لوتی سایت وabr135-پنج

مولود واسه این که  به نظر خودش با یه اسم با کلاس تری خودشو در اختیار دلفین قرار بده به شوهر یا همون نامزدش ابر خان گفت که اونو به اسم سامانتا معرفی کنه . چون از این اسم خیلی خوشش میومد . هرچند شهلا مادرش می گفت که کاش بزرگی کوچیکی رعایت می شد و دلفین اول میومد و اونو می گایید . -جناب دلفین خان مارو امشب مفتخر فرمودید و من هم خوشحالم که در روز زن یک هدیه ارزنده به همسرم کادو میدم . شما رو که یک جوان برازنده هستید . دلفین همه لباساشو غیر شورت در آورد . ابر خان که دلش طاقت نمی آورد و می خواست زود تر کیر ی رو که می خواد کوس زنشو افتتاح کنه ببینه جلدی رفت و شلوار دلفینو پایین کشید -به به عجب چیزیه آقا دلفین . مطمئنی که عرب نیستی ؟/؟ -عرب جد و آباته عوضی . سامانتا خانوم ما به حرف اومد و گفت این بی شعور منظور بدی نداشت . تازه ما همه بنده یکی هستیم . عرب و عجم که نداریم . شما به بزرگواری خودتون اونو ببخشین . -ببینم شما بچه مچه ندارین ؟/؟ -نه رفیق من هنوز زنمو خونه نبردم . دلفین رفت زیر گوش ابر خان و بهش گفت یادت نره ها به خواهر و مادرت بگو واسه فردا آماده باشن . مادر زنه یه خورده چاق و چله تر بود و شکمش یه خورده چربی داشت ولی کون خیلی باحالی داشت . جالب اینجا بود که با لباس عروس منتظر بود ولی شهلا لخت مادر زاد وایساده بود و بدون این که از این سه نفر خجالت بکشه خطاب به دلفین گفت چه طوره ؟/؟ خوشت میاد ؟/؟ -از کی ؟/؟ از شما یا سامانتا ؟/؟ شهلا می خواست خودشو بگه ولی حس کرد که این جوری نوعی خود خواهی و بی کلاس بازی میشه -از هر دو تا . -دلفین جان این تو و این زن من . -ببینم جسارت نشه سامانتا اینجا دخترا بی پرده ازدواج می کنن ؟/؟ تازگیها تو ایرونی های اینجا هم مد شده -دلفین خان . این سامانتای من آکبنده دختره -ابر راست می گه .من هنوز بکارت خودمو حفظ کردم . پارسال همین موقع ابرخان یکی رو آورد خواهرشو زن کرد مگه من چه چیزم از اون کمتره ! ابر 135 رفت و با یه گواهی پزشک بر گشت . دلفین انگلیسی بالاشو خوند و گفت این مال دیروزه نکنه تو این یه روزه بی پرده شده باشه . دلفین با این که پسرشجاع و ورزشکار ویکه بزنی بود ولی به دیدن خون یه حالی بهش دست می داد و دچار تهوع می شد فشارش میومد پایین . در هر حال ابر خان زنش و دلفینو دست به دست داد و خودش رفت قسمتی که هیچ دید نداشت و با یه خورده به گوشه کشیدن خودش می تونست راحت فیلمبرداری کنه . وای چه حالی می داد . خسته شده بود هر وقت می خواست زنشو بگاد اون می گفت بریم خونه مستقل خودمون و زوده و یه بهونه هایی می آورد ولی امشب می رفت تا راهش باز شه . -سامانتا جون کمک میخوای ؟/؟ -دست گلت درد نکنه مامان . من دیگه خودم بزرگ شدم . قربونت برم من . اینجا رو دیگه راضی به زحمت شما نیستم خودم از پسش بر میام . اومد جلوتر و کیر دلفین رو با دو تا دستاش که تور آستین لباس عروس تا مچ دستاش هم می رسید کیر دلفین رو قفل کرد و اونو گذاشت تو دهنش -واییییییی نکن نکن خیلی خوششششم میاد . یه خورده که واسه دلفین ساک زد شروع کرد به در آوردن تور های عروس از تن خودش . -عزیزم بهم کمک می کنی درش بیاریم . دلفین تیز تیز کرده بود و از بس داغ شده بود دوست داشت همون لباس عروس رو روی تن سامانتا پاره پاره اش کنه تا به هیکل لخت زن ابر خان برسه هرچی این لباسو در میاورد بازم یه تیکه دیگه تور سفید به تن سامانتا چسبیده بود . به هر حال لخت شده بود و دلفین دیگه از بس حشری شده بود زود سوتین زن ابر خان رو باز کرد و رفت سراغ شورت اون تا ببینه اون زیر چه خبره . مست هیکل فانتزی و ناز زن شده بود . شورت زن حشری رو پایین کشید . -کوسمو می خوری دلفین جون ؟/؟ بدنم داره یه جوری میشه . کوسم انگار نیاز داره که میک زده شه . -ببینم سامانتا جون تو آبمو می خوری کیرم سنگین شده باید یه خورده سبک شه . .. من تا سیر سیر شما دو تا رو نگاییدم سراغ خوار مادر ابر 135 نمی رم . کیرشو دوباره کرد تو دهن سامانتا و این بار دهنشو کوس گیر آورد و اونو می گایید . آب تو دهن سامانتا جمع شده بود و وقتی کیر دلفینو ساک می زدخیسی زیاد دهنش از کیر که هسته اصلی بود تا تمام بدن دلفین رو غرق در لذت کرده بود . دلفین دو تا دستاشو گذاشت پس گردن عروس خانوم  و چشاشو بست -جااااااااان چقدر داخل دهنت خیس و گرمه . کیرشو تودهن سامانتا حرکت میکرد و این کیر در حرکت رفت و بر گشت خودش با زبون و لبهای بالا و پایین زن ابر 135 در تماس بود-سامانتا -جون سامانتا -بگیر که داره می ریزه . دوباره سر سامانتا رو محکم به کیرش فشرد و چند ثانیه قبل از این که آب کیرشو تو دهن اون بریزه فریاد زد -بگیر که داره میاد . آبم داره می ریزه . دلفین دیگه متوجه نشد چند تا جهش تو دهن سامانتا داشت -جووووووون خنک شدم خنک شدم . حس کرد که یه خورده از آب کیرش جلوی دهن سامانتا جمع شده -عزیزم حرومش نکن . چند قطره اون جلوهست -بیار یه خورده حرکتش بده بیاد سر حلق من . بده بخورمش . نمی دونی چقدر حال می کنم .  دلفین دید نامردیه اگه نخواد کوسشو بخوره . یعنی همون میک بزنه و بلیسه . عروس خانوم لخت و بر هنه رو تخت دراز کشید و پاهاشو به دو طرف باز کرد و از تخت انداخت پایین و دلفین هم دهنشو گذاشت رو کوس سامانتا خانوم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی