ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 15

منیره یه دستشو از جلو گذاشته بود رو سر کمال و یه دست دیگه اشو از پشت گذاشته بود رو سر جمال و دوتایی رو به وسط بدنش که روی سوراخای کوس و کونش تنظیم شده بودند فشار می آورد -جااااااان چه حالی داره . چه کیفی داره . چقدر باحالین شما بچه ها . حیفه این همه استعدادتون تلف بشه .. حالا میریم رو یه سری حرکات اختیاری . این درست مثل ژیمناستیکه که بعض وقتا ورزشکار می تونه به اختیار خودش یه حرکتایی انجام بده . یالله این گوی و این میدان هر جوری دوست دارین بیفتین رو من باهام حال کنین . منیره خودشو انداخت وسط پذیرایی نزدیک تر به کبری تا زن آخوند بهتربتونه آموزشهایی رو که به پسراش میده رویت کنه . کبری خودش از حال رفته بود و هوس حاجی به سرش زده بود . دو تا داداشا افتاده بودند به جون زن همسایه . انگاری که رقابتی کار می کردند . دوباره شده بودند مث گرگای گرسنه یا حداقل این یه چشمه رو خیلی خودشونو حریص نشون می دادند تا زنه رو بیشتر حشریش کنند . یواش یواش داشت حساب کار تو دستشون میفتاد و منیره هم باهاشون همراهی می کرد . از پهلو و چپ و راست آتیش می کردند . انگشت تو کوس و کونش می کردند همه جای تنشو می لیسیدند . -پسرا پسرا حمله دیگه کافیه . حالا دیگه وقت گل زدنه . پنالتی کشیدنه . شوت و گل . جمال گفت ببینم دروازه بان که پنالتی رو نمی گیره . -هم آره هم نه . در هر حال توپ میره تو دروازه و گل میشه دروازه بان هم می گیره . من کیرتونو می گیرم . کمال رفت زیر دراز کشید منیره اون وسط قمبل کرد و زانوهاشو گذاشت زمین و جمال هم رفت پشتش قرار گرفت تا کونشو بگاد .. هرچند انگشتشو بارها کرده بود تو کون منیره ولی برای آخرین اندازه گیری و این که قلق کار دستش بیاد یه بار دیگه این کارو انجام داد . یه خورده جاباز کرد . متوجه شد که میشه بدون کرم زدن گذاشت تو کونش . -جمال جون خوب یاد گرفتی ای شیطون بلا . کبری این پسر کوچیکه ات خیلی با استعداده . واسه این که به کمال بر نخوره گفت کمال جونمم خوبه اونم قویه . واقعا حیف بود که از این همه هنر و استعدادشون استفاده نکنن . جمال نوک کیرشو به نوک کون منیره مماس کرده بود -اوخخخخخ این که دم کونمه این قدر دارم حال می کنم با اونی که دم کوسمه چقدر میخوام حال کنم . کمال کیرشو یه دفعه از پایین به طرف کوس خیس منیره حرکت داد . کیر خورد به کناره گوشتی کوس منیره و ضربه طوری محکم بود که زن دردش گرفت . -اوهوی کمال جون چیکار می کنی پنالتی رو زدی به تیر دروازه توپ برگشت کرد . حالا داور دستور تمدید پنالتی رو میده . عیبی نداره نگران نباش می تونی آروم تر هم بزنی . وسط دروازه رو نشونه بگیر تیرش کن . خودش می رسه به هدف .. یه خورده کوسشو رو سر کیر کمال تنظیم کرد .. کیر آروم آروم رفت تا ته کوسش و از اون طرف جمال هم کیرشو فرستاد تا ته کون منیره . منیره برای اولین بار در زندگیش دو کیره رو با هم تجربه می کرد . البته اون به غیر از کیر شوهرش کیر دیگه ای نخورده بود واین اولین تجربه اش بعد از فوت شوهرش بود . -کبری جون می بینی چه حالی داره . دوکیره خوردن خیلی مزه داره . آدم می خواد دوبرابر تو دل آسمون پرواز کنه و اوج بگیره . وایییییی من که حسابی نشئه شدم .-منیره جون بر شیطون لعنت میگی من دو کیره بخورم ؟/؟  به حق چیزای نشنیده حرام کاری کار من نیست . -کبری  خانوم می فرمایید من دارم حرام کاری می کنم ؟/؟  این ثوابی که دارم در حق دو تا بچه مومن می کنم تا اونا رو از ارتکاب گناه نجات بدم خیلی باید ارزشمند باشه .. کبری واسه این که تو ذوق منیره نزنه گفت آره ثوابش که زیاده . واسه همین در بهشت چند تا شوهر جایزه می گیری .. منیره هم که حس کرده بود کبری داره اونو دست میندازه گفت ببینم کیرشون کلفته ؟/؟ از این جایزه ها برای همه خانوما هست ؟/؟ من تعجب می کنم تو اینجا یکی کیر حاجی رو به زور جواب میدی چه طور می تونی اونجا حریف این همه کیر بشی .. کبری که این حاضر جوابی رو از زن همسایه دریافت کرد پیش بچه هاش خجالت کشید و دیگه حرفی نزد . البته جمال و کمال سرشون به کار خودشون گرم بود و اصلا متوجه بحث مادرشون با منیره نشدند . -کمال اگه بدونی سوراخ کونو گاییدن و با کون حال کردن چه کیفی داره .-این طرف یه خیسی داره که کیر آدمو یه جوری داغ می کنه -ولی این طرف سوراخ به کیر می چسبه .. کبری بازم داشت شاخ در می آورد . باورش نمی شد که بچه هاش در ظرف چند دقیقه این همه اطلاعات کسب کرده باشن .. اگه کسی نمی دونست و اونا رو نمی شناخت فکر می کرد که اونا از اون کوس و کون کن های حرفه ای هستن ..... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

11 نظرات:

دلفین گفت...

دادش جونم مرسی عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه فقط کبری رو زیاد ازش کار بکش مرسی

ایرانی گفت...

بازم سلامی دیگه به دلفین مهربونم . در هر حال داستان نوشته شده و اگه کم و کاستی هایی وجود داره در قسمتهایی که هنوز شروعش نکردم ردیفش می کنم . از همراهی همیشگی ودلگرمی دادنهای تو متشکرم و طبق معمول بهت میگم خسته نباشی ...ایرانی

ناشناس گفت...

ایرانی فدات داداش لذت بردیم.فردین

ایرانی گفت...

دلفین جون خسته نباشی . هنوز نظر های قبلی منتشر نشده ولی دوباره نگام افتاد به این نظرت یه چیزی بگم که من دفعه قبل کبری رو که تو نظر خودت نوشته بودی یه چیز دیگه ای خوندم . یعنی حرف آخرش ی رو نخونده بودم و یه نقطه هم به حرف ب اون اضافه کردم و فکر کردم منظورت اینه که سکسی تر بنویسم و از ...زیاد کار بکشم .خودم خنده ام گرفت هر چند پاسخ من خودش جنبه عمومی داشت . بازم از توجه تو ممنونم ..ایرانی

ایرانی گفت...

متشکرم فردین عزیز و دوست داشتنی من . شاد و خندان باشی ..ایرانی

دلفین گفت...

دادش گلم خودت میدونی دادستانهای که مینویسی هیچ کم و کاستی نداره منظورم این بود کبری تو این دوقسمت صحبتهای مذهبیش کم بود ولی میدونم تو قسمتهای بعدی منفجر میکنی خودت میدونی که من عاشق اینجور داستانها هستم چون میدونم چجور ادمهای هستن چون هرجا به نفعشونه میگن حلال هست هرجا هم که به نفعشون نیست میگن حرامه چه مو جوداتی هستن به هر حال دوست دارم دادشی همیشه شاد تر از شاد باشششششششششششششششششششششششششششششششششششی

ایرانی گفت...

دلفین خوبم هر چی که تو میگی کاملا درسته و فعلا چند قسمت دیگه از این داستانو نوشتم و اتفاقا من هر وقت یادم باشه و در هر داستانی یه ناخنکی به این دارو دسته می زنم .چون این طایفه فقط حرف می زنند . از حق و باطل می گویند ولی هر جا که به نفعشان باشد از باطل حمایت می کنند . موفق باشی ..ایرانی

hero گفت...

like- khaste nabashi

ایرانی گفت...

سپاسگزارم هروی عزیز ! مانده نباشی ..ایرانی

hero گفت...

عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه

ایرانی گفت...

بازهم سپاس هروی خوب و گلم . خوش باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر