ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 35


سرمو که اون ور کردم دیدم که دیگه نتونست تحمل کنه و این بار اونو لخت دیدم که روبروم وایساده . یه نگاهی به قالب کوسش انداختم و دیدم عجب درشتیه و خودش دست به کار شد و اون شورتی رو که تا نزدیکای زانوم پایین اومده بود پایین تر کشید و از پام در آورد و باحرص یه گوشه ای پرت کرد . قیافه شهوتناکش داشت تبدیل به یک چهره وحشتناک می شد . گوشی منو خاموش کرد و بایه دست کمر منو گرفت و تا متوجه شم چه خبره منو انداخت رو تخت . معلوم نبود این خواننده هست یا ورزشکار . صورت درشتشو به وسط پام نزدیک کرد . جنب نمی خوردم . دهن گشادشو یه سره گذاشت روکیرم و طوری فرز و سرعتی عمل کرد که یهو تا ته کیرم رفت . -جاااااااان بخوررررررر ساک بزززززن . سینه های درشت و یک دست این زن خوش بدن بهم چشمک می زد و از دستم کاری ساخته نبود . فقط می تونستم با زانوهام یه خورده به سینه هاش بمالم . مثل یه بچه ای که داره سینه مادرشو میک می زنه اونم داشت کیرمو میک می زد و هرچه به تخت می کوبیدم ول کنم نبود . لعنتی آب کیر منو خیلی سریع از جاش تکون داد و مثل تشنگان صحرا نوش جون می کرد . وقتی هم که دیگه تا قطره آخرشو خورد دست از میک زدن نمی کشید . -چیکار داری می کنی جنی جون . اگه همین جوری به میک زدن ادامه بدی آبم دوباره راه میفته هیچی واسه کوست نمی مونه ها .. مگه حرف حالیش می شد ؟/؟ این کیر ما رو شق کرده بود و می دونستم که اگه همین جور ادامه بده یه بار دیگه آبم میاد . کیرمو به زور از دهنش کشیدم بیرون . وای وای عجب دندونای تیزی داشت . بد جوری سوختم . فهمید که باید تسلیم من شه . رو به من و طاقباز کرد . پاهاشو باز کرد و هر چی بیشتر بازشون می کرد کوسش گشاد تر نشون می داد و واقعا هم گشاد بود . دهنمو تا چاک آخرش باز کرده انداختم رو کوسش دیدم جا داره که چند تا انگشتمو هم فرو کنم اون داخل . هرچی خیسی های دور و بر کوسشو لیس می زدم و می خوردم تمومی نداشت . هم هوس گاییدن این خانوم جذابه رو داشتم و هم این که یواش یواش داشتم یه حالت خفگی پیدا می کردم و دوست داشتم از اون محیط خلاص شم . کیرمو وقتی فرو کردم تو کوسش از بس آزادانه توش حرکت می کرد آدم فکر می کرد داره تو یه اتوبانی رانندگی می کنی که نیازی به اون نیست که با چشایی باز رانندگی کنه . ولی خیلی هم کیف داشت . خودشو از رو تخت به طرف من خم کرد و یواش یواش بالاتر کشوند و دستاشو دور کمرم جفت و چفت کرد .  چقدر کیف داره مدل به مدل کوس گاییدن . اینم یه مدل تازه بود . این جوری که اون داشت زمین به هوا من و خودشو می گایید فکر نمی کردم تا یه روز دیگه هم ارگاسم بشو باشه . من کار داشتم باید می رفتم اسرائیل و از اونجا هم به ایران . دلم واسه خونواده و بیشتر از همه واسه کتایون تنگ شده بود . سابقه نداشته بود آبجی کتی تا این حد واسم دلتنگی  کنه . دستمو که به کون جنی  رسوندم دیدم یه توپی خاصی داره که آدم دلش می خواد همه جاشو گاز بزنه و باهاش حال کنه . واسه همین حالیش کردم که یه دوری بزنه تا من سیر سیر با همون بیمه ده میلیون دلاری شده روبروشم و حالشو ببرم . به به ! به این میگن کون . هرچی  که این روزا می دیدم فکر می کردم که دیگه تک تکه و دیگه هیچ کون دیگه ای مثل اون نیست . وقتی خانوم نانازه دمرو افتاد روتخت کونش با یه بر جستگی خاصی به کیرم چشمک می زد که دیگه نتونستم تحمل کنم و از این طرف هم کوسشو افتتاح کردم . کمرشو تو دستام نگه داشته و پاهامو انداختم روپاش حالا نکن کی بکن . فهمیدم که خیلی بیشتر از اونی که من انتظارشو داشتم داره حال می کنه با یه لهجه هایی داشت جیغ می زد و حال می کرد که فهمیدم به زبون اسپانیولی و امریکای لاتینه . جالب اینجا بود که یه خورده هم فارسی و انگلیسی هم قاطیش می کرد و این کوس مجانی رو معلوم نبود کی بهش یاد داده -کیر بده .. کیربده .. آب بده .. -کوس خل خانوم این آب بده زود .. زود الان نباید اینو بگی .. کوس مجانی نو .. نو .. این کیر مجانی .. در حالی که کونشو از پشت به کیر من می زد گفت مونی .. مانی .. من کیر پول داد .. پول داد .. -کونی کوسو من که چیزی ندید .. پول را به من نداد .. -نو .. آندرستند .. -به درک چیزی نفهمیدی .. با کونش که یه نیم سیر حال کردم این بار اونو دوباره بر گردونده و روش منطبق شدم و دیگه نذاشتم از زیر کیر من تکون بخوره حسابی خسته اش هم کرده بودم . گیرش انداخته بودم . لبای کلفتشو با لبای نصف و نیمه خودم شکارش کرده و در اوج هوسش هر کاری می کرد خودشو از هوس فوق العاده و زیر کیر من در ببره طوری لاک و مهرش کرده بودم که چاره ای جز ارگاسم شدن نداشت . -اوووووووهههههه نوووووووو..... واووووووو .. کیر -بیا بگیر .. گوشت تنمو با ناخناش کنده بود و وقتی که یهو از کنده کاری دست بر داشت فهمیدم که ارگاسم شده منم یه نیتی کرده و گفتم اینم به سلامتی امریکای لاتین . آخیش . جون گرفتم . خیلی به این سکس نیاز داشتم . از حال رفته بودم . وقتی از جام پاشدم اونو ندیدم . معلوم نبود کی رفته . منم لباسامو پوشیدم و در حال خروج بودم که دیدم کلی مامور اجق وجق با اسلحه های متفرقه دور و بر منو گرفتن . منو یاد فیلم مرد هزار چهره از مهران مدیری مینداختند . همراهشون رفتم .. وقتی از در رفتم بیرون دیدم یه قیافه آشنایی که چند تا محافظ دورشو گرفتن در حال امضا دادن به دخترا و پسراست . یکی از مامورین که ایرانی بود گفت زود در بریم که اگه دخترا و زنا گیرت بندازن به جای امضا دادن  با خود کار باید با آب کیر واسشون امضا بزنی . یه چند کیلومتری از اون فضا دور شدم . دیگه حمید شب خیزو و مونا رو ندیدم . منو به یه جایی رسوندن که ظاهرا یه فرودگاه معمولی یا نظامی بود و یه هواپیمای کوچیکی پارک بود . مامورا ی امریکا منو تحویل مامورای اسرائیل دادند . قبل از این که وارد هواپیما شم دیدم یه قیافه آشنایی در حال پیاده شدن از هواپیماست . ظاهرا داره میاد پیشوازم و به احترام من می خواد خودش منو به داخل هواپیما مشایعت کنه . نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتان یاهو بود . با هم دست دادیم . اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که می خواستم واسم ثابت شه که اون نه تنها هم وطن و هم استانی منه بلکه هم شهری منم هست . درهر حال هرچه بود و هر که بود کسی بود  که دوست نداشتم به خاطر مصالح سیاسی و یهودی گرای خودش هموطن بیگناه منو و در واقع هموطن بیگناه خودشو به کشتن بده .. تو هواپیمای کوچولو من و اون کنار هم نشسته بودیم ..تا خواستم لب باز کنم و یه جوری موضوع رو به ایرونی بودنش بکشونم دیدم به زبون محلی مازندرانی گفت همشهری حالت چطوره . از ولایت چه خبر . دلم واسه دیدن مردم شهرمون تنگ شده . از سه چهار سال قبل از انقلاب  که از ایران به اسرائیل مهاجرت کردم هنوز وطنمو ندیدم . دلم واسه دیدنش پرمی کشه . ...مات مونده بودم .نمی دونستم چی جوابشو بدم . هرچند خیلی از بزرگترها از خاطرات خودشون با اون می گفتند ولی هنوز باورم نمی شد . پس اون وقتی که من هنوز به دنیا نیومده بودم ایران وشهرمونو  ترک کرده بود . بااین حال کم نیاورده و خواستم که حاضر جوابی کنم . منم به زبون محلی گفتم پس دلت واسه وطنت ایران تنگ شده ؟/؟ -خیلی خیلی -به خاطر همینه که می خوای با خاک یکسانش کنی ؟/؟ ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

4 نظرات:

ایرانی گفت...

شب خوش دوستان ! سلام به هزاران هزار خواننده گل و دوست داشتنی و نازنین . این داستانو دوروز پیش همراه با قسمت 33 اشتباها زودتر منتشرکردم هیشکی هیچی نگفت و امشب انتقالش دادم و آوردم اینجا . خداوند نگه دار همه شما باد ..ایرانی

دلفین گفت...

عالیه ادامه بده مرسی دادش گلم

ناشناس گفت...

ایرانی جون محشری کردی داداش.فردین

ایرانی گفت...

متشکرم از داداشای گلم دلفین و فردین عزیز ..ایرانی

 

ابزار وبمستر