه این داستان رو ادامه دادی ممنونم . من هنوز قسمت های بعدی رو نخوندم ولی امیدوارم مثله همیشه گل کاشته باشی.

ایرانی گفت...

این داستان فکرمی کنم مال سایت قدیمی آویزون باشه . از اونجایی که اون سایت جزو نخستین وبلاگهای سکسی بود و بهترین و با ذوق ترین نویسندگان جذبش شدند و داستانها در ابتدای راهش بود و هنوز چیزی به نام تکرار و خستگی وجود نداشت و شوق و ذوق زیاد تری بر جو آن محیط حاکم بوده داستانهای ارائه شده اش بسیار دلنشین بود . من در اصل باید از قسمت شانزدهم شروع می کردم . حالا شد دیگه فرض می کنیم نویسنده اصلی 14 و 15 را ننوشته . موفق باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر