ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هر کی 40

نمی دونستم این دختره خوشگل و تو دل برو چی داره میگه .. -فقط تورو جون هر کی دوست داری آبرومو پیش آرمیلا نبر از این جریان چیزی بهش نگو. اگه تو این جور که ادعا می کنی دوست جون جونیشی پس چرا داری از پشت بهش خنجر می زنی -ببین آریا جان بعضی وقتا آدم نمی دونه چی براش خوبه و چی بد . خوبی خودشو تشخیص نمیده . دوست اونه که در ناملایمات بیاد کمک دوستش اگه داره میفته تو چاه دستشو بگیره و نجاتش بده . الان آرمیلا دچار نوعی جنون زدگی شده من با این کارم هم میخوام خودم یه حالی کرده باشم و هم این که در نهایت یه کمکی به آرمیلا شده باشه که خودشوتو چاهی که خودش واسه خودش کنده نندازه -ببینم تو خونواده ای شوهری چیزی نداری .. من تو یه شرکت کار می کنم داستان من مفصله عاشق یکی شدم و با این که خونواده ام مخالف بودن باهاش ازدواج کردم . غیبش زد و رفت خارج و دیگه هم پیداش نشد .- حالا هم می خوای خودتو در اختیار کسی بذاری که نمی شناسیش . -چی بگم آرمیلا در مورد تو یه رمان واسم خونده فعلا دیگه حرفی نمی زنم تا بعد -مثل این که این دختر عقده ای و خود خواه پیش تو هم خیلی صفحه گذاشته .. -بیا عزیزم به اون چیکار داری . رفتیم تو آپارتمان خانوم حنا .اسمش بود حنا ولی خودش خیلی بور و سفید و خوشگل بود . اون در مورد آرمیلاچی می خواست و می تونست که به من بگه ؟/؟  چه اطلاعات با ارزشی داشت ؟/؟  چرا زود تر از اینا به سراغم نیومده .. اصلا جریان چیه ؟/؟ -حنا تو فامیلم که نیستی . کف دستشو گذاشت روکیر قایم شده ام و گفت فامیل تو نه ولی فامیل این چرا .. یه آهنگ گذاشت و شروع کرد به رقصیدن و دلبری . بی خیال در فکر یک سکس جانانه با من بود و من دلم می خواست هر چه زود تر بفهمم که چی میخواد در مورد خواهرم بگه . اون چه اطلاعاتی می تونه داشته باشه . -ببین آریا جون این چیزایی که می خوام بهت بگم به نفعته . بعضی وقتا آدم در مورد بیان یه مطلبی عجله نکنه بهتره  . اگه بهم حال ندادی و به ار گاسمم نرسوندی از خبر خبری نیست . تعریف کیرتو زیاد شنیدم ببینم چیکار می تونی بکنی . پس اون چیزی که می خواست بهم بگه شر نبود . تمرکز کردم تا فکرم فقط متوجه سکس با حنا بشه .. دستای سفید و حنا نبسته حنا رو تو دستام گرفتم و از اونجا کف دستشو رسوندم به دهنم و یکی یکی انگشتاشو لیسیدم . -تو که همین الان داری کاری می کنی که من دراز کش شم . -هنوزم نمی خوای بهم بگی که مشکل آرمیلا چیه ؟/؟ حنا در حالی که هنوز برام ناز می کرد و عشوه می ریخت گوشه چشمی نازک کرد و گفت من حواسم هست تا وقتی که بهم حال ندادی امکان نداره ازم حرف بکشی . رفت و چند لحظه بعد بر گشت . وقتی که دوباره دیدمش انگار که پاهام سست شد و می خواستم بپرم روش ولی خود نگه داری کردم که نفهمه چقدر دلمو برده . -حنا خوشگله تو از چه چیز من خوشت اومده که این قدر اصرار داری باهام سکس کنی . -تو که هنوز کارتو شروع نکردی . ادامه بده . اینجور که انگشتامو لیس  زدی من از خود بیخود شدم حالا بقیه جارو اگه بخوای لیس بزنی چی میشم ؟/؟ -مثلا کجارو ؟/؟ -همه جا رو همه جارو . دستاشو دور گردن من حلقه زد ومن حشری و شهوتی رو طرف خودش کشید . افسونم کرده بود . از بوی خوش تنش مست شده بودم . لباس خواب توری مشکی و شورت و سوتین مشکی و پاهای نیمه لخت و سفیدش در کنار این رنگ  و صورت زیبایی که در آرامش و سکوت هم گویی لبخندی از هوس بر لبانش داشت نویدی از یک عشقبازی داغ داغ داغ رو می داد -حنا ! دلم نمیخواد به من نارو بزنی .  دستمو گرفت و از زیر لباس خواب و از داخل شورتش به کوسش رسوند و گفت ببین این همه خیسی برا توست . یعنی من میام تورو اسیر تو طئه نافرجام دوستم بکنم ؟/؟ چه سودی به حالم داره . مگه من آدم نیستم و حق زندگی کردن ندارم ؟/؟ -میشه یه بار دیگه کوستو دست بزنم ؟/؟ -یه نگاهی بهم انداخت وگفت خیلی دیوونه ای پس ما واسه چی اینجاییم ؟/؟  این بار خودم دستمو گذاشتم لای شورتش و یه چنگی به کوسش انداختم . خیلی کوچولو بود . یه انگشتمو هم کردم توش -چیه آریا خیلی خوشت اومده ؟/؟ از نگات معلومه . ببینم خیلی نقلی و جمع و جوره . مردا این جور کوسها رو خیلی دوست دارن . اگه بهت بگم من به غیر از شوهرم که گم و گور شده و رفته اونور آب , با کس دیگه ای سکس نداشتم شاید باورت نشه . من از اوناش نیستم که با هر کی بپلکم -پس چطور خودتو راضی کردی با یکی باشی که با هر کی می پلکه .-نمی دونم اسمشو چی میذاری .. هوس عشق یا دیوونگی -همون سومیش بیشتر می خوره . ولی منم دارم دیوونت میشم . دور و بر خودمو نگاه کردم بالا پایین .. اثری از دوربین و این چیزا نبود . هیکل ناب و ناز شو رو دستام گذاشتم و اونو به طرف اتاق خواب بردم . ظاهرا مورد مشکوکی نبود . -ببینم من اگه خودمو واست بکشم قبول می کنی که از رو هوسه که توی بغل توام -نمیدونم حنا این آرمیلا کاری کرده که من از سایه خودمم بترسم . -تا حنا رو داری غم نداشته باش . خیلی بی احساسی آریا . هیچ برات اهمیتی نداره دختری که اهل هیچ خلافی نبوده این طور راحت و خالصانه خودشو تقدیم تو کنه و تو همش دوست داری با اونایی حال کنی که نه تنها با دیگران حال می کنن حال تو رو هم می گیرن . اونا از خودشون یه سد واست درست کردن واسه همینه  -منظورت از اونا خواهرمه ؟/؟ -آره . درست فهمیدی . مگه کس دیگه ای هم هست که در مقابلش ضعف داشته باشی ؟/؟ -من ازش متنفرم . -شاید تنفر هم نوعی عشق باشه . شاید از این که نمی تونی تسخیرش کنی حرصت گرفته و غرورت جریحه دار شده . شاید حنا تا حدودی درست می گفت ولی من تا حالا به خاطر دستکاری فتوکپی شناسنامه و چگونگی ورود به اولین مجلس سکس خانوادگی بود که از آرمیلا می ترسیدم . حالا دلیلی برای ترس وجود نداشت ولی خیلی دلم می خواست خواهرمو بکنمش .  تسخیرش کنم . بفهمم که مرضش چیه . سرمو گذاشتم روی پای حنا . بابوسه هام یواش یواش رفتم بالاتر . وبا دستام لباس خواب نرم و کوتاهشو بالا دادم . از مچ پا تا شورت و کوسش همه یه بورو می داد . بوی خوش هوسو .. ادامه دارد .. نویسنده . .ایرانی 

7 نظرات:

دلفین گفت...

عالی عالی عالی

ایرانی گفت...

ودلفین ما عالی ترین ! درود بر تو همراه و یار و یاور همیشگی من و امیر و این مجموعه ...ایرانی

ارباب "کازه کاگه" گفت...

خیلی توپ بود. کی به اونجاش میرسیم؟

ایرانی گفت...

ارباب جون من خودم هنوز به قسمتی نرسیدم که بخواد با خواهرش بر نامه اجرا کنه و ااین کارو انجام بده . این جوری که دارم میرم جلو فکر کنم حداقل تا قسمت 50 طول بکشه که این کار انجام شه .درود بر تو ..ایرانی

یک مرد گفت...

دمت گرم.داداش ایرانی.ما تا اخرش هستیم.

یک مرد گفت...

دمت گرم .داداش ایرانی.ماتااخرش هستیم.

ایرانی گفت...

درود بر تو یک مرد که مرا به یاد کوروش آریایی می اندازی .پاینده باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر