ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 17

منیره با هر دو تا سوراخش در حال کیف کردن بود . کمال و جمال چه جور داشتند کوس و کونشو می خوردند . حتی اون خدا بیامرزی هم این جوری لیسشون نمی زد . تازه چندشش می شد از این که زبونشو بکشه روی سوراخ کون . ولی  گوش شیطون کر پسرای امروزی دیگه فر هنگ با لا شدن .. -اووووووفففففف بچه ها ادامه بدین .. گردنم درد گرفته ولی کوسم روون شده . کبری داشت به این فکرمی کرد که وقتی شریف از سفر بر گشت یه همچین حرکتی رو هم واسه شوهرش پیاده کنه . ا لبته شوهر ش اوایل  همش فتوا صادر می کرد و می گفت گاییدن کون حرامه بعدش گفت کراهت داره و بعدش مستحب و مباح شد و این اواخر هم که به وقت پریود واجب و خارج از پریود مستحب در اومد . حالا از نظر اون لیس زدن سوراخ کون حرام و کریه بود . ولی حس کرد چون ملا شریف چندشش میشه میگه کراهت داره .. کمال که تا اونجایی که می تونست زبونشو تو کوس منیره فرو می کرد . -بچه ها حداقل یه انگشتتونو هم بکنین تو سوراخ کون و کوسم . -جووووووون جووووووون چقدر مزه میده . با دو تا سوراخ کیف می کنم .. -کوکب جون  اگه یه موقع موقع عملیات خیلی حشری شدی و دوست داشتی در آن واحد از دوتا ابزار استفاده کنی علاوه بر کیر ملا شریف می تونی از موز و بادمجون هم تو اون یکی سوراخ استفاده کنی البته خوردن اون میوه ها دیگه حرام میشه .. صورت کبری از خجالت سرخ شد و چیزی نگفت .. منیره حس کرد که یه خورده زیاده روی کرده واسه این که یه حرفی واسه گفتن داشته باشه و راستی راستی در تدریس بعضی مسائل قاطی کرده بود سرشو رو زمین خم کرده از عقب به کبری نگریست و گفت ببینم در مورد محل بکارت چیزی به پسرا گفتم ؟/؟  -نمیدونم یه چیزایی یادم میاد ولی اطمینان ندارم -باشه دوباره میگم . ببینید اولا امیدوارم گول دخترا رو نخورین این آموزشها صرفا واسه اینه که اطلاعاتتون بالا بره و دونستن بعضی چیزا واقعا ضروریه .. یه چند دقیقه ای هم در مورد پرده و خطر پارگی اون گفت .... خلاصه سه تایی شون پس از این که کلی هم در این مسیر حال کردن دوباره کیر و کوس و کونشونو به هم چسبوندند . این بار کمال کرد تو کون منیره و جمال هم گذاشت توی کوسش . جمال که رفته بود اون زیر دستاشو ستون کرده بود که سر این ستونو سینه های منیره تشکیل می داد .. زن حس می کرد که دیگه خیلی سست شده .  فقط یه تلنگری لازم بود . یک آن جمال کیرشو از کوس منیره بیرون کشید  و این حرکت اون باعث شد که کیر کمال هم از کون منیره بیرون کشیده شه . تا داداش بزرگه بپرسه چی شده داداش کوچیکه کمر زن درشت هیکلو گرفت و اونو با یه حالت سالتو بار انداز بلندش کرد و بعد رو هوا خمش کرد و گذاشت تو کوسش -کمال پاشو بگیر پاشو بگیرخمش کن  تا من کمتر خسته شم . از عقب بکن تو کونش . منیره خیلی خوشش میومد -کبری جون می بینی ؟/؟ بچه های با استعدادتو می بینی ؟/؟ تا حالا نه کوس کرده بودند نه فیلم دیده بودند . آدم خودش تو جریان که بیفته خیلی چیزا رو یاد می گیره ... کبری بد جوری کیف می کرد . طوری که انگار بچه هاش در المپیاد دانشجویان ممتاز جهانی مدال طلا گرفته باشن . -یه خورده یه خورده دیگه بچه ها .. کوس منیره دیگه از حال رفته .. منیره دیگه از حال رفته خواهش می کنم .. تند تر حال بدین . حق همسایگی رو به جا بیارین .. جااااااان . جااااااااان .. منیره چشاشو بسته بود و دیگه نمی تونست لبخند رضایتی رو که بر لبان کبری نقش بسته ببینه . هر سه تاشون خیس عرق شده بودند و بیشتر از همه جمال خسته شده بود و کمرش درد گرفته بود . یه خورده شیب بدن منیره به طرف جمال بود و هم این پسر دومی بود که از پایین به بالا کوس زن همسایه رو می گایید وخیلی به کمرش فشار میومد ولی حتی کبری هم متوجه این مسئله نبود . غرق در حرکات بچه هاش شده بود . خیلی از باباشون پیش افتاده بودند . پدرشون یه سکس کلاسیکو پیاده می کرد و این بچه ها سکس مدر نیزه رو . واقعا منیره خیلی واسه بچه هاش  زحمت کشیده بود . دوست نداشت مدیون کسی باشه . دلش می خواست هر طوری شده رضایت اونو جلب کنه و از خجالتش در بیاد . کبری هر شب می تونست زیر کیر ملا شریف بخوابه ولی منیره بیچاره چی .. باید حق همسایگی رو به جا می آورد تا دینش کامل شه .-آهههههه آهههههههه وووووویییییی وووووووییییی کبری جون منو ببخش الان دیگه نمی تونم نمی تونم صحبت آموزشی کنم فقط آبم داره می ریزه بچه ها این آخر حال یه زنه .. فقط هر وقت  ارضام کردین می شینم رو زمین دیگه خالی کنین .. بریزین داره میاد دیگه دارین تکمیلم می کنین . اوخخخخخخخخ واوخخخخخخخ . جمال همین جوری خوبه ولم نکن کمال تو هم با کونم حال کن و حال بده .. داره میاد داره می ریزه همین طوری .... منیره پس از چند سال  بعد از یک سکس جانانه به ارگاسم رسید و رو زمین قمبل کرد و روکیر جمال نشست و کمال هم از پشت گذاشت تو کونش . و دوتایی یه فریادی کشیده و ناله ای کردند و آبشونو خالی کردند . لحظاتی بعد منیره در حالی که آب کیر دو تا داداش از کوس و کونش در حال ریختن بود طاقباز دراز کشید و دو طرف صورتشو به صورت پسرا چسبوند . جمال و کمال صورتشونو طوری به صورت  منیره چسبونده بودند که انگار  به مامانشون چسبیده ان ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

7 نظرات:

دلفین گفت...

اوه اوه دادشم خیلی باحال بود دمت گرم دوست دارم

ناشناس گفت...

ایرانی گلم مرسی داداش.فدات فردین

علی تنها گفت...

مرسی عالیه همینطوری ادامه بده میشه بگی این داستان چند قسمتیه؟

ایرانی گفت...

درود به شما دو عزیز نازنین . دلفین و فردین خان گرامی ! شاد و تندرست باشید ..ایرانی

ایرانی گفت...

سلام علی جان ! این داستان فقط تا چند قسمت جلوترشو نوشتم و نمیشه گفت چند قسمتیه باید رفت جلوتر و شرایطو دید چون این خانوم قصه ما با خیلی از ملاها و برادران مکتبی باید سکس داشته باشه و سعی می کنم برای تنوع یکی دو تا زن رو هم بعد ها اونم به عنوان مهمان قصه از در غیب وارد کنم فقط اینو می تونم بگم از پنجاه قسمت هم بیشتر میشه . موفق باشی ..ایرانی

hero گفت...

vaghean khastenabashi montazere edamash hastim .

ایرانی گفت...

درخدمتم هرو جان شاد و خندان باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر