ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لوتی سایت وabr135-نوزده

جان نثار استدعا دارد به عرض مبارک همایونی بزرگ ارتشداران جنت مکان خلد آشیان برساند که بنده مفتخرم به عنوان سر متقلبیان و راس المتخلفیان  , رعیت و در معیت شما باشم . -پرنسس جان این داره واسه رو سنگ قبر مطلب ردیف می کنه ؟/؟ ما خودمون کوس خل تمامیم این دیگه دست مارو از پشت بسته -پرنس جان اگه اشتباه نکنم از اعضای سایت خودمونه .. ابر 135 که حرفاشونو شنیده بود گفت ملکه صحیح می فرمایند جناب پادشاه بنده را به جا نمی آورید بنده همانی هستم که همیشه در خدمتگزاری دستمالی سفید در دست داشته و آماده هر گونه جانفشانی ام -آها یادم آمد من با تو امروز صحبت کردم این ایرانی واسه ما آلزایمر نذاشته . پرنسس : پرنس بگو حواس نذاشته . انگاری آلزایمر در آلزایمر گرفتی . بیخود نیست که ایرانی همش میگه اینا انگار لالمونی گرفتن . تو کارمند خودتو نمی شناسی چطور میخوای که جواب ایرونی رو بدی -ابر خودمونی صحبت کن بینم حوصله کبری صغری بافتن  تو رو ندارم -رئیس جان این سکس پارتی رو من راه انداختم عمه و خاله و زن عمو و زندایی و مادر و خواهر و مادرزن و زن و خواهرزنم اینجا لخت لختن و با این چند تا مرد داریم حال می کنیم . کیرپرنس شق شده بود طوری که شنل پادشاهی رو داد به طرف جلو . پرنسس هم فقط نگاهش به دلفین بود . -ابر خان اون پسره که داره با اون اشتها و هیجان عمه از دور خارج شده تو رو میگاد و خیلی هم فعاله کیه .. ابر 135 بهش بر خورده بود از این که در مورد عمه اش این جوری صحبت بشه .. -اون دلفین از دوستان درجه یک ایرونیه و جزو کادر امیر سکسیه . داستانش مفصله .. -ببینم نکنه نفوذی باشه -پرنسس جون مگه ما داریم بمب اتمی می سازیم که بره اسرار ما رو فاش کنه ؟/؟ ما تو سایتمون یه مشت داستان ده بار منتشر شده داریم و یه مشت کپی کرده و یه سری فیلمهایی که تو همه سایتها هست و یه سری فیلمهای سکسی ایرونی که بیشترش موبایلیه که من دارم کاری می کنم که به سبک روز درش بیارم . هرچی داریم فقط دک و پزه . عین یه کف پای پوست شده می مونه که با سنگ پای قزوین هی بهش بمالی و الکی برقش بندازی . -می بینی پرنسس کارمند مارو باش -رئیس جون ما خودمونیم داریم از این حرفا می زنیم . -ابر من عاشق کیر دلفین شدم برو اونو از کوس عمت بکش بیرون من  میخوام کوس خودمو جای کوس اون بذارم . -پرنسس من ! عمه من همه رو حریفه اون مگه رضایت میده حالا حالا ها تا یه حال حسابی نکرده دست از سر دلفین ور نمی داره . -به من میگن پرنسس . لب تر کنم هزار تا کیر میاد طرف دهنم .. عمه تو غلط می کنه . شنل آبی رنگ ملکه ای خودشو انداخت کاملا بر هنه شد . ملکه لوتیها رفت طرف مهرانه و دلفین و هی مانور میاد که دلفین دست از سر مهرانه بر داره و بیاد سراغ اون . مهرانه که متوجه موضوع شده بود خودشو بیشتر انداخت سر دلفین که جلو چشاشو داشته باشه و اون بیچاره فرصت جنب خوردن نداشته باشه . پسر بیچاره از وقتی که پاش به خارج باز شده بود یک سره داشت کوس می کرد . شنیده بود که در خارج خبرای زیادیه ولی باورش نمی شد که جنس ایرونی در خارج گیرش بیاد .. واقعا کوفتشون می گیره تو ایران خودمون این جوری بهم حال بدن . همه مردایی که در حال گاییدن فک و فامیلای ابر خان بودند کیرشونو بیرون کشیده رفتن طرف شاه بانوی لوتیها ولی اون شمشیر خودش و پرنس هردو تا رو تو دستش گرفت و گفت نزدیک تر نیاین که همه شما رو از وسط به دو نصف می کنم من تا شمشیر تیز مهربان دلفین رو در نیام خودم احساس نکنم تا زمانی که دلفین کیرشو در کوس من غلاف نکنه امکان نداره به کسی از شما چراغ سبز نشون بدم . دلفین فکر می کرد که عده ای در سالن دارن فیلم بازی می کنن واسه همین سرشو بالا آورد و دید که نخیر یه فرستاده خوش بدنی از بهشت اومده و با لبخندی داره بهش نگاه می کنه و منتظره که یه مانوری صورت بده . مهرانه صورت دلفین رو به طرف خودش بر گردوند و گفت نمی خوام که این قدر بی مرام باشی . -مهرانه جون فدای اون اندام وتنتم . فکر نکن ما نامردیم که نوکه اومد به بازار بگیم کهنه شده دل آزار تازه تو از صد تا نو و تازه به دوران رسیده هم خواستنی تر و بهتر و هوس انگیز تری . می میرم واست . تو که می دونی تا تو رو به ار گاسم نرسوندم ول کنت نیستم .. ابر 135 که اخلاق عمه شو می دونست دوربینو گذاشت زمین و به سر و صورتش می زد . مهرانه بهش گفت عزیزم چی شده -عمه جون کوتاه بیا تو به این نون و ماستها ار گاسم بشو نیستی تا این شیره دلفینو نکشی و جل و پلاسشو آب نکنی دست از سرش بر نمی داری عمه جون این خانوم رئیس کل ماست و شریک اون آقا . میلیارد ها  نفر تو دنیا اونا رو می شناسن . میگن قبل از آدم و هوا در روی کره زمین زندگی می کردن منتها کسی این اطلاعاتو نداره . -فقط تو برادر زاده کوس خلم اینا رو می دونی ؟/؟ دلفین که اینو شنید گفت همین نامردا بودند که به ایرونی کم محلی کردند و ارث پدر هم طلبکار بودند . حالا که این جور شد وتو هوامو داری من تورو بیشتر و بهتر میگام عمه خانوم -فدای تو دلفین . -من کشته مرده تن چهل و شش هفت ساله تم . -دلفین جون پرنسس داره باهات حرف می زنه این تن و بدنی که تو اونو داری می گایی این طرفا تا دلت میخواد ریخته . کسی به اونا محل سگ هم نمیذاره . اگه دوست داشته باشی من صد تا صد تا از اینا واست میارم . در همین لحظه مادر ابر 135 به پشتیبانی از پسرش و پرنسس خودشو به اونجا رسوند . -مهرانه یه خورده کوتاه بیا . این کیر که همش مال تو نیست . ابر خان باید یه عمری تو این سایت لوتی کار کنه . مهرانه که از چند جبهه مورد هجوم قرار گرفته بود گفت دلفین تو چی میگی -من هستم باهات کی گفته هستم رفیق نیمه رات .اینو که گفت عمه لبای دلفینو ماچ کرد و دوتایی با لبایی به هم چسبیده تنشونو تو اون محفل به هم چسبوندن وقتی که از هم جداشدند مهرانه به ملوک گفت ببین تا دسته رفت تو کونت . اینم از جواب دلفین . حالا اگه بعد از تموم شدن کار من بخواهی تو خونه یا هر جای دیگه با دلفین سکس کنی باید با رضایت من باشه و گرنه به شوهرت میگم که تو خارج چه جوری داری کوس میدی . وقتی هم که رسیدیم به خونه من می دونم و تو .امکان نداره دلفین بیاد طرف تو .  همونجا حکم سنگسار غیابی تو رو می گیرن . دادگاه انقلاب برات حکم صادر می کنه . هر چند تو این طرف داری کیر سار میشی . شنیدم دلفین رقص عربی خیلی دوست داره باید همین جا بالا سر ما یه چشمه از این رقصا بیایی تا دلفین موقع گاییدن من حال کنه و کیرشم تو کوس من همش در حال رقصیدن باشه . در ضمن هم تو هم پرنسس جلو چشام باید با این ایرونی تماس بگیرین و به خاطر همه گناهان کبیره ای که در حقش انجام دادین ازش عذر بخواهین .. پرنسس گفت من حاضرم اگه گاییده شدن عمه خانوم بیست سال هم طول بکشد من همچنان ایستاده ام تا پس از پایان کارش منو بگاد . مهرانه گفت فعلا که تو سایت خودتو و همه کار برا تو به گاییدن دادی ولی باشه اول تلفنه رو بزنین بعدشم رقص عربی ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ایرانی گفت...

abr135 رونویس کننده ابر قدرت ! کاری نکن که هفته دیگه هم این داستانو تموم نکنم ها ! فعلا تو برام دیگه کوچیک و بسیار محقر شدی . اومدم به رسوا گری پرنس و پرنسست که توی انگل را در سایت انگل نشان خود کاشتند . اونها مثل آسکاریسهایی هستند که به کرم کدوهایی مثل تو نیازمندند . تمام داستانهای مرا کپی کن . چیزی ازم کم نمیشه . اون پرنس و پرنسس بی عرضه هم ازت حمایت کنن چیزی ازم کم نمیشه . کاسبی شما چند برابر شه چیزی ازم کم نمیشه . ولی من این داستانو باید بنویسم و به رسواگری هم بر علیه شما کپی کننده های پست و بی عرضه ادامه بدم تا حداقل پیش خودم سربلند باشم که بی خیال نبوده ام و خیلی هم با خونسردی این کارو انجام میدم . تندرست باشی . ..ایرانی

ایرانی گفت...

سام عزیز وگلم ! در پاسخ به اون مطلبی که در چت روم نوشتی به عرض می رسونم که اگه میخوای با فلسفه نوشتن داستان لوتی سایت آشنا شی تمام مقالات انتقادی رو که از هشت ماه پیش علیه و در تذکر به کپی کنندگان منتشر کرده ام مطالعه کن و در مورد خود این داستان در مقدمه آن و قسمت نظرات آن هم دلایلی را قید کرده ام . حتی در لابلای داستان و در مناظرات غیر سکسی هم مطالب و ریزه کاریهای واقعی بسیاری وجود دارد . من روزی حداقل پنج ساعت آن هم به خاطر علاقه به دوستان یک تنه مشغولم و پوست کلفتهایی با حمایت یک سایتی که طبل تو خالیه بیان و گردن کلفتی کنن و شاخ و شونه بکشن ؟/؟. تو کت من یکی نمیره .من سلاح دیگه ای جز این قلم یعنی همون تایپ ندارم . وگرنه من که مرض ندارم ذهنمو مشغول نوشتن یک داستانی بکنم که منو از داستانهای دیگه بندازه .در مورد داستان فقط یک مرد اگه از قسمت اول واو به واو و نقطه به نقطه و مولکول به مولکول و اتم به اتم و پروتون به پروتون اونو بخونی به خوبی در می یابی که این داستان از اون داستانهای ضعیف و آبگوشتی که فکر می کنی نیست وحداقل تا 100 قسمت ادامه اش میدم . سام عزیز برات آرزوی موفقیت می کنم . این طرفها تشریف بیار منظورم قسمت نظراته .خوشحال میشیم ..ایرانی

 

ابزار وبمستر