ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لوتی سایت وabr135-هفده

چی رو جبران می کنی ابر خان . الان ایرانی مدتیه که هرشب داره یه داستان میذاره به اسم لوتی سایت .. ما اونا رو تحویل نگرفتیم ولی اونا در عوضش ریدن به هیکل ما و سایت ما و رفتند ما رو سکه یه پولمون کردند . -تقصیر ما چیه پرنس جان . خودتون گفتین اشکالی نداره همه تو دنیا دست تو جیب هم می کنند مسئله ای نیست ما هم رو هوا بزنیم چه اشکالی داره -ابر خان من همچین غلطی کردم .؟/؟ -آره پرنس جون خودتون کردین پرنسس هم شاهده . -ابر زیر ده تا کیر خوابیدی معلوم نیست چی داری میگی . به دروغ گفتیم خواننده ما زیاد شده و خیلی خوشحالیم از این که شما دارین داستان می نویسین ولی واقعیتش اینه که کونمون داره می سوزه و هنوز بوی پشم سوخته ما فضا رو پر کرده . تازه ایرانی هم گفته خوشحالیم که دارین کاسبی می کنین ما  دوست نداریم روزی شما قطع بشه . اون دفعه خودش می گفت که میخواد جلوی کاسبی ما رو بگیره . این پسره با این که ساده هست به موقع می دونه چه جوری تغییر موضع بده و بزنه تو خال و تو حال . خواننده ها و دوستای ما هر شب اول میرن این داستان لوتی سایت و ابر 135 رو می خونن بعد میان به سایت ما . میگن ما می خواهیم از ایرانی تقاضا کنیم که این داستانو ادامه بده . آخه من چه می دونستم این جوری میشه این پسره ناکجا آباد ایرانی این قدر گردن افتاده هست و عین مگس سمجه .  همش داره میگه من در عرض یکسال و نیم هزاران ساعت داستان نوشتم .. اگر کل نوشته های مرا در کاغذ آچهار چاپ کنید حداقل شش بسته پانصد برگی کاغذ مصرف می شود .. دیوانه هست این پسره ایرانی چرت نویس . همه همه بگردین چهل پنجاه  تا اثرش هم تو سایت ما نیست از کاه داره کوه می سازه . می ترسم این اسپانسر های ما باهامون در بیفتند -پرنس جون اونا چه می دونن این دعواهای لحاف ملا نصرالدینی سرچیه . این ایرانی وقت نداره به سایت ما سرک بکشه میگه میرم گوگل شکایت می کنم که لوتی خلاف کرده و اسم ما رو از موتور جستجوی گوگل حذف کنن -غلط کرده . مگه شهر شهر هرته . به من میگن پرنس . هرکاری که بخوام انجام میدم .من به پشتیبانی این پرنسس دولت تعیین می کنم . ولی حالمون گرفته شد اون چهار نفری هم که مارو نمی شناختند دیگه حسابی شناختند . حالا ما موندیم و یه سری دکور زرق و برق دار عکس زنای لختی که همه جا ریخته . درهر حال حواست باشه ابر خان .. دراینجا پرنسس گوشی رو از پرنس گرفت و گفت ابر عوضی هرچی می کشیم از دست تو می کشیم واسه چی وقتی ایرانی بهت تذکر داد حرفشو گوش نکردی . ده بار مقاله نوشت و پیام داد صد بار اخطار داد -ملکه بانو . شازده خانوم . پرنسس خوشگله . تصمیم گیرنده شمایین . مگه اون موقع خلاف می کردم تو سایت شما نبود ؟/؟  مگه ما مدیر مسئول نداشتیم ؟/؟ شما باید دستورشو صادر می کردین . -خفه شو شما خود سرانه این کارو کردین و کارو به جایی رسوندین که یه الف بچه تازه قلم دردست گرفته به اسم ایرانی واسه یه موضوع کم اهمیت بیاد الم شنگه راه بندازه . ارزششو داره که با یه آدمای متشخصی مثل ما این طور رفتار شه ؟/؟  این روزا هر جا میریم به ما میگن چه خبر شده . از خجالت سرمونو میذاریم پایین و جواب نمیدیم . اونوقت به ما میگن لازم نیست جواب بدین این ایرانی از بس تو داستان لوتی سایت به صورت کلی و جزیی مسائلو گفته ما دیگه شما رو شناختیم . درهر حال شاید من و پرنس یه سری به اون هتلی که الان توشی زدیم . این کارای اخیر ما باعث شده که خیلی وقته یه حال و صفایی نکردیم . من و پرنس با هم تفاهم داریم از این که حسابی حال کنیم . کاری به کار هم نداشته باشیم .. ابر 135 و مدیران ارشد سایت لوتی  یعنی شازده پسر و شازده دخترکه بهتره بگیم آقا شازده و شازده خانوم با هم خداحافظی کردند . این صاحب کیر هایی که تو کون ابر خیس کرده بودند ولی بازم دوست داشتند که اونو بگان حوصله شون سر رفته بود و رفته بودند سراغ زنا . دلفین و عمه مهرانه در گوشه ای داشتن با هم حال می کردند . صحنه مهیج شده بود . دلفین لذت می برد . باورش نمی شد که از اون همه در تنگنا قرار داشتن به جایی رسیده باشه که مهد صفا و آزادیست . همه لخت و مادر زاد در کنار هم بودند و مردای تماشاچی کیرشونو در آورده و در حال جلق زدن بودند و زنا هم شورتشونو پایین کشیده دستشونو گذاشته بودند رو کوسشون . و بعضی ها هم با سینه هاشون ور می رفتند -دلفین حواست کجاست -عمه مهرانه تو هم که داری کیر های مردا رو دید می زنی -ببین دلفین اولا من عمه تو نیستم در ثانی همه این جا لختن بیا عشق کنیم عشق . تو ایران خودمون که از این خبرا نیست . بیا از آزادی خودمون کیف کنیم . بیا حس کنیم که دنیای ما تازه آفریده شده و ما هم تازه به دنیا اومدیم . حتی گارسون زن و مرد  لخت مادر زاد از مهمونا پذیرایی می کردند . دلفین و عمه مهرانه همدیگه رو در آغوش گرفته بودند . وقتی عمه خوشگله  که فقط یه خورده شکمش از فرم اصلی خودش خارج شده بود در کنار دلفین بود بقیه زنا جرات نمی کردند به اونا نزدیک بشن . اون مثل یک ماده پلنگ قوی  بقیه زنا رو کیش می کرد هر چند هر کدومشون با یه کیری مشغول حال کردن بودند . حسادت رو کنار گذاشتند ویواش یواش صحبت کوس و کونهای دیگه رو هم می کردند . دلفین در حالی که کیرشو فرو کرده بود تو کوس مهرانه عمه خانوم بهش گفت خوشحالم که اول کیر تو رفته تو کوس من . اون کیر هایی که دارن بقیه زنا رو میگان اول رفته تو کون ابر 135 . الان این کیرا میرن تو کوس و کون خانوما پاک میشن بعد میرسن به من -مهرانه جون یعنی کون ابر 135 این قدر نجسه -آره از نجس هم نجس تر .... از اون طرف پرنس و پرنسس گرم افتاده بودند که برن تو مجلس و سکس پارتی . یه لباس شوالیه ای و پرنس پرنسسی پوشیدن و دو تا اسب زین کردند و تصمیم گرفتند که از کوچه پس کوچه ها بزنن بیان تا به هتل برسن . -پرنس دیوونه شدی ؟/؟ -عیبی نداره فقط آخرای راهو از خیابون اصلی باید بریم . -ببین حداقل یک ساعت باید اسب سواری کنیم تازه توراه ممکنه بگن مخمون تاب گرفته . ما که تو قرن هیجدهم نوزدهم نیستیم ولی خب بد چیزی هم نیست صفایی داره . یه خورده به خودشون رسیدند . پرنسس مثل ملکه ها شد و پرنس هم مثل پادشاهان . پرنس یه نیم تاجی بالاسرش گذاشت و پرنسس هم همین طور هرکدوم سوار یه اسبی شدند و راه افتادند . پرنس سوار اسب سیاه و پرنسس سوار بر اسب سفید شد . اونا می خواستند سوار بر اسب , خودشونو به سکس پارتی برسونن ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عالیه مرسی

ایرانی گفت...

سپاسگزارم دلفین نازنین و دوست داشتنی ام ..ایرانی

 

ابزار وبمستر