ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 31

مونا خودشو لخت کرد و بهم اجازه نداد که من لباسامو در بیارم . خودشو انداخت تو بغل من وپاهاشو از دو طرف پهلوهام آویزون کرد و دستشو دور کمر من حلقه زد و منو غرق بوسه کرد . نمی دونم چرا نسبت به اونم یه احساس دینی می کردم .  نگاه خمار و پوست قرمز شده اش که روسپیدی تنش نشسته بود همه نشون دهنده هوس بالای اون بودند . حتی با نگاه به کوسش می شد فهمید که چقدر دور و بر چوچوله هاش خیس شده و زبون و کیر منو میخواد . خواستم که یه دست گرمی بهش داده باشم و با هوس افتادم رو کوسش . نوک زبونمو با لیسیدن سوراخ کونش فعال کردم . فقط می خواستم که سر حالش کنم . چه تن و بدن دخترونه ای داشت . اصلا خستگی راه به تنش ننشسته بود . منو به طرف خودش کشوند و کمکم کرد تا بلوزمو در آرم . با حرص و هوس شلوارمو در آورد و شورتمو کشید پایین . -واووووووووو ... واوووووو - چیه . یعنی این ور دنیا هنوز کیر کلفت ندیدی ؟/؟ -نمی دونم شاید چون مدتیه که فقط تو فیلما هوس مردا رو می بینم دیدن یه کیر شق شده شبیه به یک معجزه می مونه . دوتایی مون لخت توی بغل هم قرار گرفتیم و با بوسه های نرم و تند صدای هوسشو در آوردم . حریصانه از جاش بلند شد و کیرمو دودستی چسبید و سرشو فرو برد تو دهنش ... سکس با هر زنی تازگی و لذت مخصوص خودشو داشت و من بی اندازه کیف می کردم . دیگه مث سابق نبود که در جا آبمو خالی کنم . با این که فوق العاده لذت می بردم ولی چون این روزا خروجی هام زیاد شده بود مقاومت منم بالا رفته بود . پس از مدتی دهنشو از رو کیرم بر داشت و پاهاشو به دو طرف باز کرد . فهمیدم که کیر می خواد . کوس دخترونه اش اونم در یه مملکتی که بکارت داشتن نوعی عقب افتادگی محسوب میشه جای بسی تعجب داشت . پیش خودم گفتم شاید از اون کوس هایی باشه که از بیرون  کوچیک و تنگ نشون میدن و از درون گشاد ولی وقتی که اونو فرستادمش داخل فهمیدم که حرف نداره و دوباره داره آبمو از جای اصلی خودش حرکت میده یه خورده به خودم فشار آوردم تا با جلوگیری بیشتری بتونم با کوسش حال کنم . از نوک و قله کیرم تا دامنه  اون در حال حال کردن بود . مونا دستشو جایی گذاشته بود که وقتی کیرم به ته کوسش می خورد دست اونم با بیضه هام تماس پیدا می کرد و همین حال و هوای منو دگر گون تر می کرد . طوری که دلم می خواست هر چی آب دارم تو کوس تنگ و داغ و ناز اون خالی کنم . وقتی که موبایلش زنگ خورد و بهم گفت که شوهرشه دلم هری ریخت پایین . -عزیزم زودتر بیا خونه واست یه سور پرایز دارم . می دونم باورت نمیشه و خیلی خوشحال میشی . هی با آرنج به پهلوش می زدم و می گفتم ول کن بابا بذار بی سر خر حالمونو بکنیم حالا میخوای شوهرت بیاد و موی دماغمون شه ؟/؟ -نمی دونی چقدر خوشحال میشه از این که تو رو اینجا ببینه . اونم مث من از رویاهاش بود و هست که بتونه شکممو بر جسته ببینه و منم یه روزی بشم یه مادر . -ولی مونا جون این که نمیشه من تو هر کوسی که آب بریزم بچه در بیاد . -ولی یه حسی بهم میگه من ازت بار دار میشم . من می دونم اگه حسام تو رو ببینه این قدر خوشحال میشه که تا مطمئن نشه ازت بار دار شدم ولت نمی کنه . -ببینم این که دیگه براش مسئله ای نیست که بچه دختر باشه یا پسر -نه فرقی نمی کنه . فقط یه بچه میخواد . -بازم جای شکرش باقیه . خیلی خیلی از طالبان با انصاف تره . افتادم رو تنش و بازم با بوسه های گرم و آبدار هوسشو زیاد تر کردم کیرمو از کوسش در آورده و با مکیدن و لیسیدن کوس مونا اونو به ار گاسم نزدیک ترش کردم . مونا ازم خواست که دو تا پاهاشو بگیرم و با کشیدن اون به طرف بالا و بالا تر آوردن کمرش  یه شیبی به کوسش بدم که اگه آبمو توش خالی کردم اسراف نشه . خیلی از زنایی که اونا رو این روزا گاییده بودم از این سبک پیروی کرده بودند . ارگاسمش نزدیک بود . اون کاری رو که می خواست انجام دادم . خودش پاهاشو دو طرف پهلو هام قرار داد و منم دستامو گذاشتم زیر کونش و باز هم به همون سبک گاییدن از روبرو ادامه دادم . وقتی دیدم از حال رفته و سنگینی اونو رو تنم احساس می کردم دیگه فهمیدم که کارش تموم شده . زیباییها ی تن مونا رو در یک نگاه خلاصه کرده و خودمو به قله هوس رسونده و با چند تا ضربه آبمو تو کوسش خالی کردم -جااااااان مونااااااا کوسسسست این کوسسسسس تنگت چه حالی به کیر ما داد . -اوووووفففففف من بازم می خوام . سیر نشدم ولی دیگه تا یه مدت منو نکن که این آبها جاشو پیدا کنه وحل شه .  میخوام حسام هم بیاد و این بار که سکس می کنیم سکس ما رو ببینه . ناهارو که خوردیم رفتیم رو تخت دراز کشیدیم و تو بغل هم آروم گرفتیم . دقیقه به ثانیه واسه شوهرش زنگ می زد که بیاد خونه .. هیجان داشت . قبلا که زنا به شوهرشون خیانت می کردند و زیر آبی می رفتند ترس و دلهره و اضطراب از این که شوهره بیاد و اونا رو ببینه امونشون نمی داد ولی حالا بر عکس شده بود . زنه می خواست شوهره زود تر بیاد خونه و ببینه چه جوری کیر یه غریبه داره میره تو کوسش .. مونا رسیور رو روشن کرد و رفت رو کانالای ماهواره ای و شبکه های ایرانی داخل کشور . کانالها همه از غیب شدن من می گفتند ....... در هر حال این حسام خان اومد و از فک و فامیلهاش هم هر زن و دختری رو که سراغ داشت فرستاد سراغ من . ولی همراه با گاییدن اونا روزی یه بار باید زن اونو می گاییدم . دیگه خسته شده بودم . می خواستم از اونجا با ایران و خونواده تماس بگیرم می ترسیدم تلفنم تحت کنترل باشه . یه ده روزی رو می شد که اونجا بودم . شایدم بیشتر . حساب و کتاب از دستم در رفته بود . نمی دونستم چه روزیه . شاید سه  هفته ای می شد که داخل خاک امریکا بودم . نمی دونم چرا زیاد نمی ذاشتن برم رو کانالای ایرانی و اخبار ایران رو گوش کنم . یه روز که من و مونا خونه تنها بودیم خودم سریع کانال عوض کرده و رفتم رو شبکه خبر .. نهههه نههههه .. داشت افسانه رو نشون می داد همون زن خیر نگاری که من اونو تو استادیوم گاییده بودم و بعدش طالبان منو دزدیده بود . داشت فریاد می زد من بیگناهم . من در گم شدن کوروش نقشی نداشتم . خواهش می کنم ولم کنین . من بار دارم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

این داستان هم دار عالی پیش میره مرسی

ایرانی گفت...

سپاسگزارم از حمایتت داداش دلفین خسته نباشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر